شرح یکی از برجسته ترین سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام که در آن برخی صفات مهم انسان مؤمن که شایسته همنشینی و برادری است شمرده شده و متصف شدن به آن صفات به منزله اخلاق کریمان سفارش شده است. امام علیه السلام در این بیان برای یکی از مؤمنان که او را برادر خویش خطاب می‌کند، ویژگیهای برجستة اخلاقی برمی‌شمرد.

صبوری

صبوری

كان لَا يَتَشَهَّى وَلَا يَتَسَخَّطُ وَلَا يَتَبَرَّمُ

ترجمه و شرح

«[برادرم این‌گونه بود که] به دنیا دل‌بستگی و تمایل نداشت و [از کمی روزی و بهره‌های ناچیز مادی در دنیا] خشمگین و [از بسیاری درخواست از خدا] ملول و خسته نمی‌شد».

پیش‌ازاین نیز امام حسن علیه السلام فرموده بود که دنیا در نظر برادرش کوچک و حقیر بود؛ اما در اینجا با بیانی صریحتر، بی‌علاقگی وی را به دنیا خاطرنشان میشود. براین‌اساس، نه‌تنها دنیا در نظر چنین فردی کوچک است، بلکه در حسرت به دست آوردن آن نمیسوزد و بهرۀ ناچیز از دنیا او را نمیآزرَد و او را غمگین یا خشمگین نمیسازد.۱

این ویژگی نشان میدهد که دغدغۀ ذهنی و فکری او این نبوده است که از دنیا بهرۀ بیشتری ببرد؛ چراکه اگر انتظار بهرۀ بسیار از دنیا در فکر و ذهن انسان ریشه دوانده باشد، نشانههای خشم و اندوه به هنگام بهرۀ کم نمایان میشود.

اشارۀ امام علیه السلام به خشمگین نبودن برادر خویش، به سبب علاقۀ کم او به دنیا، درحقیقت رابطۀ این دو را آشکار ساخته است؛ زیرا اگر علاقه به چیزی در دل آدمی ریشه بدواند، دسترسی به آن مایۀ خوشحالی، و دست نیافتن به آن غم و اندوه در پی خواهد داشت و آنگاه که دوران ناکامی و انتظار برای دستیافتن به شیء مورد علاقه بهطول انجامد، خشم و ناشکیبایی در پی خواهد داشت. امام مجتبی علیه السلام راه آرامش و رضایت از زندگی و در امان ماندن از تلخکامی در دنیا و به خاطر دنیا را در بی‌علاقگی و وابسته نبودن به مواهب دنیوی و متوقع نبودن از دستیابی به آن میداند. به این دلیل علامه مجلسی نیز علت خشمگین نشدن او را دلبسته نبودنش به دنیا و مواهب آن برمی‌شمرده است.۲ البته راه درامان ماندن از دلبستگی به دنیا و مواهب آن نیز همانگونه که در متون دینی بدان تأکید شده، توجه به فانی بودن آن مواهب و نیز توجه به ارزش خویش و عمر گران‌مایه است. در متون فراوان قرآنی و روایی، بیارزشی و فناپذیر بودن دنیا تذکر داده شده است. همچنین موضوع معاد و حیات پس از مرگ نیز به عنوان یکی از ارکان اعتقادات مؤمنان، بخش بزرگی از آیات قرآن کریم را به خود اختصاص داده است. توجه به این دو نکته، قیمت و ارزش عُمر را که تنها سرمایة انسان است آشکار می‌سازد و خردمندان و دوراندیشان را مُجاب میکند تا از این سرمایة بازگشت‌ناپذیر، در راهی مطمئن و اموری که منافع ابدی به ارمغان آورد استفاده کنند.

پس از بیان این نکته، برای جلوگیری از برداشت نادرست، باید گفت این جمله که «درخواست بسیار از خدا، او را خسته نمیکند» به این معناست که انتظار نداشتن از دنیا و وابسته نبودن به آن، با درخواست از خدا منافات ندارد و انسان میتواند بیشترین مواهب را از خدا بخواهد؛ اما دل در گرو آن‌ها نداشته باشد، راضی به رضای دوست بوده، حکمت و مصلحت‌سنجی او را بر آنچه خود برای خویش میپسندد ترجیح دهد؛ و بداند «او مو میبیند و خدای حکیم پیچش مو». در سورة بقره با تلاوت جملهای از پروردگار متعال مفهوم این ضرب‌المثل برای ما تداعی میشود آنگاه که میخوانیم:

(... عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛ «چه بسا چيزى را دوست نداريد در حالی که برای شما خير است؛ و چه بسا چيزى را دوست داريد در حالی که براى شما شرّ است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد»۳.

نتیجه آنکه باید خواستار نعمت‌های خدا در دنیا و آخرت بود؛ اما از بخشش ناچیز و دون انتظار شکایت نکرد و دلبستگی و وابستگی به مواهب دنیوی را ـ که خداوند به ایشان می‌بخشد ـ از خود دور ساخت و در مسیر دستیابی به اهداف صبور بود. این معنا را قرآن کریم در زیباترین و درعین‌حال کوتاهترین عبارت این‌گونه بیان میکند:

(لِكَيْلا تَأْسَوْاْ عَلىَ‏ مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَاكُمْ) ؛۴«تا بر آنچه از دست داده‏ايد تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده شده است، دلبسته و شادمان نباشيد».

البته علامه مجلسی معنای دیگری برای عبارت «وَلَا يَتَسَخَّطُ وَلَا يَتَبَرَّمُ» در این حدیث برشمرده است. وی در توضیح این عبارت می‌گوید: «از آزار و اذیت خلایق خشمگین نمیشد و از بسیاریِ سؤال آنان به ستوه نمیآمد»۵ ؛ اما به نظر می‌رسد که این معنا با عبارت پیشین سازگاری ندارد و این دو ویژگی به‌طور مطلق پذیرفتنی نیست.

1.. ر.ک: شرح أصول الكافي: ج ۹ ص۱۷۱.

2.. بحارالأنوار: ج ۶۶ ص۲۹۷.

3.. بقره: ۲۱۶.

4.. حدید: ۲۳.

5.. بحارالأنوار: ج ۶۶ ص۲۹۸.