امام علی علیه السلام
...لا بُدَّ لِلاُمَّةِ مِن إمامٍ يَقومُ بِأَمرِهِم، فَيَأمُرُهُم ويَنهاهُم، ... إذ كانَ الأَمرُ وَالنَّهيُ أحَدَ أسبابِ بَقاءِ الخَلقِ، وإلَا سَقَطَتِ الرَّغبَةُ وَالرَّهبَةُ، ولَم يُرتَدَع، ولَفَسَدَ التَّدبيرُ، وكانَ ذلِكَ سَبَبا لِهَلاكِ العِبادِ في أمرِ البَقاءِ وَالحَياةِ، فِي الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَالمَساكِنِ وَالمَلابِسِ، وَالمَناكِحِ مِنَ النِّساءِ، وَالحَلالِ وَالحَرامِ وَالأَمرِ وَالنَّهيِ...
... امّت، ناچار از داشتن پيشوايى هستند كه رشته امور آنان را به دست گيرد و امر و نهىشان كند، ... زيرا امر و نهى، يكى از عوامل ماندگارىِ خلق است. در غير اين صورت، اميد و بيم، از بين مىروند و كسى از خلاف باز نمىايستد و تدبير (چاره گرى)، بىاثر مىشود و اين، خود، موجب نابودىِ بندگان در امر ماندگارى و حيات، در خورد و خوراك و مسكن و پوشاك و ازدواج، و حلال و حرام و امر و نهى مىگردد...
بحار الأنوار : ج93 ص40
پرهیز از گفتگوی بیفایده
وَلَا يُشَارِكُ فِي دَعْوًى، وَلَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَرَى قَاضِياً
ترجمه و شرح
«و در هیچ گفتوگو و منازعهای شرکت نمیجست و هیچ دلیلی اقامه نمیکرد، مگر آنکه قضاوتکنندهای حاضر باشد».
در این جمله، امام حسن علیه السلام شرط ورود برادرش به گفتوگوی مجادلهآمیز و اختلافی را اینگونه بیان فرموده است که او فقط در صورت حضور داوری که دو طرف بر داوری او اتفاق نظر داشته رأی او را میپذیرفتند، و البته او نیز میتوانست به حق حکم کند و مانع از بروز نزاع و دشمنی شود، در گفتگوی مجادلهآمیز وارد میشد.
از این جملة امام علیه السلام بهروشنی پیداست که مقصود آن حضرت از مشارکت نکردن در مجادله و بحثهای داغِ اختلافی، این نیست که اصلاً در اینگونه مباحث نباید وارد شد، بلکه مقصود آن حضرت این است که ورود به اینگونه مجادلات هنگامی مفید است که بتوان حق را ثابت کرد و برادر ایمانی را به خطا و اشتباهش آگاه ساخت. در نتیجه، او نیز باید خطای خود را بپذیرد و اشتباهش را اصلاح کند، بیآنکه مفسدهای در روابط حسنۀ طرفین گفتوگو درگیرد. اما این اتفاق زمانی خواهد افتاد که داور مرضیالطرفین و توانمندی در جهت حلوفصل اختلاف وجود داشته باشد. در غیر این صورت، نهتنها حق و باطل روشن نمیشود، بلکه کدورت و دشمنی پدید میآید و مشکل دو چندان میشود. لذا، باید از مجادلات بیفایده حذر کرد و با دست خود دوستیها را به دشمنی تبدیل نکرد. ملاصالح مازندرانی در شرح این جمله مینویسد:
«اینگونه عمل کردن از کمالیافتگی انسان و قوت عقل او حکایت میکند؛ اما ورود به چنین منازعاتی، پیش از یافتن حکمکنندۀ عادلی که بین حق و باطل تمیز دهد، روش بیخردان نادان است».۱
1.. شرح أصول الكافي: ج ۹ ص۱۷۳.