261
آسيب شناختِ حديث

سخنان بزرگان

علامه شعراني که در ادب و لغت و فلسفه و عرفان و حديث و قرآن، تدريس و تأليف داشته در تعليقه اش بر شرح ملاصالح مازندراني برکافي نوشته است:
كان الناسُ قبلَ صدرِ المُتألّهين يَظُنُّونَ كلامَ الأئمةِ خِطابِيّاً مُناسِباً لأذهانِ العامّةِ إلّا قليلاً مِمّا تَعَرَّضَ لِشَرحِه أعاظمُ عُلمائِنا، فَلَمّا شَرَحَ صدرُ المتألهين أحاديثَ الأُصولِ ثَبَتَ أنَّ جميعَ ما ذَكَرُوه عليهم السلام برهانيةٌ مُبيِّنةٌ لِدقائقِ علمِ التوحيدِ. ۱
مردم تا پيش از ملا صدرا، مي پنداشتند كه جز اندكي از احاديث كه علماي بزرگ به شرح آنها پرداخته اند، ديگر سخنان امامان خطابه اي و مناسب با انديشه مردم عادي است؛ اما چون ملاصدرا احاديث مربوط به اصول عقايد را شرح داد، ثابت شد كه تمام آنچه امامان گفته اند، برهاني و بيانگر دقايق علم توحيد است.
يک مراجعه ساده به ابواب اوليه کافي، اين سخن را تأييد مي‌کند. احاديث مربوط به: صفات خدا و ابداع تفصيل ميان صفات فعل و صفات ذات خدا ـ که حل‌کننده بسياري از شبهات در باره صفاتي مانند علم و اراده و رزّاقيت است ـ؛ ابداع نظريه «الأمر بينَ الأمرين» در مسئله پيچيده و سنگين «جبر و اختيار»؛ توصيف عالم ذرّ و ميثاق فطري؛ نماياندن تفاوت اسلام با ايمان و حلّ مسئله مسلمان بودن مرتکب گناه کبيره و مؤمن نبودن او؛ و مسائل کلامي ديگري از اين دست، نيازمند شرح و توضيح بسيارند و براي فهم اين احاديث، سال‌ها تحصيل و تفکّر لازم است و در نهايت نيز بايد دست توفيق خدا به ياري آيد. اين، نشان از آن دارد که سخنان معصومان، ساده و آسانْ‌فهم نيست.
افزون بر علامه شعراني، علامه طباطبايي و امام خميني(رحمهم الله) در عصر حاضر، و نيز بسياري از حكيمانِ درگذشته شيعه، بدين نكته معترف بوده اند كه آبشخور معارف الهي و مباحث توحيدي نزد شيعه، سخنان امامان و به‌ويژه حضرت علي عليه السلام است. اين احاديث گران بها ـ كه بسياري از لايه هاي نهفته و ژرفشان از دسترس انديشه بشري ‌دور است ـ ، افزون بر كافي و توحيد صدوق در بسياري از خطبه هاي نهج البلاغه، اين صدف مرواريد حكمت وگنجينه ياقوت سخن، ۲ گردآوري شده‌اند. امام خميني در اين باره نوشته است:
هان! فيلسوفان و حكمت اندوزان بيايند و در جملات خطبه اوّل اين كتاب الهي، به تحقيق بنشينند و افكار بلندپايه خود را به كار گيرند و با كمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان، اين يک جمله كوتاه را [که در مدح و توصيف خداوند است] به تفسير بپردازند: «مَعَ كلِّ شي ءٍ لا بِمقارَنَة وغيرُ كلِّ شي ءٍ لا بِمُزايَلَة». ۳
استاد محمد تقي جعفري، شارح نهج البلاغه که ده ها سال در مكاتب فلسفي اسلام و شرق و غرب، غور کرده، در باره سخنان آن امير بيان، مي گويد:
آن روز كه نهج البلاغة علي بن ابيطالب عليه السلام بي‌طرفانه و با دقّت بررسي شود، از تمامي مكتب‌هاي اجتماعي و اخلاقي و اقتصادي و فلسفي، بي نياز خواهيم شد. ۴
براي درک بهتر اين نكته و نيز آگاهي از نقش كاوش‌هاي ادبي و لغوي در اين ميان، مي توانيد احاديثي را بررسي کنيد كه در تعريف جهل، نفاق، كفر و... صادر شده‌ و ويژگي‌هاي پنهان و نامأنوس جاهلان و منافقان را برنموده‌اند.

1.شرح أصول الكافى، ج ۳، ص ۲۱۶.

2.تعبيري از شيخ آقا بزرگ تهرانى؛ الذريعة، ج ۴، ص ۱۴۴، ذيل «ترجمه نهج البلاغه».

3.از پيام امام خمينى به كنگره هزاره نهج البلاغه، رجب ۱۴۰۱ ق.

4.نگاهى به على عليه السلام، علامه محمد تقي جعفري، ص ۶۵.


آسيب شناختِ حديث
260

وجود احاديث مشکل

امامان ما، خود به اين موضوع اشاره نموده‌اند و برخي احاديث را «صَعبٌ مُستصعَب» خوانده‌اند:
إنّ حديثَنا صَعْبٌ مُستصعَبٌ لا يَحتَمِلُه إلّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أو نبيٌّ مُرسَلٌ أو عبدٌ اِمتَحَنَ الله قلبَه للإيمانِ أو مدينةٌ حَصينةٌ.۱
حديث ما، سخت و پيچيده است و کسي آن را در نمي يابد؛ جز فرشته مقرّب، يا پيامبرِ فرستاده‌شده، و يا بنده اي كه خدا دلش را به ايمان آزموده، و يا شهري با برج و باروي محكم.

جالب توجه اينکه مدينه حصينه (شهري با برج و باروي محكم)خود، مفهومي ساده نيست و راويان از يکديگر و از امام در باره آن پرسيده‌اند. روايت شعيب حدّاد اين معنا را نشان مي‌دهد. او همين حديث را براي عَمرو نقل مي‌کند و چون عمرو، معناي «مدينة حصينة» را از او مي‌پرسد، مي‌گويد:
سألتُ أبا عبدِ الله عليه السلام عنها، فقال لي: «القلبُ المُجتَمَع».۲
از اين رو، نبايد با سطحي نگري، به تفسير حديث پرداخت و معنايي غير قابل قبول براي عقول امروز و انسان هاي ديرباور، ارائه کرد.
احاديث اعتقادي نيز همه از اين قبيل اند؛ مانند احاديث: طينت، سعادت، جبر و اختيار، معراج، عرش، كرسي، لوح و قلم، محو و اثبات و… . بسياري از مناجات‌ها و ادعيه ائمه نيز در اين دسته جاي مي گيرند؛ زيرا از جنس سخن «ولي با مولا»يند و نه سخن «مولا با ولي». براي شرح دادن چنين احاديثي، بايد به قلّه فهم و دركي بالاتر و والاتر از فهم عادي صعود کرد و از اين نظر، گاه فهم آنها از فهم احاديث اخلاقي و فقهي ـ كه بيشتر آنها براي حلّ مسائل معمولي مردم صادر شده اند ـ ، سخت‌تر است. از اين رو، فهم اين دسته از احاديث، نيازمند رياضت‌هاي عقلي و اخلاقي و كاوش‌هاي عميق و ظريف زباني و ادبي است.

1.الخصال، ص ۲۰۸، ح ۲۷؛ ر.ک: الكافى، ج ۱، ص ۴۰۱.

2.معاني الأخبار، ص ۱۸۹.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 275080
صفحه از 320
پرینت  ارسال به