51
آسيب شناختِ حديث

آسيب شناختِ حديث
50

آثار تقيه

هرچند تعداد احاديث تقيه‌اي در مقايسه با مجموع احاديث، فراوان نيست، اما نامشخص بودن آنها، موجب شک در روايات مي‌شود و اگر روايتي تقيه‌اي شد و يا احتمال تقيه در آن رفت، قابليت احتجاج و استناد ندارد؛ زيرا آن روايت براي بيان حکم واقعي صادر نشده و تنها براي حفظ دين و يا جان مخاطب و امام، ابراز شده است. اين، به معناي سقوط همه يا بسياري از احاديث در سايه احتمال تقيه است و به اصطلاح اصوليان، نتيجه تنجيز، علم اجمالي به وجود پراکنده روايات تقيه‌اي در ميان همه روايات است.
يک مثال ساده، وجود يک ظرف کوچک پر از مايع سمّي در ميان چند ظرف نوشيدني گوارا است. با آن که تعداد ظرف‌هاي قابل نوشيدن، بيشتر از ظرف سم است؛ اما اين احتمال که ممکن است به طور تصادفي سم بنوشيم، موجب مي‌شود از همه نوشيدني‌ها پرهيز کنيم.
با اين حال، اگر تعداد نوشيدني‌هاي سالم، بسيار زياد باشد و بتوانيم يکي دو ظرف سم را در ميان آنها کشف کنيم و علمي در ميان نباشد که تعداد سمّ اوليه را از آنچه کشف کرده‌ايم بيشتر به شمار آورد، آن گاه، بقيه ظرف‌ها را سر مي‌کشيم. در برخورد با روايات تقيه‌اي نيز همين کار را مي‌کنيم؛ چراکه خوشبختانه، تعداد قابل اعتنايي از روايات تقيه‌اي، کشف شده‌اند و اين تعداد به اندازه‌اي است که نمي‌توانيم ادعا کنيم يقين داريم که تعداد حقيقي و اوليه احاديث تقيه‌اي، بسيار بيشتر از اينها بوده است. به اصطلاح اصوليان، علم اجمالي ما منحل مي‌گردد. بر اين پايه، تنها وظيفه ما، جست‌وجوي متعارف براي يافتن قرينه‌اي حاکي از تقيه است؛ بدون آن که اطمينان عمومي خود را به احاديث، از دست بدهيم.
کشف روايات تقيه‌اي، گاه در همان مراحل نخستين صدور، صورت مي‌‌گرفت. امام در حلقه راويان و خواصّ اصحاب خود، حکم واقعي را بيان مي‌فرمود و چون در فضاي عمومي و علني، حکم را به شکل غير واقعي‌اش بر مي‌نمود، اصحاب و خواص، در کشف و تمييز حکم واقعي از حکم تقيه‌اي، راه‌نماي ديگران مي‌شدند.
ديگر آسيب حاصل از تقيه، افراطِ صورت گرفته در آن است. برخي اخباريان، به جاي آن که در مباني خود ترديد کنند، برخي از اخبار دالّ بر مباني اصول فقه و اجتهاد را حمل بر تقيه کرده‌اند ۱ و حتي به جاي کوشش براي حلّ اخبار متعارض و به کار گيري مرجِّحات سندي و متني، با ساده‌انگاري و بدون ملاحظه ده‌ها قرينه ديگر، يک سوي تعارض را تنها به اين دليل که با فتاوي مفتيان و قاضيان حاکم، همخوان بوده، تقيه‌اي پنداشته، آنها را کنار نهاده‌اند و بدين سان، خود را از معارف و آموزه‌هاي گران‌بهاي ده‌ها روايت، محروم ساخته‌اند.
نمونه اين افراطي‌گري، در باره حديث «کلُّ شيءٍ مطلقٌ حتَّي يرِدَ فيه نهي» به چشم مي آيد. اين حديث ـ که دليل بر آزاد بودن هر کاري تا پيش از دريافت نهي شارع است ـ ، پايه قاعده‌اي به نام «برائت» شمرده مي‌شود؛ ولي اخباريان باورش ندارند و شيخ حرّ عاملي، آن را تقيه‌اي خوانده است. ۲ وي همچنين، تقيه را در حديث مشهور «علينا إلقاءُ الأصولِ وعليکم التفريعُ» محتمل دانسته است. اين حديث، گونه‌اي تجويز اجتهاد است که برخي اخباريان، با آن مخالف‌اند. ۳

1.همان، ص ۲۵۱.

2.وسائل الشيعة، ج ۲۷، ص ۱۷۳.

3.همان، ص ۶۲.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 276904
صفحه از 320
پرینت  ارسال به