71
آسيب شناختِ حديث

راه حلّ تصحيف

تصحيف‌ها و ديگر اشتباهاتِ رخ‌داده در نسخه هاى گوناگون، برخاسته از بي‌دقّتي در خواندن و نوشتن احاديث است؛ زيرا تا چند دهه پيش، نقل تصويرى كتاب و حديث به شيوه عكس‌بردارى و پويش (اسكن)، ممكن نبود و محدثان، به ويژه از قرن سوّم به اين سو، حديث را از نسخه اصلى خوانده و سپس، قرائت خود را مى نوشتند. از اين رو، خطا از دو ناحيه مى توانست راه يابد: گاه در قرائت و گاه در کتابت؛ هرچند در کتابت، خطاهاي بيشتري رخ داد. ۱ آنچه به اين موضوع دامن ‌زد، نقطه‌ها، دندانه‌ها، حركات حروف و علائمي چون تشديد است که گاه تغيير و يا جا به جايى آنها در کلمات، معنا را به طور کلّي عوض مي‌کند.
براي حلّ اين معضل، بايد قرائت‌ها و کتابت‌هاي گوناگون يک حديث را به دست آورد و با مقايسه و كنار هم نهادن همه نقل‌ها يا نسخه‌هاي گوناگون، در يک تعامل شناور و دو سويه، متن اصلى را تعيين کرد. نسخه هاى متعدّد يک حديث، به دو گونه متفاوت به دست مى آيند: نخست، گردآوري دست نوشته هاى كاتبان مختلف، خواه معاصر مؤلّف باشند يا نباشند؛ و دوم: بررسي كتاب‌هاى ديگرى كه همان حديث را نقل كرده اند؛ چه اين كتاب‌ها منبع كتابي باشند که در دست پژوهش داريم (مانند كتاب‌هاى شيخ صدوق، نسبت به مکارم الأخلاق و مشکاة الأنوار) و چه منبع آن نباشند و آن حديث را از طريق ديگرى نقل کرده باشند (مانند كتاب من لا يحضره الفقيه نسبت به كافى).
نبايد از نظر دور داشت كه نقل همان حديث در شرح‌ها و جوامع روايى، با استناد به همان منبعى كه روايت مورد بررسى ما در آن آمده نيز سودمند است (مانند: نقل بحار الأنوار از أمالى صدوق، و نقل وسائل الشيعة از كتب اربعه)؛ زيرا ممکن است نسخه هاى موجود نزد آن شارحان يا مؤلّفان جوامع روايى، کامل‌ تر و صحيح تر از نسخه هايى بوده باشند که هم‌اينک در دسترس ما است. امروزه، در احيا و تصحيح متون و مصدريابى آنها، از همه اين ها استفاده مي‌کنند و براى يافتن متن‌هاى مشابه و تقويت متن، از ديگر نقل‌ها و ديگر كتاب‌ها و مجموعه هاى روايى نيز يارى مي‌گيرند. اين روش، در عمل كارا و سودمند است.

1.اگرچه بنا به اصل عقلايىِ «عدم خطا»، به اين دو خطا؛ به‌ ويژه خطاى قرائت ـ كه با عرضه بر استاد، همراه بوده است ـ ، اعتنايى نمى شود؛ اما اگر قرائت ديگرى از آن يافت شد كه با اين قرائت، متعارض و متفاوت باشد، ديگر نمى توان به اصل عقلايىِ عدم خطا اتكا كرد؛ زيرا اين اصل، هم در قرائت شخص اوّل بايد جاري ‌شود و هم در قرائت شخص دوّم. پس اين دو اصل، متعارض مى شوند و هيچ كدام بر ديگرى ترجيحى ندارند. اساساً عقلا، اصل را در اين گونه موارد، جارى نمى دانند.


آسيب شناختِ حديث
70

نمونه‌هاي تصحيف در متن

براي تصحيف در متن، بخشي از زيارت عاشورا را ميآوريم:
الّلهُمَّ العَنِ العِصابَةَ الّتي جاهَدَتِ الحُسَينَ وشايعَت وبايعَت وتابَعَت علي قتله... .
در اين بخش از زيارت، واژه «تايعت» به «تابعت» تصحيف شده است؛ به اين قرينه که «تابَعَت» از «متابعه» و به معناي «هم‌پيماني» است که ممکن است در جهت شر باشد يا در جهت خير؛ در حالي که «تايعت» از «متايعه»، به معناي «همکاري و همراهي در شر» است. ۱
نمونه ديگر، دعاي وضوي امير مومنان به هنگام شستن دست چپ است که نقل معروف آن: اللَّهُمَّ لَا تُعْطِنِي كِتَابِي بِشِمَالِي وَ لَا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَان،۲است، اما در نقلي ديگر (مفظعات) ـ بالفاء و الظاء المعجمة ـ آمده است. مجلسي نسخه مشهور را با آيه قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ۳ سازگار و آن را بهتر خوانده و«مفظعات» را به معناي سختي ها، نادرست دانسته وگفته است:
و في بعض نسخ الحديث و الدعاء؛ (مفظعات) بالفاء و الظاء المعجمة جمع مفظعة بكسر الظاء من فظع الأمر بالضم فظاعة فهو فظيع أي شديد شنيع، و هو تصحيف، و الأول موافق للاية الكريمة. ۴

1.الرواشح السماوية، ص ۲۱۶ و ۲۱۷.

2.الکافي، ج۳، ص۶۹، ح۶.

3.سوره حج، آيه ۱۵.

4.مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، علامه محمد باقر مجلسي، ج ۱۳، ص ۱۹۷.

  • نام منبع :
    آسيب شناختِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    زائر
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 276884
صفحه از 320
پرینت  ارسال به