«من نقد السند إلى نقد المتن» ، حسن حنفى ، فصل نامه علوم حديث ، ش 16 ـ 21 . وى در اين نوشته ، به صورت موردى ، صحيح البخارى را مطالعه كرده است.
ـ الاصابة فى صحّة حديث الذبابة ، خليل ابراهيم ملّا خاطر ، مدينه : دار القبلة ، 1405 ق.
ـ افسانه غرانيق ، فاطمه تهامى ، پايان نامه كارشناسى ارشد ، تهران : دانشكده الهيات دانشگاه تهران.
ـ پژوهشى در مورد حجامت ، مصطفى حمديه ، رساله دكترى ، تهران : دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.
رأى ما
نقد متن در ميان مسلمانان ، پيشينه اى طولانى دارد و از سده نخست ، بدان امر شده است و در دوره هاى بعد نيز محدّثان و متفّكران ، در لابه لاى متون حديثى ، درايه ، علم اصول و تاريخ ، بدان پرداخته اند ؛ امّا با اين همه ، نواقص و كوتاهى هاى جدّى اى را در اين باره بايد پذيرفت :
1 . بايد پذيرفت كه اهتمام به نقد سند ، به اندازه بررسى سند و راوى شناسى نبوده است و گواه آن ، كثرت كتب رجالى در ميان شيعيان و اهل سنّت است .
2 . بايد پذيرفت كه پژوهش هاى نظرى جدّى اى در باب قواعد و ضوابط نقد متن ، انجام نگرفته است. هنوز بسيارى از ضوابط و قواعد ياد شده در كلام محدّثان و متفكّران ، از ابهام هاى جدّى و اوّليه برخوردارند ؛ چنان كه در باره حدود تأثيرگذارى اين ضوابط ، نسبت آنها با يكديگر ، و مرجع تطبيق دهنده نيز هيچ پژوهشى صورت نگرفته است.
3 . بايد پذيرفت كه تطبيق قواعد و معيارهاى نقد متن در مقايسه با استفاده از دانش رجال و اَسناد و راويان ، بسيار اندك است. كتاب هاى فقهى ، شاهد و گواه اين ادّعاست . محمّد غزالى در كتاب السنّة النبوية بين أهل الفقه و أهل الحديث ، معتقد است كه شرايط