بحث هاى فنّى تر و ريزتر در گرفته است كه اين بحثها و نيز تفاوت «علّت منصوصه» و «علّت مستنبطه» و تفاوت اصلى تعليل را با قياس ـ كه از نظر شيعه حجّت نيست ـ بايد در جاى اصلى آن يعنى علم اصول فقه پيگيرى شود. ۱
ما در اينجا يك مثال مورد پذيرش را از روضه المتقين ارائه مى دهيم. مجلسى رحمه الله در شرح حديث اتكاى در حمام ، به دليل تعليل موجود در متن ، آن را نسبت به مواردى اعم و نسبت به موارد ديگر اخص مى داند. متن حديث و شرح آن خود گوياى همه چيز است.
لا تتّك فى الحمام ، فإنّه يذهب «يذيب» شحم الكليتين... ۲ ؛ در حمام تكيه نكن؛ زيرا چربى كليه ها را از بين مى برد ... .
و مجلسى رحمه اللهدر شرح آن چنين مى گويد :
يدلّ على كراهة الاتّكاء فى الحمام؛ بأن يضطجع ويستلقى ، وظاهره الأعمّ من الاتّكاء باليد أيضاً ، لكنّ التعليل بذهاب شحم الكليتين يؤيّد المعنى الأوّل؛اين نهى بر كراهت تكيه دادن در حمام دلالت مى كند . منظور از تكيه دادن ، اين كه به پهلو بخوابد و يا به پشت دراز بكشد و ظاهر عموم آن تكيه دادن به وسيله دست را نيز شامل مى شود و ليكن با بيان علت اين نهى به اين كه چربى كليه ها را از بين مى برد ، معناى اول [ يعنى تكيه خود بدن به حمام با همه اعضاى آن و نه با واسطه چيز ديگرى مانند دست ] تأييد مى شود .۳
نكته جالب توجه در اين افعال ، تخصيص حاصل از تعليل است كه اگر چه مورد توجه فقيهان ومحدّثان است ، اما رواج وشيوع تعميم را نداشته است.
سؤال راوى
احاديث بسيارى در پاسخ به پرسشهاى راويان آشنا به فقه و دين ، و يا مردم عادى اى كه با مشكلاتى مواجه شده اند ، صادر شده است . پيشوايان ما مرجع پرسشهاى علمى عصر خويش بوده اند و همه گونه سؤالهاى فقهى ، تفسيرى و اخلاقى را پاسخ مى داده اند . آنان ،