مى داند و چنين مى گويد :
اما بعضى از كسانى كه از معرفت و شناخت احاديث بى بهره اند امثال اين اخبار را منكر مى شوند ؛ زيرا از تناسب معنوى و معرفت كاملى نسبت به اهل بيت عليهم السلام برخوردار نيستند .۱
اين نكته ، رويه ديگرى هم دارد و آن اين كه اگر كسى اهليت اين فهم را داشت و توانست به فهم هايى هر چند محتمل الصدق دست يابد ، نمى تواند فهم ديگران را برخود حجّت بداند كه در موارد متعددى ، بويژه آنجا كه فهم ابراز شده متعلق به محدثى بزرگ است به همين عظمت مانعى عمومى و مهم محسوب مى شود . مجلسى رحمه الله با وجود آن كه نسبت به يافته هاى حدسى خود تعصّب و جزميت نشان نمى دهد و در برخى موارد در پايان همه فوايد و شرح هاى درستش مى گويد : «اللّه يعلم» ۲ ، اما فهم شيخ صدوق رحمه الله با همه عظمتش تأثيرى بر او ندارد و آنجا كه سخن صدوق رحمه الله را اقناع كننده نمى يابد ، خود در پى فهم درست حديث رهسپار مى شود و با كار فقيهانه ، و بهره گيرى از قواعد فقهى و شرح هاى فقيهان ، فهم خود را ارائه مى دهد . ۳
نتيجه
از آنچه گفته آمد ، ضرورت گردآورى قرينه ها براى پيمودن مسير نه چندان كوتاه از مفهوم تا مقصود روشن شد و نيز معلوم گشت كه اين سير ، نه يك حركت قراردادى و جعلى كه يك نياز هميشگى و داراى پيشينه است و محدثان گذشته و از جمله علّامه محمّد تقى مجلسى رحمه الله آن را باور داشته و به آن عمل كرده اند. اين بدان معناست كه ما نمى توانيم تنها با
1.روضة المتقين ، ج ۱ ، ص ۳۵۴ .
2.ر . ك : شرح او بر حديث «لا يسئل فى قبره إلّا من محض الايمان محضا او محض الكفر محضا و الباقون ملهوّ عنهم إلى يوم القيامة ، «در قبر جز از محض ايمان يا محض كفر سؤال نمى شود و بقيه افراد تا روز قيامت رها مى شوند» (روضة المتقين ، ج ۱ ، ۴۶۷ و ص ۴۶۸)» ، شايد ترديد مجلسى در اينجا ناشى از اخبار معارض باشد .
3.روضة المتقين ، ج ۱ ، ص ۴۳۲ ، مجلسى با بهره گيرى از قاعده «قطع الصلاة محرم» فهم صدوق را در تخيير ميان قطع صلاة و آغاز دوباره نماز و اتمام نماز و سپس اعاده آن ، درست نمى بيند. گفتنى است مسئله در ارتباط با آوردن جنازه ديگرى در ميان خواندن نماز بر جنازه اوّلى است .