سخن معصوم عليه السلام را به قرآن مستند ساخت ، بايد بتوان تعدادى از آيات قرآن را يافت كه در سخنان معصومان عليهم السلام بازتاب يافته اند . اين از طريق قوانين منطقى نيز به سهولت قابل اثبات است ؛ چه قضيه كلى و عمومى «هر سخن معصوم مستند به آيه هاى قرآن است» مى تواند به صورت قضيه وجودى و موجبه جزييّه «برخى آيه هاى قرآن به شكل سخن معصوم درآمده اند» منعكس گردد .
اين موضوع ، زمينه و دامنه جستجوى ما را براى فهم آيات قرآنى به پهنه همه روايات مى گسترد و از محدوده محدود روايات تفسيرى ، يعنى روايات با نظر مستقيم به آيه بيرون مى برد و نه تنها رواياتى كه تضمين و تلميح ۱ به آيه را در بردارند شامل مى شود ؛ بلكه رواياتى را كه به يكى از مفاهيم كليدى مطرح شده در آيه ناظر هستند ، نيز در بر مى گيرد . براى نمونه ، براى فهم مقصود دو سوره مُعوَّذتين و برداشت ائمه عليهم السلام از اين آيات الهى ، بايد مفهوم «استعاذه» را در همه روايات پى گرفت ؛ زيرا بر طبق قاعده بيان شده در حديث قبلى ، همه آنچه را ائمه عليهم السلام در معناى «استعاذه» گفته اند ، قابل استناد به قرآن است كه ممكن است از همين دوسوره اخذ شده باشند و ممكن است از ديگر آيات مربوط به اين موضوع كه در هر حال بايد در ارتباط با تفسير هر آيه مربوط به استعاذه ، اين روايات را مورد تأمل قرار داد تا همان مفهوم باز تابيده در دل و جان ائمه عليهم السلام از قرآن استخراج شود .
نتيجه عملى پذيرش شيوه
در واقع ، در اين شيوه بايد همه آنچه را روايات معتبر در باره مفهومى از مفاهيم آيه بيان داشته اند ، گرد آورد و به گونه اى تفسير موضوعى روايى ارائه داد .
در صورت پذيرش اين شيوه ، كار اندكى سخت تر مى گردد و لازم است براى درك يك آيه ، همه آنچه را ائمه عليهم السلام در آن باب گفته اند ، پى گرفت و گرد آورد و نسبت هاى ميان هر يك از آن روايات را سنجيد و سپس برآيند همه آنها را با ظاهر اوليه آيه مقايسه نمود و به آنچه حاصل مى آيد ، به عنوان يك تفسير واقعى روايى نگريست ؛ تفسيرى كه فقط كنار