283
در پرتوِ حديث

هم نهادن روايات ناظر به يك آيه نيست ، بلكه تفسيرى است كه در صدد برآوردن بازتاب نور قرآن در دل و جان اهل بيت عليهم السلام است .
بر اين مبناست كه همراه و همبر بودن قرآن و ائمه عليهم السلام نمودِ نمايان ترى مى يابد و هر چند كار مفسّر سخت تر مى گردد ، اما نتيجه آن قابليت استناد بيشترى به امامان عليهم السلام مى يابد . اگر بخواهيم اندكى سخت گيرى كنيم ، بايد بگوييم كه حتى با احتمال موفقيت اين شيوه در دستيابى به تعداد بيشترى از احاديث تفسيرى ، روش كهن متعارف حجّيت ندارد؛ چه در صورتى جستجو را بايد خاتمه داد كه از يافتن احاديث بيشتر يأس پديد آيد و بيشتر و پيش تر رفتن ، ارمغانى براى متتبّع به همراه نياورد ،اما با احتمال موفقيت اين روش منطقى يأس ما حجت نيست .
اين درست شبيه اجتهاد فقهى پس از تأليف وسائل الشيعة است . هيچ مجتهدى نمى تواند در عصر كنونى به كتب اربعه حديثى بسنده كند و خود را از مراجعه به ديگر كتب حديث بى نياز ببيند ؛ زيرا احتمال وجود احاديث ديگر در كتاب هاى ديگر كه وسائل الشيعة آن را به خوبى اثبات كرد ، موجب مى شود تا فقيه خود را براى يافتن احاديث و دليل هاى مسئله موظّف به مراجعه به وسائل الشيعة و ديگر كتاب هاى حديثى بداند .
در عصر كنونى نيز مفسّر اگر به روايات تفسيرى اهميت مى دهد ـ كه مى دهد ـ و اگر معتقد به كنار هم نهادن و نگاه مجموعى به آنهاست ـ كه چنين است ـ ، نمى تواند از جستجوى احاديثى كه هستند ، اما در كتب متعارف تفسير روايى نيامده اند ، چشم پوشى كند ؛ بويژه رايانه و طريقه ابداعى و تسهيل كننده «كليد واژه ها» در كنار معجم هاى لفظى و موضوعى ساده و متعارف ، دشوارى اين شيوه را آن اندازه كاهش داده است كه كوشش و صرف وقت در آن به عسر و حرج نينجامد.
دليل اين مدعا كارى است كه هم اكنون در گروه تفسير بخش موسوعه نگارى در مركز تحقيقات دار الحديث در حال انجام است .
در اين گروه بر مبناى همين شيوه ، افزون بر روايات تفسيرى نقل شده در كتاب هاى تفسير روايى مانند تفسير العيّاشى ، فرات ، الصافى ، نور الثقلين ، البرهان و حتى تفسيرهاى روايى اهل سنّت ، روايات مربوط به مفاهيم اساسى و كليدى هر آيه نيز جستجو و مطالعه


در پرتوِ حديث
282

سخن معصوم عليه السلام را به قرآن مستند ساخت ، بايد بتوان تعدادى از آيات قرآن را يافت كه در سخنان معصومان عليهم السلام بازتاب يافته اند . اين از طريق قوانين منطقى نيز به سهولت قابل اثبات است ؛ چه قضيه كلى و عمومى «هر سخن معصوم مستند به آيه هاى قرآن است» مى تواند به صورت قضيه وجودى و موجبه جزييّه «برخى آيه هاى قرآن به شكل سخن معصوم درآمده اند» منعكس گردد .
اين موضوع ، زمينه و دامنه جستجوى ما را براى فهم آيات قرآنى به پهنه همه روايات مى گسترد و از محدوده محدود روايات تفسيرى ، يعنى روايات با نظر مستقيم به آيه بيرون مى برد و نه تنها رواياتى كه تضمين و تلميح ۱ به آيه را در بردارند شامل مى شود ؛ بلكه رواياتى را كه به يكى از مفاهيم كليدى مطرح شده در آيه ناظر هستند ، نيز در بر مى گيرد . براى نمونه ، براى فهم مقصود دو سوره مُعوَّذتين و برداشت ائمه عليهم السلام از اين آيات الهى ، بايد مفهوم «استعاذه» را در همه روايات پى گرفت ؛ زيرا بر طبق قاعده بيان شده در حديث قبلى ، همه آنچه را ائمه عليهم السلام در معناى «استعاذه» گفته اند ، قابل استناد به قرآن است كه ممكن است از همين دوسوره اخذ شده باشند و ممكن است از ديگر آيات مربوط به اين موضوع كه در هر حال بايد در ارتباط با تفسير هر آيه مربوط به استعاذه ، اين روايات را مورد تأمل قرار داد تا همان مفهوم باز تابيده در دل و جان ائمه عليهم السلام از قرآن استخراج شود .

نتيجه عملى پذيرش شيوه

در واقع ، در اين شيوه بايد همه آنچه را روايات معتبر در باره مفهومى از مفاهيم آيه بيان داشته اند ، گرد آورد و به گونه اى تفسير موضوعى روايى ارائه داد .
در صورت پذيرش اين شيوه ، كار اندكى سخت تر مى گردد و لازم است براى درك يك آيه ، همه آنچه را ائمه عليهم السلام در آن باب گفته اند ، پى گرفت و گرد آورد و نسبت هاى ميان هر يك از آن روايات را سنجيد و سپس برآيند همه آنها را با ظاهر اوليه آيه مقايسه نمود و به آنچه حاصل مى آيد ، به عنوان يك تفسير واقعى روايى نگريست ؛ تفسيرى كه فقط كنار

1.منظور از تضمين و تلميح همان معناى ادبى آن دو است .

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 299457
صفحه از 410
پرینت  ارسال به