37
در پرتوِ حديث

بماند و بپايد. اين سير حركتى ، با پيشينه ديگر حركت هاى علمى نيز همخوان است. در برخى از رشته ها ، از مسائل جزيى و عينى آغاز كردند و سپس در مرحله بعدى و از پس سال ها ارتباط و پيوند اين مسائل مجزا و جزيى ، به نظريه پردازى كلان و جامع روى آوردند. اين ، به معناى در نظر نگرفتن اصول كلى ، وضع شده و بنيادين در شناخت هستى از ديدگاه دين و نيز دانشمند درگير پژوهش نيست؛ چه آنها ، نيازى به پردازش دوباره ندارند و با ايمان مى آيند و همزاد با اعتقادند.
بلكه به اين معناست كه تحقيق در باب صفاتى مانند كبر ، خشم و لجاجت ، تنها فرع بر شناخت انسان و نظريه پردازى كلان در باره آدمى نيست و مى توان با داشتن دورنمايى از انسان و نگاه كلى به او ، به كار پرداخت ، اگر چه رابطه متقابل را نفى نمى كنيم و مى پذيريم كه وجود يك نظريه ثابت و تأييد شده در باره انسان ، به پژوهش هاى ميدانى و كاربردى در باره صفات او كمك شايانى مى كند ، اما بحث بر سر وجود و عدم اين نظريه كلان و توان دستيابى به آن است.

اصل سوم

ما معتقديم كه روش گفت و گوى فعال و مشاركت علمى پژوهشگران دو حوزه دين و علم ، بايد جايگزين روش تركيبى و تأليفى باشد. بدين معنا كه هر يك از دو حوزه كارى ، در جريان پويا ، مرحله اى و گام به گام تحليل ها و استنتاج يكديگر قرار بگيرند ، نه آن كه هر يك به طور جداگانه از آغاز تا پايان ، مسير پژوهش را به تنهايى بپيمايند و در پايان كار ، نتايج تحقيقات خود را به هم ضميمه كنند.
يك نمونه عملى روشن گر در اين زمينه ، همكارى جناب دكتر گلزارى و جناب حجة الاسلام پسنديده در موضوع «حيا» است كه پيشتر به آن اشاره شد و به زودى منتشر مى شود. ۱
در اين پژوهش ، كه ماه ها به طول انجاميد ، همه احاديث باب حيا گردآورى و دسته بندى شد. آن گاه ، يك به يك ترجمه و به بحث جدّى گذاشته شد و جناب دكتر

1.اين مجموعه با نام پژوهشى در فرهنگ حيا ، در سال ۱۳۸۴ منتشر شد .


در پرتوِ حديث
36

اصل اوّل

منظور از اصل نخست ، آن است كه به هنگام آوردن فرآورده ها براى ايجاد تأليف و برقرارى ارتباط و افكندن تناظر ميان گزاره هاى دينى و علمى ، هر يك از طرفين بايد بتوانند با اطمينان نسبى ، نظر ارائه شده را به حوزه شناختى خود منسوب دارند و از اين رو ، در حوزه دين و به ويژه حديث ، بايد از روش بازيابى خانواده حديث سود جست و تنها در صورتى كه يك مجموعه درخور و با مضامين همسو و همساز فراهم آمد ، اقدام به گزينش و چينش آنها نمود و در مرحله نخست ، از مفاهيم متكلّفانه و با واسطه هاى متعدد تحليلى ، پرهيز نمود ، به گونه اى كه با در اختيار نهادن ترجمه و به شرط توجه مخاطب به احاديث مشابه و هم مضمون ، همان معناى ادعا شده به ذهن مخاطب خطور كند. و اين ، همان بحث حجيّت ظواهر در اصول است.
بر اين اساس ، فرضيه ابتدايى از آن مقدار اعتبارى برخوردار است كه ورود ما به فرآيند دراز مدت و پرهزينه آزمون و تحقيقات ميدانى براى نظريه پردازى و كاربردى كردن گزاره هاى حديثى را توجيه كند. در صورت تشكيل خانواده حديث و گردآورى همه احاديث مرتبط و ناظر به موضوع ، مى توان تا حدود زيادى ، اجزاى طرحواره آغازين خود را تبيين نمود و ديدگاهى هرچند كلى و نه چندان شفاف ، از علل به وجود آمدن صفت مورد مطالعه و راه هاى پيشگيرى و درمان آن را تصوير كرد .

اصل دوم

اصل دوم ، چنين مى گويد كه تجربه ناموفق هجوم به تهيه يك طرح جامع و يك نظريه كلى ، بايد به ما بياموزد كه سير كار را بايد بر عكس نمود و از مسائل ريزتر آغاز كرد؛ مسئله هايى كه در باره آنها هم حديث هست و هم روان شناسان بدانها پرداخته و نظريه هايى را ابراز داشته اند ، مانند خود شيفتگى ، خشم و ترس (از زير مجموعه هيجان ها و هوش هيجانى و نيز بهداشت روانى).
آنگاه در گام بعدى و شايد به وسيله نسل هاى بعدى ، از كنار هم نهادن يافته هاى اين تحقيقات به سوى يك فرضيه جامع حركت كنيم؛ فرضيه اى كه لازم نيست واحد باشد ،

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 299491
صفحه از 410
پرینت  ارسال به