گاه مؤلفان اين کتب ما را به بابي مشابه و منبعي اصيل و غني در زمينه بحث و تحقيق ارجاع مي دهند و اين خود سرنخي براي پيگيري گسترده تر مسئله است.
ب: استفاده از معجمهاي لفظي و موضوعي
همه کساني که با معجم الفاظ قرآن کار کرده اند، روش استفاده از هر معجم لفظي ديگري را مي دانند. مي توان با يافتن محور اصلي معناي حديث، واژه آن موضوع را ريشهيابي کرد و سپس به دنبال حديثهاي گوناگون آن روان شد. به عنوان مثال اگر حديث «لا خَيْرَ في صَديقٍ ضَنينٍ»۱ مورد بحث و بررسي ما باشد، مي توان موضوع محوري آن را صديق دانست و تحت ريشه صدق به اين حديث در نهج البلاغه دست يافت: «لا خَيْرَ في مُعينٍ مَهينٍ وَ لا في صَديقٍ ضَنينٍ».۲
معجمهاي موضوعي نيز چنين حالتي دارند، با اين تفاوت که احاديث آورده شده تحت يک مدخل مشخص، لزوماً همان لفظ و واژه را ندارند و ممکن است در معجم موضوعي غرر الحکم و نهج البلاغه، همين حديث را با واژه رفيقٌ بخيل يافت. ناگفته نماند که مدخلها و سرشناسه هاي معجمهاي موضوعي، مي توانند موضوعي دسته بندي شوند و مي توان آنها را به صورت الفبايي مرتب کرد.
مراجعهاي ساده به معجمهاي لفظي و موضوعي غرر الحکم و نهج البلاغه بحث را کاملاً روشن مي کند.
در سالهاي اخير و با پيشرفت فن نمايه نويسي، برخي از کتابهاي حديثي نمايه سازي شده و از اين طريق دستيابي به احاديث مورد نظر، آسان و تعداد متون سودمند، افزون تر گشته است.
ج: بهره گيري از رايانه
رايانه و برنامه هاي رايانه اي تهيه شده در زمينه علوم اسلامي به ويژه حديث،