شرح احادیث اخلاقی پیامبر اکرم(ص)

كنترل شهوت

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايند:

«وَأَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَواتِ، وَيَزَعَها عِنْدَ الْجَمَحاتِ، فَإنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إلّاما رَحِمَ اللَّهُ‌

نهج البلاغه، نامه ۵۳، فرمان امام به مالك اشتر نخعى

؛ و نيز او فرمان مى‌دهد كه خواسته‌هاى نابجاى خود را درهم بشكند، و به هنگام وسوسه‌هاى نفس خويشتن‌دارى را پيش گيرد زيرا كه نفس اماره انسان را به بدى وا مى‌دارد، مگر آنكه رحمت خدا شامل حال او شود».[۱]

شرح:

على عليه السلام به مالك اشتر فرمان مى‌دهد كه هنگامى كه نفس سركش تو مى‌خواهد چموشى كند و از كنترل خارج شود بايد آن را مهار كنى و به‌وسيله تقوا آن را رام نمايى.

از قرآن به خوبى استفاده مى‌شود كه نفس انسان داراى سه مرحله است:

  1. نفس اماره: يعنى روح سركش كه هميشه انسان را به بدى‌ها دعوت مى‌كند، و شهوات و بدى‌ها را در نظرش زينت مى‌بخشد، اين همان چيزى است كه همسر عزيز مصر در پايان كار خود به آن اشاره كرد و گفت: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ»؛ من خودم را تبرئه نمى‌كنم، كه نفس (سركش) بسيار به‌ بدى‌ها امر مى‌كند».[۲]
  2. نفس لوّامه: روحى است بيدار و نسبتاً آگاه كه اوّل در دامان گناه مى‌افتد امّا كمى بعد بيدار مى‌شود و توبه مى‌كند و به مسير سعادت بازمى‌گردد، اين همان چيزى است كه به آن وجدان اخلاقى مى‌گويند كه در بعضى بسيار قوى است و در بعضى ضعيف و ناتوان است و ممكن است بر اثر كثرت گناه از كار بيفتد.
  3. نفس مطمئنّه: يعنى روح تكامل يافته‌اى كه به مرحله اطمينان رسيده، و نفس سركش را رام كرده است كه در سوره فجر آيه ۲۷ و ۲۸ به آن اشاره شده است: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِى إِلَى‌ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً»؛ تو اى نفس مطمئن! به سوى پروردگارت باز گرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است».

تعبير به «راضية» به خاطر آن است كه تمام پاداش وعده‌هاى الهى را مى‌بيند و يكپارچه راضى و خشنود مى‌شود. امّا تعبير به «مرضية» به خاطر اين است كه مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است.

عن سَديرِ الصَّيْرَفيّ قال: قُلتُ لأبي عبدِ اللَّهِ عليه السلام: جُعِلْتُ فِداكَ يابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ يُكْرَهُ المُؤْمِنُ على قَبْضِ رُوحِهِ؟ قال: لا واللَّهِ إنّهُ إذا أتاهُ مَلَكَ المَوْتِ لِقَبْضِ روحِهِ جَزِعَ عِندَ ذلِكَ، فيقولُ لهُ مَلَكُ المَوْتِ: يا وَلِيَّ اللَّهِ لاتَجْزَعْ فَوَالّذِىِ بَعَثَ مُحمَّداً صلى الله عليه و آله لَأنا أبَرُّ بِكَ وأشْفَقُ عَلَيْكَ مِن والدٍ رَحيمٍ لَوْ حَضَرَكَ إفْتَحْ عَيْنَيْكَ فَانْظُرْ، قال: وَيُمَثَّلُ له رسولُ اللَّه صلى الله عليه و آله واميرُ المؤمنين وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَيْنُ والأئمَّةُ مِن ذُرِّيَّتهِم عليهم السلام فَيُقال له: هذا رسولُ اللَّهِ وأميرُ المؤمنين وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَيْنُ والأئمَّةُ عليهم السلام رُفَقاؤُكَ. قال: فَيَفْتَحُ عَيْنَيْهِ فَيَنْظُرُ فَيُنادِي روحَهُ مُنادٍ مِن قِبَلِ رَبِّ العِزَّةِ فيقولُ:«يا أيّتُها النّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ»إلى‌ محمّدٍ وأهلِ بيتِه‌«ارْجِعِى إِلَى‌ رَبِّكِ رَاضِيَةً»بالوِلايَةِ«مَّرْضِيَّةً»بالثّواب‌«فَادْخُلِي في عِبادِي»يعني محمّداً وأهلَ بيتِه‌«وَادْخُلِي‌جَنّتي»فما شَي‌ءٌ أحَبُّ إليهِ مِن استِلالِ روحِه واللّحوقِ بالمُنادِي.

در روايتى يكى از ياران امام صادق عليه السلام از آن حضرت پرسيد: آيا ممكن است مؤمن از قبض روحش ناراضى باشد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روحش مى‌آيد اظهار ناراحتى مى‌كند، فرشته مرگ مى‌گويد: اى ولى خدا ناراحت نباش، سوگند به آن كس كه محمد صلى الله عليه و آله را مبعوث كرده، من بر تو مهربان‌ترم از پدر مهربان، درست چشم‌هاى خود را بگشا و ببين، او نگاه مى‌كند، رسول خدا صلى الله عليه و آله وعلى عليه السلام وفاطمه عليها السلام وحسن عليه السلام و حسين عليه السلام و امامان از ذريّه او را مى‌بيند، فرشته به او مى‌گويد: نگاه كن اين رسول خدا و امير مؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان عليهم السلام دوستان تواند. او چشمانش را باز مى‌كند و نگاه مى‌كند، ناگهان گوينده‌اى از سوى خداوند بزرگ ندا مى‌دهد و مى‌گويد: يا ايتها النفس المطمئنه، اى كسى كه به محمد و خاندانش اطمينان داشتى بازگرد به سوى پروردگارت، در حالى كه تو به ولايت آنها راضى هستى، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل شو در ميان بندگانم يعنى محمد و اهل‌بيتش عليهم السلام و داخل شو در بهشتم، در اين هنگام چيزى براى انسان محبوب‌تر از آن نيست كه هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به اين منادى پيوندد.[۳]


[۱]( ۱). نهج البلاغه، نامه ۵۳، فرمان امام به مالك اشتر نخعى

[۲]( ۱). سوره يوسف، آيه ۵۳

[۳]( ۱). تفسير نمونه، ج ۲۶، ذيل آيات ۲۷-/ ۳۰ سوره فجر به نقل از كافى، ج ۳، باب ان المؤمن لا يكره على قبض روحه