طرق تحمّل حدیث

پرسش :

از چه راه هایی تحمل حدیث صورت می گرفته است؟



پاسخ :

این راه ها عبارت اند از:

  1. سماع:یعنی شنیدن روایت از استاد، چه وی، حدیث را از حفظ یا از روی کتابی بخواند.

این نوع فراگیری حدیث را قوی ترین شیوه دانسته اند؛ چه آن که نقش استاد، به شکل فعّال بوده و دقّت یاددهی آن، بیشتر از دیگر راه هاست.[۱]

راوی برای بیان این طریق، از تعبیر «سَمِعْتُ» و در مرتبه بعد، «حَدَّثَنی» و «حَدَّثَنا» استفاده می کند.[۲]

  1. قرائت یا عرض:خواندن و عرضه حدیث از سوی راوی بر استاد را قرائت یا عرض گویند، چه راوی از حفظ، بر استاد بخواند و چه از روی کتاب یا شخص مُعتمد دیگری برای استاد بخواند و راوی، گوش دهد یا بنویسد.[۳]

برخی این نوع را هم ارزش با سماع دانسته و برخی آن را ضعیف تر شمرده اند؛ چه آن که نقش فعّال استاد در این میان، کمتر است.

تعبیرهای واضح در بیان این طریق، «قَرأَتْ عَلی فُلانٍ» و «قُرِئَ عَلی فُلانٍ وَ أَنَا أَسْمَعُ، فَأَقَرَّ بِهِ» هستند؛ اگر چه از تعبیراتی همچون «حَدَّثَنی قَرائَةً» و «أَخْبَرْنی قَرائَةً» هم می توان استفاده کرد.[۴]

  1. اجازه:رخصت دادن استاد به شاگرد برای نقل احادیثش از کتاب یا آنچه را که شنیده، گویند. در این روش، استاد، صرفاً با اجازه ای که صادر کرده است، نقش استادی را ایفا می کند. اجازه، گاه با سماع و قرائت یا انواع دیگر تحمّل حدیث همراه می شود که در این صورت، حکم آن، تابع ارزش طریق بالاتر خواهد بود.[۵]

محدّثان، اجازه را به عنوان سومین طریق معتبر در تحمّل حدیث، پذیرفته اند.

در میان راویان، تعبیر «أَخْبَرنی/أَخْبَرنا»، به خصوص با تقیید به «إجازةً»، بیشتر برای این طریق تحمّل به کار می رود.

  1. مناوله:در اختیار گذاشتن نگاشته حدیثی از سوی استاد برای شاگردش را همراه با تصریح به این که محتوای آن، روایات او و شنیده های اوست، گویند. مناوله، گاه با اجازه همراه می شود و گاه بدون همراهی اجازه است. در صورت اوّل، با اجازه، هم ارزش است؛ امّا در صورت دوم، محدّثان، غالبا این راه تحمّل حدیث را معتبر ندانسته اند، چه آن که استاد، نقش خاصّی در انتقال حدیث به راوی ندارد.[۶]اعتماد به نگاشته حدیثی ای که به شاگرد داده شده هم اثبات نشده است؛ امّا برخی از حدیث پژوهان هم به استناد حدیث ۳۹۸، نقل حدیث به شکل مناوله، حتّی بدون اجازه را مجاز دانسته اند. البته در این حدیث، علم به انتساب کتاب به استاد، به عنوان شرط جواز نقل، ذکر شده است.

راویان، در مقام استفاده از این طریق، غالباً از تعابیر«أَخْبَرنی» و «حَدَّثَنی مُناولةً» استفاده می کنند.

  1. کتابت:استاد، کتاب احادیثی را که شنیده، برای شاگردش می نویسد، چه شاگرد، دور از استاد باشد و چه نزدیک او باشد. این شیوه تحمّل حدیث هم به دو گونه است؛ گاه با اجازه روایت، همراه است که در این صورت هم ارزش با اجازه و معتبر خواهد بود و گاه بدون اجازه است که در این صورت، میان عالمان در اعتبار این نوع تحمّل حدیث، اختلاف شده است.[۷]بیشتر عالمان، به دلایل مختلفی که امکان تزویر در نگاشته های خطّی را افزون می کند، به این طریق در تحمّل حدیث، اعتمادی ندارند.

تعبیر راویان در بیان این طریق، به شکل «حَدَّثَنی» و «أَخْبَرنی کتابَةً» متداول است.

  1. اِعلام:استادی، به شخص یا اشخاص خاصّی با کلام صریح یا اشاره یا نگاشته ای، اعلام می کند که نگاشته و کتاب خاصّی یا حدیثی، روایت یا شنیده اوست، بدون آن که اجازه در روایت این کتاب یا حدیث را بدهد.[۸]
  2. وصیت:استاد، هنگام سفر یا مرگ خویش، به کسی در باره کتابی که استاد از آن روایت می کرده، وصیت به حفظ آن می کند، بدون آن که اجازه روایت آن کتاب را به آن شخص بدهد. برخی، این نوع را در واقع، نوعی اِعلام دانسته اند. به هر حال، بیشتر عالمان این نوع تحمّل حدیث را معتبر ندانسته اند؛ اگر چه برخی نیز این وصیت را خود نوعی اذن پنداشته اند.[۹]

راویان، از این طریق با تعابیر «أَخْبَرنی» و «حَدَّثَنی وَصِیةً» یاد می کنند.

  1. وِجاده:این واژه، یک کلمه ساختگی است که در عرب اصیل، سابقه نداشته است، به این معنا که کسی حدیث را از نگاشته ای گرفته که آن را نشنیده و اجازه یا مناوله ای هم در کار نبوده است. طبیعی است که چنین حدیثی، سندش مُنقَطع شمرده می شود. تنها در موردی که خطّ نویسنده شناخته شده باشد و قرائن اعتماد بر نسخه یافت شده باشد، امکان احتجاج به حدیث موجود در آن، وجود دارد؛ امّا همه در ممنوعیت روایت و نقل از این طریق با استناد به یابنده نسخه، اتّفاق نظر دارند.[۱۰]

راوی، هنگام نقل روایت از چنین نسخه ای، باید از تعبیر«وَجَدْتُ» استفاده کند.

[۱]. ر. ک: الرعایة فی علم الدرایة: ص ۲۳۳ و ۲۳۴.

[۲]. ر. ک: همان جا.

[۳]. ر. ک: همان: ص ۲۳۶.

[۴]. ر. ک: همان: ص ۲۳۷.

[۵]. ر. ک: همان: ص ۲۴۳.

[۶]. ر. ک: همان: ص ۲۵۰.

[۷]. ر. ک: همان: ص ۲۵۳.

[۸]. ر. ک: همان: ص ۲۵۵.

[۹]. ر. ک: همان: ص ۲۵۶.

[۱۰]. ر. ک: همان: ص ۲۵۹ ـ ۲۵۷.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت