خدا ، از ديدگاه امام على عليه السلام در نهج البلاغه پرداخته است .
برهانى از براهين اثبات وجود خدا ، كه از طريق مطالعه خلقت موجودات و آيات آفاقى به اثبات خدا پرداخته ، برهان هدايت و راهيابى موجودات به سوى هدفشان ، برهان حدوث و شواهدى كه در نهج البلاغه با تقريرهاى مختلف وجود دارد ، را مورد بحث قرار داده و در پايان ، از راه درون و مطالعه در نفس و حالاتى كه در نفس انسان ، از فسخ و نقض نيّت ها حاصل مى شود ، استدلال به وجود خدا نموده ، و سپس ، به سه راه ديگر بر وجود و شناخت خداوند در كلام اختصاصى حضرت على عليه السلام ـ كه از طريق مطالعه در حالات روحى و روانى انسان حاصل مى شود ـ اشاره كرده است .
در نهايت ، بر خلافت بقيه برهان ها و راه هاى اثبات وجود خدا ، كه از مقدمات غيرعقلى استفاده كرده ، به برهان امكان و وجوب پرداخته و در آن ، با مقدمات عقلى ، خداوندِ واجب الوجود را اثبات كرده است .
256 . خِردگرايى در «نهج البلاغه» ،
على محمّد خادمى سيّد بنادكى ، كارشناسى ارشد قرآن و حديث ، دانشگاه امام صادق عليه السلام ، استاد راهنما : دكتر احمد پاكتچى ، استاد مشاور : دكتر كامران ايزدى مباركه ، 1378 ، 151 ص .
شناسايى زمينه هاى خردورزى و توضيح و بسط آن ، محور اساسى بحث در اين تحقيق است . نگارنده ، در پژوهش علاوه بر بحث در باره كارآيى عقل در شناخت خدا ـ به عنوان يكى از محورى ترين اعتقادات دينى ـ به بررسى ديدگاه نهج البلاغه در زمينه همسويى و همسازى تعقل و تدين پرداخته ، و در واقع تلاشى براى اثبات اين سخن دارد كه دين ، پيروانى مى خواهد خردمدار و انديشمند . از مهم ترين مباحث مطرح شده در اين پايان نامه ، بررسى و تحليل برخوردهاى خردگرايانه در نهج البلاغه و تأكيد بر كاربردى بودن و استفاده بهينه از نيروى عقل در نيل به يك زندگى سعادتمندانه و خردمندانه است .
اين پايان نامه از يك مقدمه و سه بخش فراهم آمده است :
نگارنده ، در مقدمه پس از توضيح روش تحقيق ، به تشريح كلّياتى پيرامون بحث پرداخته ، سپس «خرد» و «عقل» را از نظر لغت و اصطلاح معنا نموده ، و جايگاه عقل را در منابع اسلامى تبيين كرده است .
در بخش اوّل ، سخن در باره زمينه هاى خردورزى و خردگرايى در نهج البلاغه به ميان