293
چکيده پايان نامه هاي حديثي جلد دوم

آن ، بر اساس نهج البلاغه ، سخن گفته است .
«علم» در لغت و اصطلاح و روايات (عموما) و نهج البلاغه (خصوصا) ، حقيقت علم در كلام حضرت امير عليه السلام ، علم و معرفت ، علم و حكمت ، و حكمت در كلام حضرت امير عليه السلام ، از مطالب فصل اوّل است .
در فصل دوم ، در باب امكان علم ، اين امكان را در نهج البلاغه بررسى نموده ، و به واقعيت بودن علم و نقد خيال پرستى و دگماتيسم و اصالت علم پرداخته است .
اقسام علم ، مطالب فصل سوم را تشكيل مى دهد ، كه به تقسيم وى علم يا مطبوع است يا مسموع. علم مطبوع، همان صنعت چاپ و علم مسموع ، علم عقلى است .
وى ، در فصل بعد به معرفى ابزار معرفت مى پردازد كه عبارت است از : حس ، عقل ، قلب و فطرت . منابع معرفت را هم كه عبارت است از : خداوند ، قرآن ، رهبران الهى ، طبيعت و تاريخ ، در فصل پنجم بررسى نموده است .
در فصل ششم ، به بحث علم شناسى پرداخته است .
جايگاه و ضرورت استفاده از علم ، ارتباط علم و عمل ، آفات علم ، آثار و بركات علم، علم الهى، و علم غيب، مطالب بحث شده در فصل هاى هفتم تا سيزدهم است.
در آخرين فصل نيز به بحث و بررسى واژه «جهل» پرداخته و آن را از زواياى گوناگون مورد مطالعه قرار داده است .

346 . علوم قرآنى در كلام امام على عليه السلام ،

طاهره باقرى منش ، كارشناسى معارف اسلامى و تبليغ ، مركز آموزش خواهران دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم (جامعةُ الزهراء) ، استاد راهنما : حجة الاسلام محمّد على رضايى اصفهانى ، استاد مشاور : حجة الاسلام محمّد جواد سعدى ، 1380 ، 189 ص .
رسيدن به پاسخ اين پرسش ها كه چه مسائلى در زمينه علوم قرآنى ، در كلام حضرت على عليه السلام وجود دارد؟ مفاهيم اساسىِ علوم قرآنى ، در ديدگاه امام على عليه السلام چگونه تبيين وبررسى شده است؟ وديدگاه امام عليه السلام باديدگاه نويسندگان معاصر ، چگونه قابل تبيين و بررسى است ؟ هدف نگارنده در اين تحقيق است .
در مقدمه ، به بررسى مفاهيم اساسى علوم قرآن ، چون وحى ، قرآن ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه ، تأويل ، خاص و عام ، مطلق و مقيد ، مجمل و مبين ، پرداخته است .
بخش اوّل آن ، شامل سه فصل است :


چکيده پايان نامه هاي حديثي جلد دوم
292

متعلّقِ علم لدنى، از امور غيبى است به بررسى موضوعاتى در رابطه با علم غيب پرداخته و به تناسب موضوع ، در باره وحى ، الهام و تحديث نيز اشاراتى دارد .
فصل اوّل ، در باره حقيقت علم و اقسام آن است . در اين فصل ، عناوينى چون معناشناسى «علم» در لغت و اصطلاح و كاربردهاى آن ، واژه هاى معادل ، كيفيت حصول و ابزارهاى شناخت علم به چشم مى خورد .
فصل دوم ، در باب حقيقت علم لدنى است . در اين فصل ، با تحقيقى در آيه شريفه 65 سوره كهف و بيان مفسّران در باره علم لدنىِ حضرت خضر عليه السلام ، مبحث را آغاز نموده ، در بخش هاى بعدى ، علم لدنى در كلام معصومان عليهم السلام و در اصطلاح عرفا ، تعريف علم لدنى ، علم غيب و اقسام آن ، علم غيب در قرآن ، طرق اخذ علوم غيبى و منابع و مآخذ علم غيب را معرفى نموده است .
فصل سوم رساله ، با عنوان كلّىِ بهره مندان از علم لدنى ، آغاز شده است . در اين فصل ، و ديدگاه در باره علم لدنى را توضيح مى دهد . يكى ، اين كه باب الهام و اشراق مسدود نبوده ، پس همگان با احراز صلاحيت هاى لازم مى توانند از اين راه به معارفى دست يابند . ديدگاه دوم ، اين كه برخى با تكيه بر غير اكتسابى بودن علم لدنى ، منكر وجود هر نوع مقدمات و شرايط براى تحصيل آن و بالتبع ، منكر امكان دستيابى به چنين موهبتى براى عموم هستند ، كه با بررسى استدلالات اين ديدگاه ، مصاديقى در رد اين مدعا بيان مى كند .
خاتمه رساله ، جمع بندى مباحث موجود است ، كه با عناوينى چون : علم لدنىِ افاضى ، غير اكتسابى و حضورى است ؛ علم لدنى ، عارى از محدوديت ها و معايب علومِ كسبى است ؛ علم لدنى ، با فضيلت و كرامت است ؛ متعلَّق علم لدنى ، گاه از امور غيبى و گاه از مشهودات است و ... رساله را پايان مى دهد .

345 . علم و جهل در «نهج البلاغه» ،

ميرحسين ضيايى ، كارشناسى ارشد فلسفه و كلام اسلامى ، دانشگاه علوم اسلامى رضوى ، استاد راهنما : دكتر فياض صابرى ، استاد مشاور : دكتر غلامحسين ابراهيمى دينانى ، [بى تا] ، 225 ص .
در اين رساله ، از چيستى ، امكان ، اقسام ، ابراز و منابع علم و معرفت ، و علم شناسى در نهج البلاغه ، و علم مطلوب ، و ضرورت استفاده از علم ، و آفات و بركات علم بحث نموده است . آن گاه ، به علم الهى و علم غيب پرداخته ، و در آخر نيز از جهل و پيامدهاى

  • نام منبع :
    چکيده پايان نامه هاي حديثي جلد دوم
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 334543
صفحه از 407
پرینت  ارسال به