پيشگفتار
تعريف مکتب حديثي، عوامل تشکيلدهنده، و راه دستيابي به آن
«مکتب» در لغت، به معناي جايگاه تعليم نوشتن يا جايگاه تعليم به صورت مطلق است. ۱ در گذشته، اصطلاحاً به جايي مکتب ميگفتند که در آن، به کودکان، خواندن و نوشتن ميآموختند ۲ و مکان آن هم در مساجد بود. بعدها وقتي مدارس ديني داير شدند، در مدرسه، مکاني را به مکتب، اختصاص دادند تا کودکان را براي رفتن به مدرسه، آماده کنند.
امروزه اين واژه، اين گونه تعريف ميشود: «مجموع انديشهها و افکار يک استاد که در جمعي نفوذ يافته باشد، يا يک نظر فلسفي و ادبي و جز اينها». ۳ افکار استاد، توسّط شاگردان مکتب دنبال ميشود و مجموعاً انديشههاي اعضاي مکتب، جهتگيري همسويي دارند و ايدئولوژي مستقل و متفاوت با ديگر انديشهها را پديد ميآورند. بنا بر اين، وقتي واژه «مکتب» با «حديث» جمع شود، انديشههاي ياد شده، جهت حديثي و روايي پيدا ميکنند و به مجموعه انديشههايي گفته ميشود که در مباني، اخذ و نقل حديث، ديدگاهي همسو داشته، ايدئولوژي حديثي مستقل و متفاوت با ديگر انديشههاي حديثي دارند. ۴
عوامل تشکيلدهنده يک مکتب را ميتوان در سه محور کلّي بررسي کرد: نخست، «مؤسّس (آغازگر)» يک مکتب که ميتواند فرد يا گروهي همسو در جهتي خاص باشند. مؤسّس بايد در انديشه و تأثيرگذاري آن، به اندازهاي قوي باشد که ديگر اعضاي مکتب را با
خود همراه گردانَد. محور دوم، «شاگردان (رهروان)» مؤسّس مکتب هستند که وظيفه نشر افکار مؤسّس يا تقويت و دفاع از آن را بر عهده دارند. سومين محور در يک مکتب، استقبال و پذيرش محيطي است که مکتب در آن شکل ميگيرد؛ زيرا بدون استقبال همگاني از يک مکتب، انديشههاي اعضا، هرچند پَُرمايه باشند، راه به جايي نخواهند برد و مکتب، عقيم ميمانَد.
راه دستيابي به يک مکتب، با شناسايي مؤسّس و اعضاي مهم مکتب آغاز ميگردد، و به تدريج، ميتوان از طريق گفتهها و آثار اين افراد، به انديشههاي آنان دست يافت. سپس افکار مشترک، در کنار هم گذاشته ميشوند تا ايدئولوژي مکتب فراچنگ آيد. بررسي محيطي که مکتب در آن شکل گرفته، و نيز مقايسه افکار اعضاي مکتب با ديگر مکاتب و انديشهها، در يافتن ويژگيهاي مکتب، بسيار حائز اهمّيت است.
بنا بر اين، تحقيق درباره مکاتب حديثي، در درجه اوّل، بر کتابهاي رجال و فهرستنگاري تکيه دارد و در مرتبه بعدي، کتابهاي حديثي را نيز شامل خواهد شد. در اين نوع پژوهشها، نوشتههايي که از اعضاي مکتب به جاي مانده، يا بازسازي شدهاند نيز از اهميت والايي برخوردار خواهند بود. البته در اين ميان، به نوشتههاي تاريخي، کلامي، فقهي، تفسيري، و به طور خلاصه، همه کتابهايي که نشاندهنده علوم و عقايد آن مکتب هستند، نياز خواهد بود.
1.مجمع البحرين، ج۴، ص۱۸؛ تاج العروس، ج۱، ص۴۴۵.
2.لغتنامه دهخدا، ج۱۴، ص۲۱۳۸۴.
3.همان جا.
4.شايان يادآوري است که عربزبانان، به جاي «مکتب»، واژه «مدرسه» را به کار ميبرند.