احادیث داستانی ایمان سبب دفع بلا

قوم یونس(ع) به او ایمان نمی آوردند و او را می آزردند. یونس آنان را نفرین کرد. عذاب تا نزدیکی آنها آمد اما به سبب توبه و آوردن ایمان، عذاب از آنها دور شد.

الإمام الباقر(ع):

إنَّ یونُسَ لَمّا آذاهُ قَومُهُ دَعَا اللّهَ عَلَیهِم، فَأَصبَحوا أوَّلَ یومٍ ووُجوهُهُم مُصفَرَّةٌ، وأَصبَحُوا الیومَ الثّانِی ووُجوهُهُم مُسوَدَّةٌ، قالَ: وکانَ اللّهُ أوعَدَهُم أن یأتِیهُمُ العَذابُ فَأَتاهُمُ العَذابُ، حَتّی نالوهُ بِرِماحِهِم، فَفَرَّقوا بَینَ النِّساءِ وأَولادِهِنَّ، وَالبَقَرِ وأَولادِها، ولَبِسُوا المُسوحَ وَالصّوفَ، ووَضَعُوا الحِبالَ فی أعناقِهِم، وَالرَّمادَ عَلی رُؤوسِهِم، وضَجّوا ضَجَّةً واحِدَةً إلی رَبِّهِم، وقالوا: آمَنّا بِإِلهِ یونُسَ. قالَ: فَصَرَفَ اللّهُ عَنهُمُ العَذابَ إلی جِبالِ آمِدَ.

قالَ: وأَصبَحَ یونُسُ وهُوَ یظُنُّ أنَّهُم هَلَکوا، فَوَجَدَهُم فی عافِیةٍ.[۱]

امام باقر(ع):

یونس(ع)، چون قومش او را آزردند، آنان را نفرین کرد، پس، روز اوّل، چهره هایشان زرد شد و روز دوم، چهره هایشان سیاه شد. خداوند، وعده شان داده بود که عذاب بر آنان فرود آید و عذاب هم تا نزدیکی آنان آمد. پس، بین زنان و فرزندانشان و گاوها و بچّه های آنها جدایی انداختند و لباس های [زمختی] از مو و پشم پوشیدند و ریسمان به گردن ها بستند و خاکستر بر سرها ریختند و یک پارچه به درگاه پروردگار خود ناله زدند و گفتند: به خدای یونس، ایمان آوردیم. آن گاه خداوند، عذاب را از آنان به طرف کوه های آمِد، برگردانْد. یونس(ع) که گمان می کرد آنها از بین رفته اند، دید سالم هستند.


[۱]. تفسیر العیاشی: ج ۲ ص ۱۳۶ ح ۴۶ عن الثمالی، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۹۹ ح ۱۳، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۵۸۶.