تاريخ : پنج شنبه 1398/4/20
کد خبر: 68965

بیست و پنجمین شماره فصلنامه «پژوهشنامه نهج‌البلاغه» روانه بازار نشر شد

بیست و پنجمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشنامه نهج‌البلاغه» مشتمل بر ۷ مقاله منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ بیست و پنجمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی«پژوهشنامه نهج‌البلاغه»به صاحب‌امتیازی دانشگاه بوعلي سينا و مدیرمسئولی مصيب يارمحمدی واصل منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است:
«آثار فردي و اجتماعي مرگ‌انديشي از ديدگاه نهج‌البلاغه»،
«اسلوب و فلسفه دعا از منظر نهج‌البلاغه»،
«بررسي و تحليل شگرد احتجاج در كلمات قصار امام علي(ع)»،
«حفظ زيباشناسي مبتني بر تفسيرپذيری استعاره در فرآيند ترجمه(بررسی تطبيقی روش‌های نيومارك در استعاره‌های خطبه شقشقيه)»،
«شاخص‌های نيروی انساني كارآمد نظام از منظر نهج‌البلاغه»،
«محقق سبزواری و تاثير‌پذيری وی از انديشه‌های امام علي(ع) در امر حكومت و مؤلفه‌های آن در روضه‌الانوار عباسي»،
«نقد و بررسي ديدگاه سقراط درباره شناخت و نقش آن در انگيزش اخلاقی انسان با استفاده از كلام امام علی(ع)».

در چکیده مقاله «بررسی و تحليل شگرد احتجاج در كلمات قصار امام علی(ع)» آمده است: «كاربردشناختی زبان، در جهت ايجاد انگيزه ارتباطي معين بين طرفين به بررسی كلام ميان متكلم و مخاطب می‌پردازد و از جمله جريان‌هايی است كه در علم زبان‌شناسی نوين از جايگاه ويژه‌ای برخوردار است. در اين ميان «احتجاج» فرايندي ارتباطي- زباني است كه متكلم در راستاي تغيير نگرش و ديدگاه‌هاي مخاطب آن را به كار مي‌گيرد و در جهت اهداف موردنظر، انديشه ‌وي را به تكاپو وا مي‌دارد و در اين فرايند از فنون و شيوه‌هاي گوناگوني بهره مي‌گيرد. در اين جستار نگارندگان برآنند تا قابليت شگرد احتجاج را در برخي از كلمات قصار امام علی(ع) واكاوی و تحليل نمايند و در پايان جدول و نموداری از فراوانی استراتژی‌هايي كه با جنبه احتجاجی در كل كلمات قصار به كار گرفته شده ارائه دهند. نتايج پژوهش نشان از آن دارد كه امام علي(ع) با حفظ قوانين تطور زبان، در جهت اقناع و متقاعدسازي مخاطب خويش، از انواع استراتژي‌هاي زباني - بلاغي بهره برده و به صورت هنرمندانه، مفاهيم اخلاقي، عبادي، اعتقادي، اجتماعي و تربيتي موردنظر خويش را در قالب مناسب‌ترين واژگان مطرح مي‌نمايد. ديگر اينكه گاه در كلام حضرت(ع) درهم‌تنيدگي استراتژي‌هاي زباني و بلاغي ديده مي‌شود كه نمايانگر توانش زباني و كاربردشناختي وي است.»

زيباشناسي مبتني بر تفسيرپذيري استعاره در فرآيند ترجمه
در طلیعه مقاله «حفظ زيباشناسي مبتني بر تفسيرپذيري استعاره در فرآيند ترجمه (بررسي تطبيقي روش‌هاي نيومارك در استعاره‌هاي خطبه شقشقيه)» می‌خوانیم: «از بارزترين وجوه زيباشناختي استعاره، قابليت «تفسيرپذيري» در آن است. مراد از تفسيرپذيري، خاصيتي است كه به موجب آن، امكان مشاركت خواننده در تكميل معنا و تصوير استعاره و در نتيجه تعامل او با نويسنده فراهم مي‌شود. اين ويژگي استعاره در متوني همچون خطبه‌هاي نهج البلاغه نمود بيشتري دارد، زيرا اولين مشخصه متون خطابي، ارتباط نويسنده با خواننده است. نويسنده با بهره‌گيري از ابزارهايي همچون استعاره تلاش مي‌كند تا خواننده را به سوي انجام عملي كه شناخت لازم را درباره آن عمل به او ارائه كرده، بر انگيزد. ازاين رو، در فرايند ترجمه متون خطابي، حفظ جنبه زيباشناختي استعاره، يك امر ضروري و البته شرط مقبوليت ترجمه به حساب مي‌آيد. پژوهش حاضر با تكيه بر روش توصيفي تحليلي و با استناد به راهبردهاي هفتگانه نيومارك، ترجمه استعاره را در خطبه سوم نهج البلاغه و در سه ترجمه شهيدي، دشتي و گرمارودي مورد بررسي قرار داده است. برآيند اين پژوهش نشان مي‌دهد كه براي حفظ زيباشناسي مبتني بر تفسيرپذيري استعاره، روش‌هايي مناسب است كه محصول استعاري‌تري ارائه مي‌دهند. بدين ترتيب كه ترجمه تحت‌اللفظي (براي استعاره اي كه بنا بر تصورات و تجربيات تقريبا مشترك ميان دو زبان بنا شده باشد)، ترجمه به استعاره‌اي همسان و برابر (براي استعاره فرهنگ بنياد كه دامنه زيباشناختي آن از محدوده گويشوران زبان مبدا تجاوز نمي‌كند) و ترجمه به تشبيه (براي مترجمي كه توان جستن يا ساختن استعاره‌اي برابر را ندارد) پيشنهاد مي‌شود. نتايج ارزيابي عملكرد مترجمان حاكي از آن است كه گرمارودي به دليل بيشترين استفاده صحيح و مناسب از روش هاي اول تا سوم نيومارك، در حفظ تفسيرپذيري استعاره موفقيت بيشتري داشته است.»

ديدگاه سقراط درباره شناخت و نقش آن در انگيزش اخلاقي انسان
در آغاز مقاله «نقد و بررسي ديدگاه سقراط درباره شناخت و نقش آن در انگيزش اخلاقي انسان با استفاده از كلام امام علي(ع)» چنین آمده است: «‌نقش شناخت در انگيزش انسان به سوي عمل يكي از مهم‌ترين ايده‌هاي سقراط است. او براي شناخت، مراتب مختلفي قائل است و بالاترين مرتبه آن را خودشناسي معرفي مي‌كند. سقراط معتقد به وحدت معرفت و فضيلت است و قابليت اصلي انسان را معرفت و منشا اصلي عمل اخلاقي را شناخت و معرفت مي‌داند. از نظر او هيچ‌كس عالمانه مرتكب عمل نادرست نمي‌شود. شناخت صحيح كه سقراط آن را معرفت مي‌نامد، منجر به انگيزش انسان به سوي افعالي چون احساس مسئوليت در قبال جامعه، تاثير در ارتباط انسان با خدا و نوع دعا كردن و نيايش با او و تمام افعال خوب مي‌شود. اگر اين ديدگاه سقراط به مباني اخلاق اسلامي در كلام اميرمومنان(ع) عرضه شود بخش‌هايي از آن مانند آنچه مورد اشاره واقع شد، قابل تاييد است؛ اما مهم‌ترين بخش آن يعني عليت تامه شناخت، جهت انگيزش اخلاقي، مورد تاييد نيست. در اين مقاله نظريه سقراط در خصوص انگيزش اخلاقي مبتني بر شناخت، با استفاده از كلام امام علي(ع) مورد نقد و بررسي قرار گرفته و تفاوت اين دو ديدگاه تبيين شده است. ديدگاه سقراط در خصوص ذو مراتب بودن شناخت و يكسان نبودن تاثير اين مراتب در انگيزش انسان و سببيت شناخت جهت انجام عمل متناسب تاييد امام علي‌(ع) را به همراه دارد و عدم كفايت شناخت جهت انگيزش اخلاقي انسان و توجه ويژه به نقش شناخت‌هاي مرتبط با حواس ظاهري از مهم‌ترين وجوه امتياز ديدگاه امير مومنان‌(ع) نسبت به ديدگاه سقراط است.»

خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :