برای ام ابیها

چهل حدیث درباره حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)

۱. مامايان بهشتى

امام صادق عليه‏ السلام:

حَضَرَتْ وِلاَدَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَى نِسَاءِ قُرَيْشٍ وَ بَنِى هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَيْنَ لِتَلِينَ مِنِّى مَا تَلِى النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَيْهَا أَنْتِ عَصَيْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِى قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّدا يَتِيمَ أَبِى طَالِبٍ فَقِيرا لاَ مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِى‏ءُ وَ لاَ نَلِى مِنْ أَمْرِك شَيْئا فَاغْتَمَّتْ خَدِيجَةُعليهاالسلاملِذَلِك فَبَيْنَا هِيَ كذَلِك إِذْ دَخَلَ عَلَيْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ كأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِى هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ لاَ تَحْزَنِى يَا خَدِيجَةُ فَأَرْسَلَنَا رَبُّك إِلَيْك وَ نَحْنُ أَخَوَاتُك أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِيَ رَفِيقَتُك فِي الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ كلْثُومُ أُخْتُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَيْك لِنَلِيَ مِنْك مَا تَلِي النِّسَاءُ فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ يَمِينِهَا وَ أُخْرَى عَنْ يَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَيْنَ يَدَيْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ طَاهِرَةً مُطَهَّرَة.

الامالى للصدوق، ص۵۹۴، ح۱.

هنگامى كه زمان وضع حمل خديجه فرا رسيد، پس كسى را نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بياييد و مرا در امر تولّد فرزند يارى نماييد. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را در باره ازدواج با محمّد صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آلهناديده گرفتى و با آن مرد فقير و يتيم ازدواج كردى، پس ما نزد تو نخواهيم آمد و تو را در اين امر يارى نخواهيم نمود.

خديجه از شنيدن اين جواب غمگين شد؛ در همان حال چهار زن گندمگون و بلند قد كه خديجه فكر مى‏كرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى كه خديجه آنها را ديد اظهار درد و ناراحتى كرد، يكى از آنان گفت: اى خديجه! نگران نباش، زيرا ما فرستاده خداييم تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، ما خواهران تو هستيم، من ساره هستم، و اين بانو آسيه دختر مزاحم است كه در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و اين مريم دختر عمران، و آن ديگرى كلثم خواهر موسى بن عمران است، پس يكى از آنان در سمت راست خديجه، و يكى در طرف چپ وى، و ديگرى در مقابل او و چهارمى ايشان در بالاى سر او نشستند، و بدين ترتيب خديجه، حضرت فاطمه عليهاالسلام را در حالى كه پاك و پاكيزه بود، به دنيا آورد.

۲. بهترين زوج

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ أَتَزَوَّجُ فِيكمْ وَ أُزَوِّجُكمْ إِلاَّ فَاطِمَةَ فَإِنَّ تَزْوِيجَهَا نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ.

الكافى، ج ۵، ص ۵۶۸، ح ۵۴ .

من هم بشرى مانند شما هستم. از شما زن مى‏گيرم و به شما زن مى‏دهم، مگر فاطمه را كه دستور ازدواج او از آسمان نازل شد.

۳. بلافاصله ازدواج نمود

امام باقر از پدرانشان عليهم‏السلام:

إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرَةَ لِطَهَارَتِهَا مِنْ كلِّ دَنَسٍ وَ طَهَارَتِهَا مِنْ كلِّ رَفَثٍ وَ مَا رَأَتْ قَطُّ يَوْما حُمْرَةً وَ لاَ نِفَاسا.

الفصول المهمة، ابن صباغ، ص ۶۵۱.

فاطمه دختر رسول خدا را به سبب پاك بودنش از هر ننگ و پليدى، طاهره ناميدند، و او هرگز حيض و نفاس نديد.

۴. ستاره درخشان زنان بهشت

امام صادق عليه‏ السلام:

ـ فِى قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كمِشْكاةٍ»ـ : فَاطِمَةُعليهاالسلام، «فِيها مِصْباحٌ» الْحَسَنُ، «الْمِصْباحُ فِى زُجاجَةٍ» الْحُسَيْنُ، «الزُّجاجَةُ كأَنَّها كوْكبٌ دُرِّيٌ» فَاطِمَةُ كوْكبٌ دُرِّيٌّ بَيْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا، «يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكةٍ» إِبْرَاهِيمُعليه‏ السلام، «زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ» لاَ يَهُودِيَّةٍ وَ لاَ نَصْرَانِيَّة، «يَكادُ زَيْتُها يُضِى‏ءُ» يَكادُ الْعِلْمُ يَنْفَجِرُ بِهَا، «وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ» إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَإِمَامٍ، «يَهْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» يَهْدِى اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ يَشَاء.

الكافى، ج۱، ص ۱۹۵، ح۵.

درباره قول خداى تعالى [در سوره نور، آيه ۳۵] كه مى‏فرمايد «خدا نور آسمان‏ها و زمين است، و مَثَل نورش همانند چراغدانى است»: آن چراغدان فاطمه عليهاالسلاماست؛ «كه در آن‏چراغى پرفروغ باشد» آن چراغ حسن است؛ «آن چراغ در حبابى قرار گيرد» حباب، حسين است؛ «حبابى شفاف و درخشنده همچون ستاره‏اى فروزان» فاطمه زهرا بين زنان دنيا و زنان بهشت چون ستاره‏اى درخشان است؛ « چراغى كه افروخته مى‏شود از روغن درخت پربركتى» آن درخت حضرت ابراهيم عليه‏ السلام است؛ «درخت پربركت زيتون است كه نه شرقى است و نه غربى» نه يهودى است و نه نصرانى؛ «كه نزديكست روغنش برافروزد» علم از او ميتراود؛ «اگر چه آتشى باو نرسد، نورى است بر فراز نورى» از فاطمه امامى پس از امامى آيد؛ «و خدا هركس را بخواهد با نور خود هدايت مى‏كند» هر كه را خدا بخواهد با امامان رهبرى مى‏كند.

۵. زلالِ زلال

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى النَّارِ.

عيون أخبار الرضا عليه‏ السلام، ج۲، ص۶۳، ح۲۶۴.

همانا فاطمه پاكدامن و عفيف است، پس خداوند ذريه او را بر آتش جهنم حرام كرده است.

۶. حجت خدا بر خلق

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

أنَا و عَلِيٌّ و فاطِمَةُ وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ و تِسعَةٌ مِن وُلدِ الحُسَينِ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ، أعداؤُنا أعداءُ اللّهِ، وأولِياؤُنا أولِياءُ اللّهِ.

الامالى للصدوق، ص۱۹۴، ح۲۰۵.

من و على و فاطمه و حسن و حسين و نُه تن از نسل حسين، حجّت‏هاى خدا بر خلق اوييم. دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدايند.

۷. مادر سروران اهل بهشت

امام صادق عليه‏ السلام:

لَوْ سَكتَ  رَسُولُ اللَّهِ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله فَلَمْ يُبَيِّنْ مَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ لاَدَّعَاهَا آلُ فُلَانٍ وَ آلُ فُلَانٍ وَ لَكن اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهُ فِى كتَابِهِ تَصْدِيقا لِنَبِيِّهِ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمْ تَطْهِيرا» فَكانَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ عليهم‏السلامفَأَدْخَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آلهتَحْتَ الْكسَاءِ فِى بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ لِكلِّ نَبِيٍّ أَهْلاً وَ ثَقَلاً وَ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَيْتِى وَ ثَقَلِى فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِك فَقَالَ إِنَّك إِلَى خَيْرٍ وَ لَكنَّ هَؤُلاَءِ أَهْلِى وَ ثَقَلِى.

الكافى، ج۱، ص۲۸۷، ح۱.

اگر پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله، ساكت مى‏مانْد و مقصود از «اهل بيت» را روشن نمى‏كرد، خاندان فلان و خاندان بهمان، آن را ادّعا مى‏كردند؛ امّا خداوند عز و جل، اين [تعبير «اهل بيت»] را در كتابش [در سوره احزاب، آيه ۳۳] و براى تأييد پيامبرش نازل كرد: «همانا خداوند، اراده كرده كه آلودگى را از شما اهل بيت ببرد و كاملا پاك و پاكيزه‏تان گرداند»، و على، حسن، حسين و فاطمه عليهم‏السلام، در خانه امّ سَلَمه [يعنى محلّ نزول آيه]بودند و پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله، آنان را زير عبا گِرد آورد و سپس گفت:" خدايا! هر پيامبرى، خاندان و خاصّانى دارد، و اينان، خاندان و خاصّان من هستند". امّ سلمه گفت: آيا من از خاندان تو نيستم؟ فرمود: "تو در راه درست هستى؛ امّا خاندان و خاصّان من اينان هستند".

۸. حوريه‏اى در لباس انسان

امام صادق از پدرانشان عليهم ‏السلام:

[قال]  رَسُولُ اللَّه صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله: خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ. فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ فَلَيْسَتْ هِيَ إِنْسِيَّةً؟ فَقَالَ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله: فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ. قَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ كيْفَ هِيَ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ؟ قَالَ: خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ إِذْ كانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ .

معانى الأخبار، ص۳۹۶، ح۵۳.

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله فرمود: نور فاطمه پيش از آفرينش زمين و آسمان‏ها آفريده شد. بعضى از مردم گفتند: اى پيامبر خدا! پس فاطمه از جنس بشر نيست؟ پيامبر فرمود: فاطمه حوريّه‏اى در لباس انسان است. گفتند: اى رسول خدا! چگونه امكان دارد كه كسى حوريّه و در عين حال انسان باشد؟ فرمود: خداوند متعال قبل از اينكه حضرت آدم را بيافريند فاطمه را در آن هنگامى كه ارواح مخلوقات را خلق مى‏كرد، از نور خود آفريد، پس هنگامى كه آدم را آفريد، فاطمه را به او نشان داد. (و بر ولايت و محبت او و فرزندانش از حضرت آدم اقرار گرفت.)

۹. پاره ‏اى از قلب و روح پيامبر خدا

پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

ـ وَ هُوَ آخِذٌ بِيَدِ فَاطِمَةَ عليهاالسلام ـ : مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهَا فَهِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ قَلْبِي وَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِى وَ مَنْ آذَانِى فَقَدْ آذَى اللَّه.

كشف الغمة ، ج۱، ص۴۶۷.

ـ در حالى كه دست فاطمه را در دست گرفته بود ـ فرمود: هر كس اين دختر را مى‏شناسد، كه مى‏شناسد و هر كس كه نمى‏شناسد بداند كه او فاطمه دختر محمّد پيامبر خداست، و او پاره‏اى از وجود من است و او قلب من و روح من است كه در سينه‏ام قرار دارد. هر كس او را آزار دهد مرا آزرده است و هر كه مرا بيازارد خدا را رنجانده است.

۱۰. منشى همسرش

امام صادق عليه‏ السلام:

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا قَبَضَ نَبِيَّهُ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ عليهاالسلام مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لاَ يَعْلَمُهُ إِلاَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكا يُسَلِّى غَمَّهَا وَ يُحَدِّثُهَا فَشَكتْ ذَلِك إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين عليه‏ السلام فَقَالَ: إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِك وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِى لِى فَأَعْلَمَتْهُ بِذَلِك فَجَعَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه‏ السلاميَكتُبُ كلَّ مَا سَمِعَ‏ـ حَتَّى أَثْبَتَ مِنْ ذَلِك مُصْحَفا ... ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامِ وَ لَكنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكونُ.

الكافى، ج۱، ص۲۴۰، ح۲.

هنگامى كه خداى تعالى پيامبرش را قبض روح فرمود، از غم‏هاى گرانبارى كه قلب زهرا را در مصيبت پدرش فراگرفت، جز خداى عزوجل كسى آگاه نبود. به اين جهت حق تعالى فرشته‏اى را مونس زهرا عليهاالسلام فرمود كه تسلى‏بخش غم‏هاى او و هم صحبت او در تنهائى او باشد.

فاطمه عليهاالسلام اين مطلب را به على عليه‏ السلام بازگو نمود؛ و حضرت فرمود هرگاه احساس كردى كه فرشته به حضورت آمد، و صداى او را شنيدى مرا خبردار كن. از املاء جبرئيل و فرشتگان ديگر كه اميرالمؤمنين كاتب آنها بود، مصحف فاطمه فراهم آمد، كه على درباره آنها فرمود: در اين مصحف مسائل شرعى از حلال و حرام مطرح نيست بلكه دانشى است از آنچه كه (واقع شده و يا) بوقوع خواهد پيوست.

۱۱. ملاك خشنودى و خشم خداوند عزوجل

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إِنَّ فَاطِمَةَ شِجْنَةٌ مِنِّى يُؤْذِينِى مَا آذَاهَا وَ يَسُرُّنِى مَا يَسُرُّهَا وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَك وَ تَعَالَى لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا.

معانى الأخبار، ص۳۰۳، ح۲.

همانا فاطمه رگى از من است آزرده مى‏سازد مرا آنچه او را آزرده مى‏سازد، و شادمان مى‏كند مرا آنچه او را شادمان مى‏نمايد، و همانا خداوند تبارك و تعالى خشمگين مى گردد بواسطه خشم فاطمه، و خوشنود مى‏گردد براى خوشنودى فاطمه.

۱۲. بهترين زنان

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

خَيرُ رِجالِكم عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ، وخَيرُ شَبابِكمُ الحَسَنُ وَالحُسَينُ، وخَيرُ نِسائِكم فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِما.

تاريخ بغداد، ج۴، ص۳۹۲، الرقم۲۲۸۰.

بهترينِ مردانِ شما، على بن ابى طالب و بهترينِ جوانانتان، حسن و حسين و بهترينِ زنانتان، فاطمه دختر محمّدـ كه درود خدا بر آن دو باد ـ است.

۱۳. بهترين الگوى آخرين معصوم

امام مهدى عليه‏ السلام:

فِى ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ  صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله  لِى أُسْوَةٌ حَسَنَة.

الغيبة للطوسى، ص۲۸۶.

دختر پيامبر براى من بهترين الگو است.

۱۴. آسمان‏ها و زمين از نور اوست

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَنَا تَكلَّمَ كلِمَةً خَلَقَ مِنْهَا نُورا ثُمَّ تَكلَّمَ كلِمَةً أُخْرَى فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحا ثُمَّ مَزَجَ النُّورَ بِالرُّوحِ فَخَلَقَنِى وَ خَلَقَ عَلِيّا وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَكنَّا نُسَبِّحُهُ حِينَ لاَ تَسْبِيحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِينَ لاَ تَقْدِيس. فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنْشِئَ الصَّنْعَةَ فَتَقَ نُورِى فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَالْعَرْشُ مِنْ نُورِى وَ نُورِى مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورِى أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ أَخِى عَلِيٍّ فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِكةَ فَالْمَلَائِكةُ مِنْ نُورِ عَلِيٍّ وَ نُورُ عَلِيٍّ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِكةِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَالسَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مِنْ نُورِ ابْنَتِى فَاطِمَةَ وَ نُورُ ابْنَتِى فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ ابْنَتِى فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض.

تأويل الآيات الظاهرة فى فضائل العترة الطاهرة، ص۱۴۴.

وقتى كه خداوند متعال اراده كرد ما را خلق كند كلمه‏اى فرمود و خلق كرد از آن كلمه نورى سپس كلمه‏اى ديگر تكلم فرمود و از آن كلمه، روحى را خلق كرد، سپس نور را با روح آميخت پس مرا و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم‏السلام را خلق نمود.

ما خداوند را تسبيح و تقديس مى‏كرديم آن هنگام كه تسبيح و تقديسى نبود. پس هنگامى كه خداوند خواست جهان را بيافريند نور مرا شكافت و از آن عرش را بيافريد؛ پس عرش از نور من است و نور من از نور خدا است و نور من برتر از عرش هستم.

آنگاه نور برادرم على را شكافت و از آن [نور] فرشتگان را آفريد؛ پس فرشتگان از نور على هستند و نور على از نور خداست و على برتر از ملائكه است.

آن‏گاه نور دخترم فاطمه را شكافت و از آن آسمان‏ها و زمين را بيافريد؛ پس آسمان‏ها و زمين از نور دخترم فاطمه است و نور دخترم فاطمه از نور خداست و دخترم فاطمه والاتر از آسمان‏ها و زمين است.

۱۵. لعنت خدا بر دشمن برگزيده خدا

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

لَيلَةَ عُرِجَ بى إلَى السَّماءِ رَأَيتُ عَلى بابِ الجَنَّةِ مَكتوبا: لا إلهَ إلاَ اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ، عَلِيٌّ حِبُّ اللّهِ، وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ صَفوَةُ اللّهِ، فاطِمَةُ خِيَرَةُ اللّهِ، عَلى باغِضِهِم لَعنَةُ اللّهِ.

تاريخ بغداد، ج۱، ص۲۵۹، الرقم ۸۸.

شبى كه مرا به آسمان بردند، ديدم بر درِ بهشت، نوشته است: «خدايى جز خداوند [يگانه] نيست؛ محمّد، پيامبر خداست؛ على، دوست خداست؛ حسن و حسين، برگزيدگان خدا هستند؛ فاطمه، برگزيده خداست. لعنت خدا بر دشمن ايشان باد!» .

۱۶. جز معصومان او را نمى‏شناسند

امام صادق عليه‏ السلام:

ـ فى تفسير «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ»ـ : اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَك لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا.

تفسير فرات الكوفى، ص۵۸۱، ح۷۴۷.

در تفسير آيه: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ»: منظور از «الليلة» فاطمه عليهاالسلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد ليلة القدر را درك كرده است، و همانا او را فاطمه ناميدند چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند.

۱۷. پاره تن پيامبر خدا

پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إِنَّهَا (فاطمة عليهاالسلام) لَسَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ هِيَ سَيِّدَةٌ لِنِسَاءِ عَالَمِهَا فَقَالَ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله: ذَاك لِمَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِى فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الاْخِرِينَ وَ إِنَّهَا لَتَقُومُ فِي مِحْرَابِهَا فَيُسَلِّمُ عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَك مِنَ الْمَلَائِكةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ يُنَادُونَهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ الْمَلَائِكةُ مَرْيَمَ فَيَقُولُونَ يَا فَاطِمَة «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَلك وَطَهَّرَك وَاصْطَفَلك عَلَى نِسَآءِ الْعَلَمِينَ».

ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى عَلِيٍّ عليه‏ السلام فَقَالَ: يَا عَلِيُّ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي يَسُوؤُنِي مَا سَاءَهَا وَ يَسُرُّنِي مَا سَرَّهَا وَ إِنَّهَا أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُنِى مِنْ أَهْلِ بَيْتِى فَأَحْسِنْ إِلَيْهَا بَعْدِى وَ أَمَّا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَهُمَا ابْنَايَ وَ رَيْحَانَتَايَ وَ هُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْيُكرَمَا عَلَيْك كسَمْعِك وَ بَصَرِك ثُمَّ رَفَعَ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنِّى أُشْهِدُك أَنِّى مُحِبٌّ لِمَنْ أَحَبَّهُمْ وَ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُمُ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُمْ.

الامالى للصدوق، ص۵۷۵، ح۷۸۷.

او (فاطمه عليهاالسلام) سيده زنان عالميان است. عرض شد يا رسول اللَّه او سيده زنان عالم خود است؟ فرمود او مريم دختر عمران بود اما دخترم فاطمه بانوى زنان عالم است از اولين و آخرين و او است كه چون در
محرابش بايستد هفتاد هزار فرشته مقرب بر او سلام دهند و ندائى كه بمريم كردند باو كنند و گويند اى فاطمه براستى خدا تو را برگزيد و پاك كرد و برگزيد بر زنان جهانيان. سپس رو به على كرد و فرمود: اى على فاطمه پاره تن من است و نور ديده من و ميوه دلم، آنچه او را ناراحت كند، مرا نيز ناراحت مى‏كند و آنچه او را شاد سازد، مرا شاد مى‏سازد. او نخستين فرد از خاندان من است كه به من مى‏پيوندند، پس از من با او خوبى كن حسن و حسين دو پسر من و دو ريحان منند و هر دو سيد جوانان اهل بهشتند بايد پيش تو چون گوش و چشمت عزيز باشند. سپس دستش را به سوى آسمان برد و فرمود: «خدايا! تو را گواه مى‏گيرم كه هر كس را كه ايشان را دوست داشته باشد، دوست دارم و از كسى كه نفرت آنها را در دل داشته باشد، نفرت دارم و با كسى كه با آنها آشتى باشد، در آشتى ام و با كسى كه با آنها بستيزد، در ستيزم و دشمن كسى هستم كه با آنها دشمنى ورزد و يار كسى هستم كه به آنها يارى رساند».

۱۸. پيروانش از آتش جهنم ايمن هستند

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

أَمَّا ابْنَتِى فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الاْخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِى وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الاْءِنْسِيَّة ُ، مَتى قامَت فِى مِحرابِها بَينَ يَدَى رَبِّها جَلَّ جَلالُهُ زَهَرَ نورُها لِمَلائِكةِ السَّماءِ كما يَزهَرُ نورُ الكواكبِ لِأَهلِ الأَرضِ، و يَقولُ اللَّهُ عز و جل لِمَلائِكتِهِ: يا مَلائِكتى، انظُروا إلى أمَتى فاطِمَةَ سَيِّدَةِ إمائى قائِمَةً بَينَ يَدَيَّ تَرتَعِدُ فَرائِصُها مِن خيفَتى، وقَد أقبَلَت بِقَلبِها عَلى عِبادَتى، اشهِدُكم أنّى قد آمَنتُ شيعَتَها مِنَ النّار.

الأمالى للصدوق، ص ۱۷۵، ح ۱۷۸.

امّا دخترم، فاطمه، همانا سَرور زنان جهان از آغاز تا پايان است. او پاره تنم، نور چشمم، ميوه دلم، روح و جانم و حوريه‏اى به صورت انسان است. هر گاه در محرابش در پيشگاه پروردگار بزرگ و شكوهمندش مى‏ايستد، نورش براى فرشتگان آسمان، جلوه مى‏نمايد، همان گونه كه نور ستارگان براى ساكنان زمين جلوه مى‏كند و خداوند عز و جل به فرشتگانش مى‏گويد: «اى فرشتگان من! به كنيز من، فاطمه سَرور كنيزانم، بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و از ترس من گوشت تنش مى‏لرزد و با دلش به عبادت من روى آورده است. شما را گواه مى‏گيرم كه پيروانش را از آتش، ايمن ساختم».

۱۹. روشن كننده آسمان ها و زمين

جابر جعفى از امام صادق عليه‏ السلام:

قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ، زَهْرَاءَ؟ فَقَالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارُ الْمَلَائِكةِ وَ خَرَّتِ الْمَلَائِكةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا لِهَذَا النُّورِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِى أَسْكنْتُهُ فِى سَمَائِى خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِى أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِك النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِى يَهْدُونَ إِلَى حَقِّى وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِى فِى أَرْضِى بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِى.

علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۰، ح۱.

جابر جعفى مى‏گويد: محضر مبارك امام عليه‏ السلام عرض كردم: براى چه فاطمه زهراء عليهاالسلام، به زهراء موسوم گرديد؟ حضرت فرمودند: زيرا حقّ عزّ و جلّ او را از نور عظمت خودش آفريد، و هنگامى كه نور وجود فاطمه عليهاالسلامدرخشيد آسمان‏ها و زمين به نورش روشن شده و ديدگان فرشتگان از شدّت نورش بسته شد و تمام ملائكه حقّ تبارك و تعالى را سجده نموده و عرض كردند: معبود ما، سرور و مولاى ما، اين نور چه خصوصيّتى دارد كه اين قدر تابان و روشن است؟

خداوند متعال به آنها وحى فرمود: اين نور از نور من است كه در آسمان ساكنش كرده‏ام آن را از عظمت خويش آفريدم، آن را از صلب
پيامبرى از پيامبران كه بر تمام انبياء تفضيل و برتريش داده‏ام خارج نموده‏ام، از اين نور پيشوايانى را كه به امر من قيام مى‏كنند و مردم را به طرف من هدايت مى‏نمايند بيرون مى‏آورم، اين پيشوايان را پس از انقطاع وحى جانشينان خود در روى زمين قرار مى‏دهم.

۲۰. او مطيع خدا و رسول او بود

امام باقر عليه‏ السلام:

وَ لَقَدْ كانَتْ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا) طَاعَتُهَا مَفْرُوضَةً عَلَى جَمِيعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ، وَ الاْءِنْسِ، وَ الطَّيْرِ، وَ الْبَهَائِمِ، وَ الْأَنْبِيَاءِ، وَ الْمَلَائِكةِ.

دلائل الإمامة ، ص۱۰۶.

اطاعت و پيروى از حضرت زهرا بر همه ى مخلوقات الهى، از جن ها، انسان ها، پرندگان، حيوانات، انبياء و فرشتگان واجب و لازم است.

۲۱. خدا پسندانه است

امام على عليه‏ السلام:

ـ في بَيانِ مُعاشَرَتِهِ مَعَ فاطِمَةَعليهاالسلامـ : فَوَ اللّهِ ما أغضَبتُها ولا أكرَهتُها عَلى أمرٍ حَتّى قَبَضَهَا اللّهُ عَزَّ وجَلَّ إلَيهِ، ولا أغضَبَتنى ولا عَصَت لى أمرا، ولَقَد كنتُ أنظُرُ إلَيها فَتَنكشِفُ عَنّى الهُمومُ وَالأَحزانُ.

كشف الغمّة، ج ۱، ص ۳۶۳.

ـ در بيان رفتارش با فاطمه عليهاالسلامـ : به خدا سوگند كه تا زنده بود، نه او را عصبانى نمودم و نه به كارى مجبورش كردم! او نيز، نه مرا عصبانى نمود و نه در كارى، از من نافرمانى كرد. هنگامى كه به او نگاه مى‏كردم، غم‏ها و اندوه‏ها از من برطرف مى‏شدند.

۲۲. اخلاقى فاطمى

امام حسن عليه‏ السلام:

رَأَيْتُ أُمِّى فَاطِمَةَ عليهاالسلام قَامَتْ فِى مِحْرَابِهَا لَيْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاكعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّيهِمْ وَ تُكثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لاَ تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَيْءٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا أُمَّاهْ لِمَ لاَ تَدْعِينَ لِنَفْسِك كمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِك فَقَالَتْ يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّار.

علل الشرائع، ص۱۸۲، ح۱.

مادرم فاطمه عليهاالسلام را شبِ جمعه در محرابش ديدم كه به عبادت ايستاده بود و پيوسته، به ركوع و سجود مى‏رفت تا آن كه سپيده‏دَم برآمد. مى‏شنيدم كه براى مردان و زنان مؤمن، با ذكر نام دعا مى‏كند و فراوان برايشان دعا مى‏كند، در حالى كه براى خود دعايى نمى‏كند.

پرسيدم: مادر، چرا همان طورى كه براى ديگران دعاء نمودى براى خود دعاء نفرمودى؟ فرمود: «فرزندم، نخستْ همسايه، سپس [اهل] خانه».

۲۳. بعد از نماز، تسبيحات فاطمه زهرا (ع) بگوييم

امام صادق عليه‏ السلام:

ـ حِينَ سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل: «اذْكرُوا اللَّهَ ذِكرا كثِيرا» ما هذَا الذِّكرُ الكثيرُ؟ـ : مَن سَبَّحَ تَسبيحَ فاطِمَةَ عليها السلام فَقَد ذَكرَ اللّهَ الذِّكرَ الكثيرَ.

معانى الأخبار، ص ۱۹۳، ح ۵.

در پاسخ اين سؤال كه: «ياد بسيار» در اين سخن خداوند عز و جل: «خدا را ياد كنيد، يادى بسيار» چيست؟: كسى كه تسبيح فاطمه عليهاالسلام را بگويد، خدا را بسيار ياد كرده است.

۲۴. پرستار او

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

ـ فى مَا يُصِيبُهَا مِنَ الظُّلْمِ بَعْدَه ـ : َ يُؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَى ذِكرُهُ بِالْمَلَائِكةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاك وَ طَهَّرَك وَ اصْطَفاك عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ. يَا فَاطِمَةُ اقْنُتِى لِرَبِّك وَ اسْجُدِى وَ ارْكعِى مَعَ الرَّاكعِينَ. ثُمَّ يَبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَيَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِى عِلَّتِهَا.

الامالى للصدوق، ص۱۱۴، ح۲.

خداى رئوف ملائكه را مونس فاطمه قرار مى‏دهد. ايشان فاطمه را به همان گونه ندا مى‏كنند كه حضرت مريم را ندا كردند و به وى مى‏گويند: اى فاطمه! خداوند تو را از ميان زنان جهانيان انتخاب كرده است. اى فاطمه! فرمانبردار پروردگار خويش باش و با افراد سجده‏كننده و ركوع‏كننده سجود و ركوع نماى. سپس درد و بيمارى بر او غلبه خواهد كرد. آنگاه خداوند سبحان مريم بنت عمران را مى‏فرستد تا پرستار و مونس فاطمه باشد.

۲۵. زينت زنان

امام حسين عليه‏ السلام:

أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ  صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله اسْتَأْذَنَ عَلَيْهَا أَعْمَى فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا النَّبِيُّ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله لِمَ حَجَبْتِهِ وَ هُوَ لاَ يَرَاك؟ فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ لَمْ يرانى فَأَنَا أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ النَّبِيُّ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آلهأَشْهَدُ أَنَّك بَضْعَةٌ مِنِّي.

الجعفريات، ص۹۵.

مردى نابينايى از حضرت فاطمه اجازه خواست تا به حضور ايشان برود، حضرت فاطمه اجازه داد ولى در طول ملاقات حجاب بر سر داشت. پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله به او فرمود: چرا با حجاب خود را پوشاندى، در حالى كه او تو را نمى‏ديد؟

حضرت فاطمه گفت: اگر او مرا نمى‏بيند، من او را مى‏بينم، و او بوى تن مرا نيز حسّ مى‏كند. پيامبر فرمود: شهادت مى‏دهم كه تو پاره‏اى از وجود من هستى.

۲۶. گفتگو با فرشتگان

امام صادق عليه‏ السلام:

إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ مُحَدَّثَةً لِأَنَّ الْمَلَائِكةَ كانَتْ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كمَا تُنَادِى مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ اللَّهُ اصْطَفاك وَ طَهَّرَك وَ اصْطَفاك عَلى نِساءِ الْعالَمِين.

علل الشرائع، ص۱۸۲، ح۱.

فاطمة عليهاالسلام از آن جهت محدّثه ناميده شد كه فرشتگان بر او فرود مى‏آمدند و با او گفتگو مى‏كردند همان گونه كه با مريم بنت عمران گفتگو مى‏كردند، آنها به فاطمه مى‏گفتند: اى فاطمه! همانا خداوند تو را برگزيده، و از پليدى‏ها تطهير نموده، و تو را بر زنان دو عالم برترى داده است.

۲۷. پروردگارا، آخرين نباشيم

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

أَوَّلُ شَخْصٍ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَاطِمَة.

المناقب لابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۲۹.

اولين كسى كه داخل بهشت مى شود، فاطمه است.

۲۸. اولين كسى كه وارد بهشت مى‏شود

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ: يا مَعشَرَ الخَلائِقِ، غُضّوا أبصارَكم ونَكسوا رُؤوسَكم حَتّى تَمُرَّ فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ. فَتَكونُ أوَّلَ مَن يُكسى، وتَستَقبِلُها مِنَ الفِردَوسِ اثنا عَشَرَ ألفَ حَوراءَ، وخَمسونَ ألفَ مَلَك، عَلى نَجائِبَ مِنَ الياقوتِ، أجنِحَتُها و أزِمَّتُهَا اللُّؤلُؤُ الرَّطبُ، رُكبُها مِن زَبَرجَدٍ، عَلَيها رَحلٌ مِنَ الدُّرِّ، عَلى كلِّ رَحلٍ نُمرُقَةٌ مِن سُندُسٍ، حَتّى يَجوزوا بِهَا الصِّراطَ، ويَأتوا بِهَا الفِردَوسَ، فَيَتَباشَرُ بِمَجيئِها أهلُ الجِنانِ.

دلائل الإمامة، ص ۱۵۳، ح ۶۸.

چون روز قيامت شود، منادى ندا مى‏دهد: «اى مردم! ديده‏هايتان را فرو بخوابانيد و سرهايتان را پايين بيندازيد تا فاطمه دختر محمّد، بگذرد». پس او، نخستين كسى است كه پوشانده مى‏شود و دوازده هزار حوريه از بهشت به استقبالش مى‏آيند و نيز پنجاه هزار فرشته، سوار بر مَركب‏هايى از ياقوت كه بال‏ها و زمام‏هايشان از مرواريد نو و ركاب‏هايشان از زِبَرجد و جهازشان از دُرّ است و بر هر جهازى، فرشى از ابريشم گسترده است تا او را از صراط بگذرانند و به بهشتْ در آورند و بهشتيان، همديگر را به آمدنش مژده مى‏دهند.

۲۹. ذكر او عبادت است

امام صادق عليه‏ السلام:

تَسبيحُ  فاطِمَةَ عليهاالسلام  فى كلِّ يَومٍ فى دُبُرِ كلِّ صَلاةٍ، أحَبُّ إلَيَّ مِن صَلاةِ ألفِ رَكعَةٍ في كلِّ يَومٍ.

الكافى، ج ۳، ص ۳۴۳، ح ۱۵.

تسبيحات فاطمه عليهاالسلام در هر روز و در پى هر نماز، نزد من، محبوب‏تر از هزار ركعت نماز در هر روز است.

۳۰. از او الگو بگيريم

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إِنَّ ابْنَتِى فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِيمَانا إِلَى مُشَاشِهَا، فَتَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.

دلائل الإمامة، ص۱۳۹، ح۴۷.

براستى خداوند قلب و جوارح دخترم فاطمه را از ايمان و يقين انباشته است، و همانا او خود را براى اطاعت و عبادتِ الهى فارغ نموده است.

۳۱. فاطمه زهرا، اولين خانمى كه وارد بهشت مى‏شود

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ.

الخصال، ص ۲۰۶، ح ۲۲.

برترين زنان اهل بهشت، چهار نفرند: خديجه دُختر خُوَيلِد و فاطمه دُختر محمّد و مريم دُختر عمران و آسيه دختر مُزاحم، همسر فرعون.

۳۲. خدايا، ما را از شفاعت او برخوردار فرما

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

يَا فَاطِمَةُ الْبُشْرَى فَلَك عِنْدَ اللَّهِ مَقَامٌ مَحْمُودٌ تَشْفَعِينَ فِيهِ لِمُحِبِّيك وَ شِيعَتِك فَتُشَفَّعِين يَا فَاطِمَةُ لَوْ أَنَّ كلَّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ وَ كلَّ مَلَك قَرَّبَهُ شَفَعُوا فِي كلِّ مُبْغِضٍ لَك غَاصِبٍ لَك مَا أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ أَبَدا.

كنز الفوائد، ج۱، ص۱۵۰.

اى فاطمه مژده باد تو را كه نزد خداوند داراى شأن و منزلت پسنديده‏اى هستى؛ و براى دوستان و محبين و شيعه خودت شفاعت كرده و شفاعتت در حق آنان پذير خواهد شد. اى فاطمه اگر تمام پيغمبران كه خدا مبعوثش كرده و هر فرشته كه مقربش ساخته، در باره دشمن تو كه حق تو را غصب كرده شفاعت كنند، خدا او را هرگز از آتش جهنم بيرون نياورد.

۳۳. دستمان بگير

امام باقر عليه‏ السلام:

لِفَاطِمَةَ عليهاالسلام وَقْفَةٌ عَلَى بَابِ جَهَنَّمَ فَإِذَا كانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كتِبَ بَيْنَ عَيْنَيْ كلِّ رَجُلٍ مُؤْمِنٌ أَوْ كافِرٌ فَيُؤْمَرُ بِمُحِبٍّ قَدْ كثُرَتْ ذُنُوبُهُ إِلَى النَّارِ فَتَقْرَأُ فَاطِمَةُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُحِبّا فَتَقُولُ إِلَهِى وَ سَيِّدِى سَمَّيْتَنِى فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتَ بِى مَنْ تَوَلاَّنِى وَ تَوَلَّى ذُرِّيَّتِى مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُك الْحَقُّ وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقْتِ يَا فَاطِمَةُ إِنِّى سَمَّيْتُك فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتُ بِك مَنْ أَحَبَّك وَ تَوَلاَّك وَ أَحَبَّ ذُرِّيَّتَك وَ تَوَلاَّهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِيَ الْحَقُّ وَ أَنَا لاَ أُخْلِفُ الْمِيعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِي هَذَا إِلَى النَّارِ لِتَشْفَعِى فِيهِ فَأُشَفِّعَك وَ لِيَتَبَيَّنَ لِمَلَائِكتِى وَ أَنْبِيَائِى وَ رُسُلِى وَ أَهْلِ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُك مِنِّى وَ مَكانَتُك عِنْدِى فَمَنْ قَرَأْتِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُؤْمِنا فَخُذِى بِيَدِهِ وَ أَدْخِلِيهِ الْجَنَّة.

علل الشرائع، ص۱۷۹، ح۶.

فاطمه عليهاالسلام بر درب جهنّم توقّفى دارند، چون روز قيامت شود بين ديدگان هر شخصى نوشته مى‏شود كه او مؤمن است يا كافر، چه بسا شخصى را كه دوستدار اهل بيت پيامبر است مى‏آورند و به واسطه كثرت گناهانش امر مى‏شود وى را در آتش بياندازند فاطمه عليهاالسلامبين دو ديدگانش را مى‏خواند كه نوشته او محبّ اهل بيت است به درگاه پروردگار عرض مى‏كند: پروردگارا تو مرا فاطمه نام نهادى و وعده داده‏اى هر كسى كه من و ذرّيّه‏ام را دوست دارد از آتش دوزخ بر حذر دارى و وعده تو حقّ بوده و
تخلّف پذير نيست.

خداوند عزّ وجلّ مى‏فرمايد: اى فاطمه تو راست مى‏گويى، من نام تو را فاطمه نهاده‏ام و وعده داده‏ام كه هر كس كه محبّت و ولايت تو و فرزندانت را داشته باشد از آتش جهنّم جدايش كنم، وعده من حقّ بوده و خلف وعده نخواهم نمود و اين كه به بنده‏ام امر كردم به جهنّم برود به خاطر آن بود كه تو او را شفاعت كنى و من شفاعت تو را پذيرفته تا موقعيّت و منزلت تو در پيش من براى فرشتگان و رسولان معلوم گردد پس هر كسى را كه ديدى بين ديدگانش مؤمن نوشته شده دستش را بگير و به بهشت داخل نما.

۳۴. اللهم صلى على محمد و آل محمد

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إِنَّ اللَّهَ قَدْ وَكلَ بِهَا[فاطمة عليهاالسلام ]رَعِيلاً مِنَ الْمَلَائِكةِ يَحْفَظُونَهَا مِنْ بَيْنِ يَدَيْهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا وَ عَنْ يَمِينِهَا وَ عَنْ شِمَالِهَا وَ هُمْ مَعَهَا فِى حَيَاتِهَا وَ عِنْدَ قَبْرِهَا بَعْدَ مَوْتِهَا يُكثِرُونَ الصَّلَاةَ عَلَيْهَا وَ عَلَى أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا.

بشارة المصطفى، ص۱۳۹.

همانا خداى تعالى يك دسته از فرشتگان را براى محافظت فاطمه گماشته است، تا از چهار طرف نگهبان او باشند؛ و اين ملائك در حال حيات، و هنگام مرگ او، و كنار قبرش پيوسته در خدمت او هستند، و كارشان صلوات فرستادن بر فاطمه و پدرش و همسر و فرزندان اوست.

۳۵. بهترين انتخاب

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

ـ فى مرضه الذى توفّى فيه ـ : يا فاطمة ألا ترضين ان تكونى سيّدة نساء العالمين وسيّدة نساء هذه الاُمّة وسيّدة نساء المؤمنين.

المستدرك على الصحيحين، ج۳، ص۱۷۰، ح۴۷۴۰.

ـ در مريضى كه منجر به فوتشان شد ـ : فاطمه آيا راضى نيستى كه سرور بانوان دو جهان و سرور زنان اين امت و سرور زنان مومنين باشى!

۳۶. درود بى پايان بر او

امام هادى عليه‏ السلام ـ در زيارت جامعه ـ :

اللّهُمَّ و صَلِّ عَلَى الطّاهِرَةِ البَتولِ، الزَّهراءِ ابنَةِ الرَّسولِ، امِّ الأَئِمَّةِ الهادينَ، و سَيِّدَةِ نِساءِ العالَمينَ، وارِثَةِ خَيرِ الأَنبِياءِ، و قَرينَةِ خَيرِ الأَوصِياء.

مصباح الزائر، ص ۴۷۶.

بار خدايا! بر آن بانوى پاك بريده از دنيا و نورانى، دخت پيامبر، مادر پيشوايان هدايتگر و سَرور بانوان عالم، وارث بهترينِ پيامبران، و همسر بهترينِ اوصيا درود فرست.

۳۷. بهشتى شويم

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

إِنِّى سَمَّيْتُ ابْنَتِى فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.

عيون أخبار الرضاعليه‏ السلام، ج۲، ص۴۶، ح۱۷۴.

دخترم به اين دليل فاطمه ناميده شده است كه خداوند عز و جل او و دوستدارانش را از آتش [دوزخ] به دور داشته است.

۳۸. انشاء اللّه دست بگيريم

امام صادق  عليه‏ السلام:

قَالَ جَابِرٌ لِأَبِى جَعْفَرٍعليه السلامجُعِلْتُ فِدَاك يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِى بِحَدِيثٍ فِى فَضْلِ جَدَّتِك فَاطِمَةَ عليها السلام إِذَا أَنَا حَدَّثْتُ بِهِ الشِّيعَةَ فَرِحُوا بِذَلِك قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ حَدَّثَنِى أَبِى عَنْ جَدِّى عَنْ رَسُولِ اللَّهِصلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آلهقَالَ إِذَا كانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نُصِبَ لِلْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَيَكونُ مِنْبَرِى أَعْلَى مَنَابِرِهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُ يَا مُحَمَّدُ اخْطُبْ فَأَخْطُبُ بِخُطْبَةٍ[خُطْبَةً]لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ بِمِثْلِهَا ثُمَّ يُنْصَبُ لِلْأَوْصِيَاءِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ وَ يُنْصَبُ لِوَصِيِّى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي أَوْسَاطِهِمْ مِنْبَرٌ مِنْ نُورٍ فَيَكونُ مِنْبَرُهُ[مِنْبَرُ عَلِيٍ]أَعْلَى مَنَابِرِهِمْ ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُ[يَقُولُ لَهُ]يَا عَلِيُّ اخْطُبْ فَيَخْطُبُ بِخُطْبَةٍ[خُطْبَةً]لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ بِمِثْلِهَا ثُمَّ يُنْصَبُ لِأَوْلاَدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَيَكونُ لِابْنَيَّ وَ سِبْطَيَّ وَ رَيْحَانَتَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي منبر[مِنْبَرَانِ]مِنْ نُورٍ ثُمَّ يُقَالُ لَهُمَا اخْطُبَا فَيَخْطُبَانِ بِخُطْبَتَيْنِ لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ بِمِثْلِهِمَا ثُمَّ يُنَادِى الْمُنَادِى[مُنَادٍ]وَ هُوَ جَبْرَئِيلُ ع أَيْنَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ أَيْنَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ أَيْنَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ أَيْنَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ أَيْنَ أُمُّ كلْثُومٍ أُمُّ يَحْيَى بْنِ زَكرِيَّا فَيَقُمْنَ فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَك وَ تَعَالَى يَا أَهْلَ الْجَمْعِ لِمَنِ الْكرَمُ الْيَوْمَ فَيَقُولُ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ[وَ فَاطِمَةُ]لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ[تَعَالَى]يَا أَهْلَ الْجَمْعِ إِنِّى قَدْ جَعَلْتُ الْكرَمَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ
الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ يَا أَهْلَ الْجَمْعِ طَأْطِئُوا الرُّءُوسَ وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّ
[إِنَ]هَذِهِ فَاطِمَةُ تَسِيرُ إِلَى الْجَنَّةِ فَيَأْتِيهَا جَبْرَئِيلُ بِنَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ مُدَبَّجَةَ الْجَنْبَيْنِ خِطَامُهَا مِنَ اللُّؤْلُؤِ الْمُحَقَّقِ الرَّطْبِ عَلَيْهَا رَحْلٌ مِنَ الْمَرْجَانِ فَتُنَاخُ بَيْنَ يَدَيْهَا فَتَرْكبُهَا فَيَبْعَثُ إِلَيْهَا مِائَةَ أَلْفِ مَلَك فَيَصِيرُوا عَلَى يَمِينِهَا وَ يَبْعَثُ إِلَيْهَا مِائَةَ أَلْفِ مَلَك يَحْمِلُونَهَا عَلَى أَجْنِحَتِهِمْ حَتَّى يُصَيِّرُوهَا[يُسَيِّرُوهَا]عِنْدَ[عَلَى]بَابِ الْجَنَّةِ فَإِذَا صَارَتْ عِنْدَ بَابِ الْجَنَّةِ تَلْتَفِتُ فَيَقُولُ اللَّهُ يَا بِنْتَ حَبِيبِى مَا الْتِفَاتُك وَ قَدْ أَمَرْتُ بِك إِلَى جَنَّتِى[الْجَنَّةِ]فَتَقُولُ يَا رَبِّ أَحْبَبْتُ أَنْ يُعْرَفَ قَدْرِى فِى مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ فَيَقُولُ اللَّهُ[تَعَالَى]يَا بِنْتَ حَبِيبِى ارْجِعِى فَانْظُرِى مَنْ كانَ فِى قَلْبِهِ حُبٌّ لَك أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّتِك خُذِى بِيَدِهِ فَأَدْخِلِيهِ الْجَنَّةَ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اللَّهِ يَا جَابِرُ إِنَّهَا ذَلِك الْيَوْمَ لَتَلْتَقِطُ شِيعَتَهَا وَ مُحِبِّيهَا كمَا يَلْتَقِطُ الطَّيْرُ الْحَبَّ الْجَيِّدَ مِنَ الْحَبِّ الرَّدِيِّ فَإِذَا صَارَ شِيعَتُهَا مَعَهَا عِنْدَ بَابِ الْجَنَّةِ يُلْقِى اللَّهُ فِى قُلُوبِهِمْ أَنْ يَلْتَفِتُوا فَإِذَا الْتَفَتُوا يَقُولُ[فَيَقُولُ]اللَّهُ يَا أَحِبَّائِى مَا الْتِفَاتُكمْ وَ قَدْ شَفَعَتْ فِيكمْ فَاطِمَةُ بِنْتُ حَبِيبِى فَيَقُولُونَ يَا رَبِّ أَحْبَبْنَا أَنْ يُعْرَفَ قَدْرُنَا فِى مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ فَيَقُولُ اللَّهُ يَا أَحِبَّائِى ارْجِعُوا وَ انْظُرُوا مَنْ أَحَبَّكمْ لِحُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ أَطْعَمَكمْ لِحُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ كسَاكمْ لِحُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ سَقَاكمْ شَرْبَةً فِى حُبِّ فَاطِمَةَ انْظُرُوا مَنْ رَدَّ عَنْكمْ غِيبَةً فِى حُبِّ فَاطِمَةَ خُذُوا بِيَدِهِ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اللَّهِ لاَ يَبْقَى فِى النَّاسِ إِلاَّ شَاك أَوْ كافِرٌ أَوْ مُنَافِق.

تفسير فرات الكوفى، ص۲۹۸، ح۴۰۳.

جابر بن عبد اللَّه به امام باقر عليه‏ السلامعرض كرد: جانم به فداى تو اى فرزند رسول خدا! از تو مى‏خواهم تا در باره فضل و برترى جدّه‏ات فاطمه عليهاالسلامحديثى برايم نقل كنى كه شيعيان از شنيدن آن خوشحال شوند.

امام فرمود: اجدادم از رسول خدا نقل كرده‏اند كه ايشان فرمود:

هنگامى كه روز قيامت فرا مى‏رسد منبرهايى از نور براى پيامبران بر پا خواهد شد، در آن روز منبر من از منبر همه انبيا بالاتر خواهد بود، پس خداى متعال خواهد گفت: اى محمّد! برخيز و سخنرانى كن، من در آن روز خطبه‏اى ايراد خواهم نمود كه هيچ يك از پيامبران شبيه آن را نشنيده باشند.

سپس منبرهايى از نور براى اوصياى انبيا نصب خواهد شد كه منبر وصىّ من على بن ابى طالب در وسط آنها و بالاتر از همه خواهد بود، آنگاه خداوند مى‏گويد: اى على! خطبه‏اى بخوان، و على عليه‏ السلام خطبه‏اى ايراد خواهد نمود كه تا آن زمان كسى از اوصيا شبيه آن را نشنيده باشند. سپس منبرهايى از نور براى فرزندان انبيا بر پا خواهند كرد پس دو منبر براى حسن و حسين بر پا مى‏شود و سپس به آنها گفته مى‏شود كه برخيزند و خطبه‏اى ايراد نمايند و از آن دو خطبه‏اى صادر مى‏شود كه هيچ يك از فرزندان انبيا و مرسلين مثل آن را نشنيده‏اند.

سپس جبرئيل ندا مى‏دهد: فاطمه دختر محمّد صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آلهكجاست؟ خديجه كجاست؟ مريم كجاست؟ آسيه كجاست؟ امّ كلثوم مادر يحيى بن زكريا كجاست؟ وقتى آنها همه برخاستند خداوند متعال مى‏فرمايد: اى اهل محشر! در اين روز كرامت از آن كيست؟

محمّد، على، حسن و حسين مى‏گويند: كرامت مخصوص خداوندى است كه يگانه و قهّار مى‏باشد. پس خداوند مى‏فرمايد: اى اهل محشر! من عزّت و كرامت را براى محمّد، على، حسن و حسين و فاطمه قرار دادم، پس سر خود را فرود آوريد و چشم خود را ببنديد تا فاطمه به سوى بهشت رود.

در اين هنگام جبرئيل ناقه‏اى از بهشت، براى حضرت فاطمه آماده مى‏كند و دو پهلوى آن را با بهترين پارچه‏ها و زينت‏هاى بهشتى پوشانيده و آن را مى‏نشاند و فاطمه بر آن سوار مى‏شود.

آنگاه در حالى كه اطراف شتر را هزاران فرشته پر كرده‏اند، حضرت فاطمه عليهاالسلام به سوى بهشت مى‏رود ولى هنگامى كه بر در بهشت مى‏رسد پشت سرش را مى‏نگرد، و در اين حال خطاب مى‏رسد: اى دختر حبيب من! براى چه توقف كرده و پشت سرت را مى‏نگرى در حالى كه من فرمان دادم تا داخل بهشت شوى؟

فاطمه مى‏گويد: پروردگارا! دوست دارم در چنين روزى قدر و منزلت من شناخته شود.

خداوند مى‏فرمايد: اى دختر حبيب من! بازگرد و در ميان اهل محشر بنگر، و هر كسى كه محبت تو يا يكى از فرزندان تو را در دل دارد، دست او را بگير و داخل بهشت نما.

امام باقر عليه‏ السلام فرمودند: اى جابر! به خداوند سوگند كه فاطمه در آن روز شيعيان خود را به گونه‏اى از ميان اهل محشر جدا مى‏كند و نجات مى‏دهد كه پرنده دانه‏هاى نيكو را از ميان دانه‏هاى بى‏ارزش جدا مى‏كند.

هنگامى كه فاطمه با شيعيانش بر در بهشت مى‏رسند خداوند در دل شيعيان فاطمه القا مى‏كند كه بايستند، پس آنان مى‏ايستند و پشت سر خود را مى‏نگرند، خداوند عزيز و بزرگ مى‏فرمايد: اى دوستان من! براى چه پشت سر خود را مى‏نگريد در حالى كه من شفاعت

فاطمه را در باره شما پذيرفته‏ام.

شيعيان جواب مى‏دهند: پروردگارا! ما دوست داريم كه در اين چنين روزى قدر و منزلت ما شناخته شود.

خدا مى‏فرمايد: پس بازگرديد و هر كسى را كه شما را براى دوستى فاطمه دوست مى‏داشته، و هر كسى را كه براى محبت فاطمه شما را اطعام كرده و يا پوشانيده، و يا جرعه‏اى آب به شما داده، و يا در غياب شما از شما دفاع و حمايت كرده، دست آنان را بگيريد و داخل بهشت نماييد.

امام باقر عليه‏ السلام مى‏فرمايد: به خداوند سوگند كه در محشر، از ميان مردمان كسى باقى نمى‏ماند [كه داخل بهشت نشود] مگر اشخاص شكاك، كافر و منافق.

۳۹. همسايه پيامبر خدا شويم در بهشت

پيامبر خداصلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَ فَاطِمَةَ ابْنَتِى فَهُوَ فِى الْجَنَّةِ مَعِى وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِى النَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ يَنْفَعُ فِى مِائَةٍ مِنَ الْمَوَاطِنِ أَيْسَرُهَا الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْعَرْضُ وَ الْحِسَابُ.

مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة، ص۱۲۷.

اى سلمان هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت با من است و هر كس او را دشمن بدارد جايگاهش در آتش است. اى سلمان دوستى فاطمه در صد موضع به انسان نفع خواهد رساند كه آسان‏ترين آنها عبارتند از: هنگام مرگ، قبر، ميزان، از قبر بيرون شدن، صراط و حساب است.

۴۰. جهنم جايگاه اوست

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله:

مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ يَظْلِمُ بَعْدِى فَاطِمَةَ ابْنَتِى وَ يَغْصِبُهَا حَقَّهَا وَ يَقْتُلُهَا.

كنز الفوائد، ج۱، ص۱۵۰.

ملعون است، ملعون است كسى كه بعد از من به دخترم فاطمه ظلم كند و حق او را غصب نمايد و او را شهيد كند.

پديدآورنده : هادی موحدی