پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام ضمن برشمردن اقسام سهگانه منابع تاریخی واقعه عاشورا اظهار کرد: وصیت امام حسین(ع) به محمدحنفیه که در آن جمله مشهور «خارج نشدم مگر برای امر به معروف و نهی از منکر» وجود دارد، تنها در کتاب «الفتوح» احمد ابن اعثم کوفی آمده است و سندیت ندارد.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام در سومین شب از سلسلهنشستهای «عاشورا و امروز ما» که شامگاه شنبه ۱۶ شهریورماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، اظهار کرد: منابع عاشورایی را میتوان به سه قسم تقسیم کرد، اول منابعی که روایی و تاریخی هستند؛ یعنی گزارش طبیعی واقعه را روایت کردهاند، بحث جن و ملک را نیز پیش نکشیدهاند بلکه آنچه را که دیدنی است و آن را دیدهاند، گزارش کردهاند.
وصیت امام حسین(ع) به محمدحنفیه که در آن جمله مشهور «خارج نشدم مگر برای امر به معروف و نهی از منکر» وجود دارد، تنها در کتاب «الفتوح» احمد ابن اعثم کوفی آمده است و سندیت ندارد.
وی افزود: منبع دوم، متون مذهبی هستند یعنی متونی که اعتقادات مذهبی هم در میان آنها وجود دارد. فهم این بخش از متون عاشورایی نیازمند دقت کافی و عقلانیت است.
جعفریان ادامه داد: سومین منبع نیز متون داستانی هستند و متأسفانه از جایی به بعد قصه و داستان در روایتگری عاشورا پررنگتر ازمتون دیگر شد و کار علمی از قرن پنجم هجری به بعد عملاً به محاق رفت.
این پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: وصیت امام حسین(ع) به محمدحنفیه که در آن جمله مشهور «خارج نشدم مگر برای امر به معروف و نهی از منکر» وجود دارد، تنها در کتاب «الفتوح» احمد ابن اعثم کوفی آمده است و سندیت ندارد.
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران اظهار کرد: در کار تاریخنگاری حرفهای و تحلیل تاریخی نباید پیشفرض داشته باشیم و گزیدهنویسی کنیم، اقدام علامه امینی برای تألیف «الغدیر» تحولی در حوزه بود زیرا برای بررسی مسئله غدیر از مصادر اهل سنت استفاده کرد اما ایشان وقتی به شرح زندگی خلفا رسیده است فقط به روایتهایی استناد کرده که در مذمت آنان است و کل زندگی آنها را زیرسؤال میبرد.
وی افزود: برای امثال ابن سعد که کتاب «طبقات» و امثال بلاذری که کتاب «انسابالاشراف» را نوشتهاند شرح تاریخ از انگیزههای شخصی مهمتر بود. در قرن چهارم و پنجم تاریخنگاری قصهای و صوفیانه آغاز شد، به بیانی دیگر با تمدن اسلامی و تحلیلهای علمی از قرن پنج به بعد خداحافظی کردیم. کتابهای تاریخی از این دوره به بعد ارجاعات خود را با سند و مدرک ارائه نمیدهند در حالی که پیش از آن کتابی مثل تاریخ طبری هرچه گفته است سندش را هم ذکر کرده که ما بتوانیم بعداً سند را بررسی کنیم. خوشبختانه تاریخ عاشورا قبل از قرن پنج هجری نوشته شد و توانست به شکل علمی محفوظ بماند. البته مسلمانان عرضه نداشتند دوم مقتل مهم را حفظ و نگاهداری کنند: مقتل ابیمخنف و مقتلالحسین از شیخ صدوق.
جعفریان گفت: اگر بخواهیم شناخت درستی به تاریخ داشته باشیم باید منبعشناسی داشته باشیم، علم منبعشناسی مهم است، متأسفانه امروز دانشی به نام سندشناسی میان علما وجود ندارد، فقط آقای شبیری زنجانی در قم به آن احاطه دارند، ضمن اینکه سندشناسی خود فقط تاحدی به ما کمک میکند، مرحله بعد شناخت دیدگاههای راوی است. متأسفانه همه ما به سرهمبندی عادت کردهایم و به منابع دست اول رجوع نمیکنیم. کار علمی تاریخی تا همین ۵۰ سال پیش در کشور جایگاهی نداشت، تا سال ۴۷، ۴۸ کتاب «انساب الاشراف» هنوز در ایران چاپ نشده بود و کسی به «طبقات» ابن سعد نگاه نمیکرد.
وی به پژوهشگران عاشورایی که نقادی خوبی در تاریخ عاشورا داشتهاند، اشاره کرد و گفت: آقایان آیتی، صالحی نجفآبادی و شهید مطهری نسبت به تاریخ عاشورا نقادی خوبی داشتهاند اما آنها هم مورخ نبودند لذا سندشناسی نداشتهاند، در حالی که همزمان با آنها در غرب، اسلامپژوهی با علم تاریخ و با سندشناسی جلو میرفت.
این پژوهشگر در پایان به یکی از کتابهای شناختهنشده عاشورایی اشاره کرد و گفت: کتاب «اسرار المصائب» کتابی به زبان عربی است که هنوز چاپ نشده و تنها یک نسخه از آن در کتابخانه مجلس وجود دارد. نکته بارز آن این است که نویسنده، نقادی خوبی به تاریخ واقعه عاشورا داشته و پس از برملاکردن دروغهایی که به عاشورا نسبت داده شده، نزدیک به ۲۰۰ صفحه در مذمت فقهی دروغ و دروغبستن به وقایع تاریخی سخن گفته است.