احادیث داستانی جایز نبودن مباهله با هر منکر حقی

توضیحی در باره آیه «أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکمْ»

الکافی عن أبی مسروق عن الإمام الصادق(ع)، قال:

قُلتُ: إنّا نُکلِّمُ النّاسَ فَنَحتَجُّ عَلَیهِم بِقَولِ اللّهِ عز و جل:«أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکمْ»[۱]، فَیقولونَ: نَزَلَت فی اُمَراءِ السَّرایا! فَنَحتَجُّ عَلَیهِم بِقَولِهِ عز و جل:«إِنَّمَا وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»[۲]إلی آخِرِ الآیةِ، فَیقولونَ: نَزَلَت فِی المُؤمِنینَ! ونَحتَجُّ عَلَیهِم بِقَولِ اللّهِ عز و جل:«قُل لَا أَسْئلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»[۳]، فَیقولونَ: نَزَلَت فی قُربَی المُسلِمینَ! قالَ: فَلَم أدَع شَیئاً مِمّا حَضَرَنی ذِکرُهُ مِن هذِهِ وشِبهِهِ إلّا ذَکرتُهُ.

فَقالَ لی: إذا کانَ ذلِک فَادعُهُم إلَی المُباهَلَةِ.

قُلتُ: وکیفَ أصنَعُ؟

قالَ: أصلِح نَفسَک ثَلاثاً. وأَظُنُّهُ قالَ: وصُم وَاغتَسِل وَابرُز أنتَ وهُوَ إلَی الجَبّانِ، فَشَبِّک أصابِعَک مِن یدِک الیمنی فی أصابِعِهِ، ثُمَّ أنصِفهُ وَابدَأ بِنَفسِک وقُل: «اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ ورَبَّ الأَرَضینَ السَّبعِ، عالِمَ الغَیبِ وَالشَّهادَةِ الرَّحمنَ الرَّحیمَ، إن کانَ أبُو مَسروقٍ جَحَدَ حَقّاً وَادَّعی باطِلاً فَأَنزِل عَلَیهِ حُسباناً مِنَ السَّماءِ أو عَذاباً ألیماً»، ثُمَّ رُدَّ الدَّعوَةَ عَلَیهِ فَقُل: «وإن کانَ فُلانٌ جَحَدَ حَقّاً وَادَّعی باطِلاً فَأَنزِل عَلَیهِ حُسباناً مِنَ السَّماءِ أو عَذاباً ألیماً».

ثُمَّ قالَ لی: فَإِنَّک لا تَلبَثُ أن تَری ذلِک فیهِ. فَوَاللّهِ ما وَجَدتُ خَلقاً یجیبُنی إلَیهِ![۴]

الکافی ـ به نقل از ابو مسروق ـ:

به امام صادق(ع) گفتم: ما با مردم (مخالفان) بحث می کنیم و برایشان آیه «از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و اولو الأمر خود، فرمان برید» را دلیل می آوریم. می گویند: این، در باره فرماندهان جنگ ها نازل شده است! آیه «ولی شما تنها خدا و پیامبر او هستند...» را دلیل می آوریم. می گویند: این، در باره همه مؤمنان نازل شده است! آیه «بگو: من از شما مزدی نمی خواهم، جز دوستی با نزدیکان» را دلیل می آوریم. می گویند: این، در باره نزدیکانِ خودِ مسلمانان [و نه پیامبر] نازل شده است! و هر چه از این قبیل آیات در خاطرم بود، ذکر کردم.

به من فرمود: «اگر چنین است، آنها را به مباهله بخوان».

گفتم: چگونه عمل کنم؟

فرمود: «سه روز به اصلاح خود بپرداز»، و گمان می کنم فرمود: «روزه بگیر و غسل کن و با او به صحرا برو و انگشتان دست راستت را در انگشتان او چنگ کن. سپس جهت رعایت انصاف، [نفرین و لعن را] از خودت آغاز کن و بگو: بار الها! ای پروردگار هفت آسمان و هفت زمین! ای دانای نهان و آشکار! ای مهرگستر مهربان! اگر ابو مسروق حقّی را انکار کرده و باطلی ادّعا نموده است، از آسمان بر او عذابی دردناک فرو فرست و سپس نفرین را به او بر گردان و بگو: و اگر فلانی حقّی را انکار و باطلی را ادّعا می کند، بر او از آسمان، عذابی دردناک فرود آور ».

سپس به من فرمود: «دیری نپاید که اثرش را در او خواهی دید».

به خدا سوگند، هیچ کس را نیافتم که حاضر به مباهله با من شود.


[۱]. النساء: ۵۹.

[۲]. المائدة: ۵۵.

[۳]. الشوری: ۲۳.

[۴]. الکافی: ج ۲ ص ۵۱۳ ح ۱، عدة الداعی: ص ۲۰۰، بحار الأنوار: ج ۹۵ ص ۳۴۹ ح ۲، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶، ص ۲۷۶.