احادیث داستانی تواضع امام علی(ع)

امام علی(ع) در زمان حکومتش از کسی لباس خرید که او را نشناسد تا به او بخاطر مقامش، تخفیف ندهد

السنن الکبری عن ابن مطر:

خَرَجتُ مِنَ المَسجِدِ فَإِذا رَجُلٌ ینادی مِن خَلفی: اِرفَع إزارَک؛ فَإِنَّهُ أنقی لِثَوبِک وأَتقی لَک، وخُذ مِن رَأسِک إن کنتَ مُسلِما. فَمَشَیتُ خَلفَهُ، فَقُلتُ: مَن هذا؟ فَقالَ لی رَجُلٌ: هذا عَلِی أمیرُ المُؤمِنینَ.

قالَ: ثُمَّ أتی دارَ فُراتٍ وهُوَ سوقُ الکرابیسِ، فَقالَ: یا شَیخُ، أحسِن بَیعی فی قَمیصٍ بِثَلاثَةِ دَراهِمَ، فَلَمّا عَرَفَهُ لَم یشتَرِ مِنهُ شَیئا، ثُمَّ أتی آخَرَ فَلَمّا عَرَفَهُ لَم یشتَرِ مِنهُ شَیئا، فَأَتی غُلاما حَدَثا فَاشتَری مِنهُ قَمیصا بِثَلاثَةِ دَراهِمَ، ولَبِسَهُ ما بَینَ الرُّسغَینِ إلَی الکعبَینِ. قالَ: فَجاءَ أبُو الغُلامِ صاحِبُ الثَّوبِ، فَقیلَ: یا فُلانُ، قَد باعَ ابنُک الیومَ مِن أمیرِ المُؤمِنینَ قَمیصا بِثَلاثَةِ دَراهِمَ، قالَ: أفَلا أخَذتَ دِرهَمَینِ؟

فَأَخَذَ أبوهُ دِرهَما وجاءَ بِهِ إلی أمیرِ المُؤمِنینَ، فَقالَ: أمسِک هذَا الدِّرهَمَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ. قالَ: ما شَأنُ هذَا الدِّرهَمِ؟ قالَ: کانَ قَمیصُنا ثَمَنَ دِرهَمَینِ، قالَ: باعَنی بِرِضای وأَخَذَ بِرِضاهُ.[۱]

السنن الکبری ـ به نقل از ابن مطر ـ:

از مسجد بیرون آمدم، ناگاه شنیدم که مردی از پشت سرم صدا می زند: «ازارت را بالا بکش؛ زیرا این کار، هم جامه ات را پاکیزه تر می کند و هم به تقوا نزدیک تر است. موهای سرت را هم کوتاه کن، اگر مسلمان هستی». من دنبالش رفتم و پرسیدم: این کیست؟ مردی به من گفت: این، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب است.

سپس به محلّه فرات رفت که بازار کرباس فروشان بود و [به پیرمردی] فرمود: «ای پیرمرد! لطف کن و پیراهنی سه درهمی به من بده»؛ امّا چون پیرمرد ایشان را شناخت، چیزی از او نخرید و نزد دیگری رفت و چون او نیز امیر مؤمنان را شناخت، از او هم چیزی نخرید و نزد پسرک جوانی رفت و پیراهنی به سه درهم از او خرید و آن را که [آستین هایش] ما بین مچ و آرنج ایشان بود، پوشید. پدر آن پسر، یعنی صاحب جامه، آمد. به او گفتند: فلانی! پسرت امروز پیراهنی را به سه درهم به امیر مؤمنان فروخت. پدرش به او گفت: چرا دو درهم نگرفتی؟ آن گاه یک درهم را گرفت و نزد امیر مؤمنان آورد و گفت: ای امیر مؤمنان! این درهم را بگیر. فرمود: «موضوع این درهم چیست؟». گفت: قیمت پیراهن ما دو درهم بوده است. فرمود: «من با رضایت خریدم و او با رضایت [پولش را] گرفت».


[۱]. السنن الکبری: ج ۱۰ ص ۱۸۴ ح ۲۰۲۹۳، المنتخب من مسند عبد بن حمید: ص ۶۲ ح ۹۶، فضائلالصحابة لابن حنبل: ج ۱ ص ۵۲۸ ح ۸۷۸ کلاهما عن أبی مطر نحوه، کنزالعمّال: ج ۱۳ ص ۱۸۳ ح ۳۶۵۴۷؛ المناقب للکوفی: ج ۲ ص ۶۰۲ ح ۱۱۰۳ عن أبی مطر نحوه، بحارالأنوار: ج ۴۰ ص ۳۳۱ ح ۱۴، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۱۷۶.