احادیث داستانی بیعت رضا (تسلیم)

ماجرای یکی از بیعت ها با پیامبر(ص)

الإمام الصادق(ع):

لَمّا هاجَرَ النَّبِی(ص) إلَی المَدینَةِ [وَ]اجتَمَعَ النّاسُ، وسَکنَ رَسولُ اللّهِ(ص) المَدینَةَ، وحَضَرَ خُروجُهُ إلی بَدرٍ، دَعَا النّاسَ إلَی البَیعَةِ، فَبایعَ کلُّهُم عَلَی السَّمعِ وَالطّاعَةِ، وکانَ رَسولُ اللّهِ(ص) إذا خَلا دَعا عَلِیاً(ع) فَأَخبَرَهُ مَن یفی مِنهُم ومَن لا یفی، ویسأَ لُهُ کتمانَ ذلِک.

ثُمَّ دَعا رَسولُ اللّهِ(ص) عَلِیاً(ع) وحَمزَةَ رضی الله عنه وفاطِمَةَ(ع) فَقالَ لَهُم: بایعونی بِبَیعَةِ الرِّضا.

فَقالَ حَمزَةُ: بِأَبی أنتَ واُمِّی عَلی ما نُبایعُ؟ ألَیسَ قَد بایعنا؟!

فَقالَ: یا أسَدَ اللّهِ وأَسَدَ رَسولِهِ، تُبایعُ للّهِِ ولِرَسولِهِ بِالوَفاءِ وَالاِستِقامَةِ لِابنِ أخیک، إذَن تَستَکمِلَ الإِیمانَ.

قالَ: نَعَم سَمعاً وطاعَةً. وبَسَطَ یدَهُ.

ثُمَّ قالَ لَهُم:« یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ»[۱]، عَلِی أمیرُ المُؤمِنینَ، وحَمزَةُ سَیدُ الشُّهَداءِ، وجَعفَرٌ الطَّیارُ فِی الجَنَّةِ، وفاطِمَةُ سَیدَةُ نِساءِ العالَمینَ، وَالسِّبطانِ الحَسَنُ وَالحُسَینُ سَیدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، هذا شَرطٌ مِنَ اللّهِ عَلی جَمیعِ المُسلِمینَ، مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ أجمَعینَ« فَمَن نَّکثَ فَإِنَّمَا ینکثُ عَلَی نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفَی بِمَا عَاهَدَ عَلَیهُ اللَّهَ فَسَیؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا»[۲]. ثُمَّ قَرَأَ:« إِنَّ الَّذِینَ یبَایعُونَک إِنَّمَا یبَایعُونَ اللَّهَ یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِمْ»[۳].[۴]

امام صادق(ع):

چون پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد و مردم جمع شدند و پیامبر خدا(ص) در مدینه ساکن شد، هنگام خارج شدنش به سوی بدر که رسید، مردم را به بیعت فرا خواند. آنان همگی به حرف شنوی و فرمان برداری بیعت کردند. پیامبر خدا(ص) تنها که شد، علی(ع) را صدا زد و به او خبر داد که چه کسانی از آنها [به بیعتشان] وفا می کنند و چه کسانی وفا نمی کنند، و از او خواست که این موضوع را پوشیده بدارد.

سپس پیامبر خدا(ص)، علی(ع) و حمزه رضی الله عنه و فاطمه(ع) را فرا خواند و به آنان فرمود: «با من به بیعت رضا بیعت کنید».

حمزه گفت: پدر و مادرم به فدایت! بر سر چه چیزی بیعت کنیم؟ آیا قبلاً بیعت نکردیم؟

پیامبر(ص) فرمود: «ای شیر خدا و شیر پیامبر او! با خدا و پیامبرش بیعت می کنی که نسبت به برادرزاده ات وفادار و پایدار بمانی. در این صورت، ایمان را کامل کرده ای».

حمزه گفت: به روی چشم، اطاعت می شود! و دستش را گشود.

پیامبر(ص) به آنان فرمود: «دست خدا، بالای دست های ایشان است»؛ [یعنی:] علی امیر مؤمنان(ع)، حمزه سید الشهدا، جعفر پرواز کننده در بهشت، و فاطمه بانوی بانوان جهان، و دو نَواده[ی پیامبر] حسن و حسین، سَروران جوانان بهشت. این، شرطی است از جانب خداوند با همه مسلمانان از جن و انس، هر دو. «پس هر که [این شرط و پیمان را] بشکند، در واقع به زیان خود می شکند، و هر که به آنچه با خدا عهد بسته است، وفا کند، به زودی، خدا مزدی بزرگ به او می دهد». سپس این آیه را خواند: «کسانی که با تو بیعت می کنند، در حقیقت، با خدا بیعت می کنند. دست خدا، بالای دست های آنان است».


[۱]. الفتح: ۱۰.

[۲]. الفتح: ۱۰.

[۳]. الفتح: ۱۰.

[۴]. طرف من الأنباء والمناقب: ص ۱۲۱ عن عیسی بن المستفاد عن الإمام الکاظم(ع)، بحار الأنوار: ج ۲۲ ص ۲۷۸ ح ۳۲ و ج ۶۸ ص ۳۹۵، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۶، ص ۴۰۸.