امامت

امامت

امامت، مصدر است از ريشه «أُمّ» به معناى اصل و اساس ، يا از ريشه «أَمّ» به معناى قصد و آهنگ، يا از ريشه «إِمّ» به معناى چيزى كه مورد اقتدا و پيروى قرار گيرد .

امامت، در لغت

امامت، مصدر است از ريشه «أُمّ»ر . ك : ترتيب كتاب العين : ص ۵۴ ، الصحاح : ج ۵ ص ۱۸۶۳ مادّه «أمم» .به معناى اصل و اساس ، يا از ريشه «أَمّ»ر . ك : الصحاح : ج ۵ ص ۱۸۶۵ ، ترتيب كتاب العين : ص ۵۵ .به معناى قصد و آهنگ، يا از ريشه «إِمّ» به معناى چيزى كه مورد اقتدا و پيروى قرار گيرد .
در صورت اوّل ، «اِمام» به معناى اصل و اساس جامعه است و در صورت دوم ، به معناى كسى است كه جامعه در امور خود ، آهنگ او دارد و در صورت سوم ، به معناى پيشرو و مقتداى جامعه است . ظاهرا خليل بن احمد فراهيدى و احمد بن فارس و شمارى ديگر از لغت شناسان،ر . ك : ترتيب كتاب العين : ص ۵۵ ، معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۲۸ ، صحاح : ج ۵ ص ۱۸۶۵ ، المصباح المنير : ص ۲۳ .معناى سوم را پذيرفته اند . ابن فارس مى گويد :
الإِمامُ ، كُلُّ مَنِ اقتُدِىَ بِهِ وَ قُدِّمَ فِى الاُمورِ ، وَ النَّبِىُّ إمامُ الأَئِمَّةِ ، وَ الخَليفَةُ إمامُ الرَّعِيَّةِ ، وَ القُرآنُ إمامُ المُسلِمينَ .معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۲۸ .
امام ، هر كسى است كه از او پيروى شود و در كارها ، جلودار باشد . پيامبر صلى الله عليه و آله ،امام هر امام ديگرى است . خليفه، امام مردم است و قرآن، امام مسلمانان است .
راغب در المفردات آورده :
الإِمامُ ، المُؤتَمُّ بِهِ ؛ إنسانا كانَ يُقتَدى بِقَولِهِ أو فِعلِهِ ، أو كِتابا ، أو غَيرَ ذلِكَ ، مُحِقّا كانَ أو مُبطِلاً .مفردات ألفاظ القرآن : ص ۸۷ .
امام ، پيشواست ، چه انسانى باشد كه از رفتار و گفتارش پيروى شود ، چه كتابى باشد و چه غير اينها ، چه بر حق باشد و چه بر باطل .
با تأمّل در آنچه لغت شناسان در ريشه يابى كلمه «امام» و «امامت» ذكر كرده اند ، مى توان به اين نتيجه رسيد كه :
اوّلاً : ريشه هاى متفاوت آنها ، معنايى نزديك به هم دارند و بيانگر يك واقعيت اند و آن، اين كه رهبرىِ جامعه ، در حقيقت ، اصل و اساس جامعه است كه مردم از او پيروى مى كنند و در امور خود ، به سراغ او مى روند .
ثانيا : واژه «امام» و «امامت» ، تنها براى انسان به كار نمى رود ؛ بلكه هر چيزى كه اساس و مبدأ حركت چيز ديگرى قرار گيرد ـ چه انسان باشد و چه چيز ديگر، چه حق باشد و چه باطل ـ امام محسوب مى گردد .


امامت، در قرآن و حديث

در قرآن و احاديث اسلامى، كلمه «امام» ، فى الجمله در معناى لغوىِ آن به كار رفته است ؛ يعنى هر چيزى كه مورد پيروى واقع شود ـ اعم از انسان و غير انسان ،مانند : «وَ مِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَ رَحْمَةً ؛ و پيش از آن ، كتاب موسى امام بود و رحمتى» (هود: آيه ۱۷ ، احقاف : آيه ۱۲) .حقمانند: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ؛ آنان را امامانى قرار داديم كه به امر ما ره بنمايانند» (انبيا:آيه۷۳).و باطلمانند : «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ؛ و آنان را امامانى قرار داديم كه به سوى آتش مى خوانند» (قصص : آيه ۴۱) .ـ ؛ ولى غالبا اين واژه به پيشوايان حق و كسانى كه به بالاترين نقطه قلّهانسانيت صعود كرده اند ، اطلاق مى گردد و استعمال آن در معناى لغوى، اندك است و نيز استعمال آن در «امامان آتش» ،ر.ك: قصص : آيه ۴۱ .به لحاظ نشان دادن نقطه نهايىِ انحطاط انسان ، در مقابل نقطه اوج تكامل اوست .
به هر حال ، آيات و احاديثى كه در اين جا تحت عنوان «امامت» خواهند آمد، اختصاص به امامت امامان حق دارندآيات و احاديثى كه به موضوع پيشوايان باطل، ارتباط دارند ، در مَدخل «ولايت»، در همين دانش نامه، خواهند آمد .و پيش از آن ، اشاره به دو نكته ضرورى است:
۱ . طرح تفصيلى موضوع «امامت از منظر قرآن و حديث» ، به عنوان يك اصل اعتقادى ، در دانش نامه عقايد اسلامى خواهد آمد . همچنين در دانش نامه اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، به تفصيل ، شرح حال امامان اهل بيت عليهم السلام را مطرح خواهيم كرد . بنا بر اين، آنچه در اين جا ملاحظه مى شود ، تنها بخشى از مطالب مربوط به اين موضوع است تا دانش نامه ميزان الحكمة از حكمت هاى اعتقادى، بى بهره نماند .
۲ . آنچه در اين بخش در دوازده فصل خواهدآمد، ديدگاه هاى قرآن و احاديث اسلامى در باره امامت و رهبرىِ انسان هاى كاملى است كه در همه اعصار ، يكى پس از ديگرى ، از طرف خداوند متعال، مسئوليت هدايت ظاهرى و باطنىِ جامعه و يا هدايت باطنىِ انسان هاى مستعد ، به آنان واگذار شده و فيوضات الهى ، به بركت وجود آنان نازل مى گردد . البتّه برخى از عناوين ، مانند : «شئون امامت» و «واجبات امام» ، شامل واليانِ منصوب از طرف امام و حاكمانى كه حكومت آنان مورد تأييد ايشان است نيز مى گردد .