اخوت (برادری)

اخوت (برادری)

اخوت در لغت و اصطلاح دینی مورد بررسی قرار گرفته است.

اُخوّت ، در لغت

كلمه «أخ (برادر)» در لغت به دارندگان انواع پيوندهاى نَسَبى و غير نَسَبى اطلاق مى گردد و هر كس با كسى يا چيزى ارتباط نزديك داشته باشد ، برادرِ آن شمرده مى شود . بنا بر اين ، ميان «أخ» و پيوندهاى نسبى ، اصطلاحا عموم و خصوص مطلق برقرار است.
در القاموس آمده است:
يالأَخُ وَ الأخُّ مُشَدَّدَةً ، وَ الأَخُوُّ وَ الأَخا ، وَ الأَخوُ ، كَدَلْوٍ ، مِنَ النَّسَبِ وَ الصَّديقُ وَ الصّاحِبُ .القاموس المحيط: ج ۴ ص ۲۹۸ مادّه «أخ» .
أخ و أخّ (با تشديد) و أخُوّ و أخاء و أخْو (بر وزن دَلْو) ، پيوند نَسَبى و نيز دوست و همدم است .
و در تاج العروس آمده:
الأَخُ ... مِنَ النَّسَبِ مَعروفٌ وَ هُوَ مَنْ وَلَّدَهُ أبوكَ وَ أُمُّكَ أو أحَدُهُما ، وَ يُطلَقُ أيضا عَلَى الأَخِ مِنَ الرِّضاعِ ... وَ قَد يَكونُ الأَخُ : الصَّديقَ وَ الصّاحِبَ .تاج العروس: ج ۱۹ ص ۱۴۲ مادّه «أخ» . نيز ، ر . ك : أقرب الموارد : ج ۱ ص ۴۶ مادّه «أخ» .
اَخ ، خويشاوندى معروف است و او كسى است كه پدر و مادرت و يا يكى از آن دو ، او را به دنيا آورده باشند . به برادر رضاعى نيز گفته مى شود . گاهى به معناى دوست و همراه مى آيد .
و در مفردات آمده:
الأَصلُ أخوٌ وَ هُوَ المُشارِكُ آخَرَ فى الوِلادَةِ مِنَ الطَّرَفَينِ ، أو مِن أحَدِهِما أو مِنَ الرِّضاعِ . وَ يُستَعارُ فى كُلِّ مُشارِكٍ لِغَيرِهِ فِى القَبيلَةِ أو فِى الدّينِ ، أو فى صَنعَةٍ ، أو فى مُعامَلَةٍ ، أو فى مَوَدَّةٍ ، وَ فى غَيرِ ذلِكَ مِنَ المُناسَباتِ .مفردات ألفاظ القرآن : ص ۶۸.
اصل در «أَخ» ، «أَخوْ» است و او كسى است كه با ديگرى در تولّد از يك پدر و مادر و يا يكى از آن دو يا در شير خوردن ، شريك باشد . اين تعبير در مورد هر گونه شريك در قبيله ، دين ، حرفه ، معامله ، دوستى و جز اينها ، به استعاره به كار مى رود .


اُخوّت ، در قرآن و حديث

بررسى موارد كاربرد كلمه «أخ» و «اُخت» در قرآن و حديث ، نشان مى دهد كه اين واژه ، در همان معانى لغوى آن (يعنى انواع پيوندهاى نسبى و غير نسبى) استعمال شده است.
در مجموع ، در قرآن ۸۲ بار كلمه «أخ» و مشتقّات آن ، و چهارده بار «اُخت» و مشتقّات آن ، استعمال شده است.


معانى و كاربُردهاى «أخ» در قرآن

كلمه «أخ» و «اُخت» در قرآن كريم ، در اين معانى به كار رفته است:
۱ . پيوند نَسَبى ، مانند:«رَبِّ إِنِّى لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِى وَأَخِى ؛مائده: آيه ۲۵. نيز، ر.ك: نساء: آيه ۱۱ـ۱۲ و ۲۳ و ۱۷۶، مائده: آيه ۳۰ـ۳۱ و ۸۷ ، اعراف : آيه ۱۱۱ و ۱۴۲ و ۱۵۰ـ۱۵۱ ، يونس : آيه ۸۷ ، يوسف : آيه ۵ و ۷ـ۸ و ۵۸ـ۵۹ و ۶۳ـ۶۵ و ۶۹ـ۷۰ و ۷۶ و ۸۷ و ۸۹ـ۹۰ و ۱۰۰ ، توبه : آيه ۲۳ـ۲۴ ، مريم : آيه ۲۸ و ۵۲ ـ ۵۳ ، طه : آيه ۳۰ و ۴۰ و ۴۲ ، مؤمنون : آيه ۴۵ ، نور : آيه ۳۱ و ۶۱ ، فرقان : آيه ۳۵ ، شعرا : آيه ۳۶ ، قصص : آيه ۱۱ و ۳۴ـ۳۵ ، احزاب : آيه ۵۵ ، مجادله : آيه ۲۲ ، معارج : آيه ۱۱ـ۱۲ و عبس : آيه ۳۴ .پروردگارا! من جز مالك خود وبرادرم نيستم».
۲ . پيوند رضاعى ، مانند :«وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ؛نساء: آيه ۲۳ .و خواهران رضاعى شما».
۳ . پيوند دينى ، مانند :«فَإِن لَّمْ تَعْلَمُواْ ءَابَآءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِى الدِّينِ ؛احزاب: آيه ۵ . نيز ، ر . ك : بقره: آيه ۱۷۸ و ۲۲۰ـ۲۲۱ ، آل عمران: آيه ۱۵۶ و ۱۶۸ ، توبه: آيه ۱۱ ، احزاب: آيه ۱۸ و حجرات: آيه ۱۰ و ۱۲ .اگر پدرانشان را نمى شناسيد ، پس برادران دينى شمايند».
۴ . پيوند مودّت و دوستى ، مانند :«وَ نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ؛حجر: آيه ۴۷ . نيز ، ر . ك : آل عمران: آيه ۱۰۳ .آنچه كينه در سينه هايشان بود ، بيرون آورديم و برادرانه رو به روى هم بر تخت هايى نشسته اند».
۵ . پيوند قبيله اى ، مانند:«وَ إِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ؛هود: آيه ۵۰ . نيز ، ر . ك : اعراف: آيه ۶۵ و ۷۳ و ۸۵ ، هود: آيه ۶۱ و ۸۴ ، شعرا : آيه ۱۰۶ و ۱۲۴ و ۱۴۲ و ۱۶۱ ، نمل: آيه ۴۵ ، عنكبوت: آيه ۳۶ ، احقاف: آيه ۲۱ و ق: آيه ۱۳ .و به سوى عاد ، برادرشان هود را [فرستاديم]».
۶ . پيوند مصاحبت ، مانند:«إِنَّ هَذَآ أَخِى لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً ؛ص : آيه ۲۳ .اين برادرم ، نود و نه ميش دارد».
۷ . پيوند مشابهت ، مانند:«وَ مَا نُرِيهِم مِّنْ ءَايَةٍ إِلَّا هِىَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا ؛زخرف: آيه ۴۸ .هيچ آيه اى را به آنها نشان نداديم ، جز اين كه از همتايش بزرگ تر بود»يا«كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا ؛اعراف: آيه ۳۸ .هر بار كهگروهى وارد [جهنّم] شود ، همكيشان خود را لعن مى كنند».
۸ . پيوند متابعت ، مانند:«إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ؛اسرا: آيه ۲۷ . نيز ، ر . ك : اعراف: آيه ۲۰۲ .ريخت و پاش كنندگان ، برادران شياطين اند».
۹ . پيوند هماهنگى ، مانند:«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُواْ يَقُولُونَ لِاءِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ؛حشر: آيه ۱۱ .آيا به منافقان ننگريستى كه به همتايانشان از كافران اهل كتاب مى گفتند : ...؟».
گفتنى است از معانىِ «برادرى» ، آنچه در اين بخش مورد نظر است ، عبارت است از «پيوند دينى» ؛ امّا ساير معانى به خواست خدا ، در بخش هاى ديگربرادرى به معناى پيوند مودّت در عنوان «المحبّة (دوستى)» و به معناى پيوند مصاحبت در عنوان «الصحبة (همنشينى)» در همين دانش نامه و به معناى پيوند نَسَبى و رضاعى در دانش نامه احاديث فقهى ، به خواست خداوند متعال ، مورد بحث و بررسى قرار خواهد گرفت ؛ امّا ساير پيوندها نكته خاصّى كه موجب طرح مستقلّ آنها باشد ، ندارند و لذا در عناوين مرتبط با آنها (مثل : نفاق ، تبذير و ...) مطرح خواهند گرديد .خواهند آمد.


برادرى در اسلام
يك . تشريع قانون برادرى در اسلام

تشريع (وضعِ) قانون برادرى ، يكى از برجسته ترين اقداماتِ فرهنگى ، سياسى ، اجتماعى ، اقتصادى و نظامى پيامبر اسلام است و به روشنى ، حاكى از ارتباط وى با مبدأ وحى ، و نهايتِ درايت ، حكمت و مديريتِ ايشان در هدايت و رهبرىِ امّت اسلامى است.
قرآن كريم ، با جمله«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ؛حجرات : آيه ۱۰ .در حقيقت ، مؤمنان ، برادران[يكديگر] اند»، قانونى را تشريع كرده كه بر اساس آن ، نسبت و پيوندى ميان يكايك مسلمانان ، ايجاد مى شود كه پيش از آن ، وجود نداشت. اين پيوند ، «برادرىِ دينى» ناميده مى شود .
نكته قابل تأمّل ، اين كه : از نظر اسلام ، تنها اين نوع پيوندِ برادرى است كه آثار شرعى و حقوقى دارد ، بدين معنا كه پيوند برادرىِ دينى ، اگر با پيوند نسبى همراه شود ، در ازدواج و ارث ، آثار شرعى و حقوقى دارد ، و اگر با پيوند رضاعى توأم گردد ، در ازدواج ، آثارى بر آن مترتّب مى گردد ، و اگر با هيچ يك از پيوندهاى نسبى و رضاعى همراه نباشد ، آثار شرعى و حقوقى خاصّى دارد كه در فصل سوم و چهارم اين بخش ، بدانها اشاره مى شود .
امّا پيوند نسبى و رضاعى بدون پيوند دينى ، از نظر اسلام ، اثرى بر آنها مترتّب نيست ، مانند دو نفر كه به طور نامشروع ، در پدر يا مادر و يا هر دو، شريك اند . اسلام ، همان طور كه ميان فرزند متولّد از زنا با پدرش، نسبتى قائل نيست ، تولّد دو نفر از يك پدر و مادر ، يا شير خوردن آنان را از يك مادر ، بدون پيوند دينى ، معتبر و منشأ آثار شرعى و حقوقى نمى داند.


دو . ايجاد قوى ترين پيوندهاى اجتماعى

اسلام ، با تشريع قانون برادرىِ دينى ، از يك سو با تعصّب هاى نارواى نژادى ، قبيله اى و حزبى به مبارزه برخاست و از سوى ديگر ، قوى ترين و كارآمدترين پيوندهاى اجتماعى و سياسى را در امّت اسلامى به وجود آورد.
ادبياتى كه احاديث اسلامى براى تبيين پيوند دينى به كار گرفته اند ، فوق العاده تأمّل برانگيز و جالب توجّه است . احاديث اسلامى ، نه تنها همه مسلمانان را برادر يكديگر مى دانند ، بلكه تأكيد مى كنند كه آنان ، برادر يكديگر از يك پدر و مادرهستندر . ك : ص ۲۷ (برادرى / فصل يكم / مؤمن ، برادر پدر و مادرىِ مؤمن است) .و اين برادرى ، ريشه در طينت و فطرت و نورانيت جان آنان دارد .ر . ك : ص ۲۷ ح ۸ ـ ۱۰ .


سه . اسلام ، دينِ دوستى و برادرى

اسلام ، دينِ دوستى و برادرى است .توضيح بيشتر اين مطلب ، در عنوان «المحبّة (دوستى)» خواهد آمد . گفتنى است كه بخشى از مسائل مشترك ميان عنوان دوستى و برادرى ، در آن عنوان ، مطرح خواهد شد .از اين رو ، براى هر چه نزديك تر شدنِ مسلمانان به يكديگر ، اين آيين ، تنها به تشريع قانون برادرىِ دينى و تأكيد بر آثار و بركات فردى و اجتماعىر . ك : ص ۲۳ (برادرى / فصل يكم : تشريع برادرىِ دينى) .و دنيوى و اخروى آنر . ك : ص ۳۱ (برادرى / فصل يكم / جامعه دينى ، همانند پيكرى واحد است) .، بسنده نكرده ، بلكه محبّت مسلمانان را نسبت به يكديگر ، به عنوان يك فريضه دينى ، واجب كرده است ، چنان كه از پيامبر اسلام ، روايت شده است:
الحُبُّ فِى اللّهِ فَريضَةٌ .ر . ك : ص ۴۱ ح ۴۲ .
دوستى در راه خدا ، يك فريضه است.
و از اين بالاتر ، مى فرمايد:
أوثَقُ عُرَى الإِيمانِ الحُبُّ فى اللّهِ وَ البُغضُ فى اللّهِ .ر . ك : ص ۴۷ ح ۵۵ .
محكم ترين رشته ايمان ، دوستى و دشمنى در راه خداست .
و از اين بالاتر ، مى فرمايد:
هَلِ الدّينُ إلَا الحُبُّ وَ البُغضُ؟!ر . ك : ص ۴۳ ح ۴۷ .
آيا دين ، جز دوستى ورزيدن و دشمنى كردن است؟!دوستى و برادرى مسلمانان با يكديگر ، تا آن جا مورد تأكيد اسلام است كه از پيامبر خدا روايت شده است:
مَن أحَبَّ رَجُلاً فى اللّهِ لِعَدلٍ ظَهَرَ مِنهُ ـ وَ هُوَ فى عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ النّارِ ـ آجَرَهُ اللّهُ عَلى حُبِّهِ إيّاهُ كَما لَو أحَبَّ رَجُلاً مِن أهل الجَنَّةِ!ر . ك : ص ۵۵ ح ۷۰ .
هر كس مردى را به خاطر عدالتى كه از او سر زده ، در راه خدا دوست بدارد ، در حالى كه آن مرد در حقيقت ، اهل جهنّم است ، خداوند به وى ، به خاطر دوست داشتن آن مرد ، پاداش مى دهد ، به همان سان كه مردى از اهل بهشت را دوست مى دارد .


چهار . حكمت قانونِ برادرىِ دينى

حكمتِ تشريع قانون برادرى دينى در اسلام و تأكيد بر وجوب محبّت مسلمانان نسبت به يكديگر ، در واقع ، ساختنِ جامعه اى است كه پيوند دوستى و برادرى در آن ، به حدّى قوى و استوار باشد كه مردم ، احساس كنند همگى اعضاى يك پيكرند تا اگر عضوى احساس رنج و درد كرد ، ساير اعضا احساس مسئوليت و همدردى نمايند و در خدمت درمان آن باشند ، چنان كه از پيامبر خدا روايت شده است :
يَنبَغى لِلمُؤمِنينَ أن يَكونوا فيما بَينَهُم كَمَنزِلَةِ رَجُلٍ واحِدٍ ، إذَا اشتَكى عُضوٌ مِن جَسَدِهِ تَداعى سائِرُ جَسَدِهِ .ر . ك : ص ۳۱ ح ۱۴ .
شايسته است كه مؤمنان ، در ميان خود ، همانند يك تن باشند ، به گونه اى كه هر گاه عضوى از آن تن به درد آمد ، ساير اعضا ، همدردى كنند .
ساختن جامعه اى با اين ويژگى ، در گفتار، آسان است ؛ امّا تحقّق عملى آن ، فوق العاده دشوار است . رسيدن به اين فلسفه و هدف ، تنها يك راه دارد و آن ، اخلاص در دوستى ، و برادرى براى خداست .
رازِ تأكيد احاديث اسلامى بر «اُخوّت فى اللّه (برادرى در راه خدا)» و «محبّت فى اللّه (دوستى در راه خدا)» اين است كه هدف از تشريع قانون برادرى ـ كه همان وحدت كلمه و يك پارچگى امّت اسلامى است ـ جز از اين راه ، قابل تحقّق نيست .


پنج . نقش برادرىِ دينى در تأسيس حكومت اسلامى

بر پايه متون دينى اى كه در اين بخش خواهد آمد ، پيامبر صلى الله عليه و آله براى منسجم نمودن هواداران خود ، دو بار از طرح پيوند برادرى بهره گرفت : يك بار قبل از هجرت در مكّه و بار دوم ، پس از هجرت در مدينه .
اين اقدام سياسى ـ الهى ، بخصوص پس از هجرتِ مسلمانان به مدينه ، در تأسيس نخستين حكومت اسلامى ، نقشى بنيادين داشت ؛ زيرا جامعه اسلامى ، از يك سو با خطر مشركان قريش و عموم بت پرستان و همچنين خطر يهود مدينه ـ كه در داخل و خارج شهر ، زندگى مى كردند و ثروت و امكانات فراوانى داشتند ـ مواجه بود و از سوى ديگر ، نيروهاى تازه مسلمان ، دچار از هم گسيختگى بودند؛ چرا كه دو طايفه اوس و خزرج ، با هم دشمنى و كينه ديرينه داشتند و ميان مهاجران و انصار نيز از نظر فكرى و فرهنگى ، اختلاف وجود داشت .
در اين جا بود كه آيه اخوّت:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ؛حجرات : آيه ۱۰ .در حقيقت ، مؤمنان ، برادران [يكديگر] اند»نازل شد و پيامبر اسلام ، با الهام الهى ، همچون سياستمدارى پخته و كار آزموده ، با به كارگيرى مجدّد طرح برادرىِ دينى ، ميان مسلمانان و بويژه مهاجران و انصار ، وحدت سياسى و معنوى ايجاد كرد و بدين سان بر معضل اختلافات داخلى فائق آمد و با انسجام پيروان خود در برابر دشمنان اسلام، حكومت اسلامى را بنيان نهاد.
اجراى اين طرح ، بدين گونه بود كه روزى در يك انجمن عمومى ، ايشان رو بههواداران خود كرد و فرمود: «دو تا دو تا با يكديگر برادر شويد» .ر . ك : ص ۱۳۷ ح ۲۰۸ .در تواريخ اسلامى ، مشخّصات كسانى كه با هم برادر شده اند ، ضبط شده كه زيباترين انتخاب ، انتخاب شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه امام على عليه السلام را به برادرى خود ، انتخاب كرد و در اين باره فرمود :
أنتَ أخى فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ ؛ر . ك : ص ۱۳۱ ح ۲۰۳ و ص ۱۳۳ ح ۲۰۵ و ص ۱۳۹ ح ۲۱۳ و ص ۱۴۵ ح ۲۱۷ و ص ۱۴۷ ح ۲۱۸ و ص ۱۴۹ ح ۲۲۱ .
تو ، برادر من در دنيا و آخرتى .
بر اساس متون تاريخى و حديثى ، يكى از آثار برادرىِ دينى ، در آغاز ، ارث بردن از يكديگر بود كه پس از قوّت يافتن اسلام ، اين حكم ، نسخ گرديد .ر . ك : ص ۱۳۵ ح ۲۰۶ .


شش . تجديد حيات برادرىِ دينى در آخِرْ زمان

در باب ششم از فصل پنجم اين بخش ، احاديثى آمده كه در آنها پيامبر اسلام ، از مردمى ياد مى كند كه در آخر زمان به يارى اسلام خواهند شتافت ، و پيامبر خدا ، آنان را به دليل قوّت ايمان و سرسختى در مسئوليت پذيرى ، برادر خود مى نامد.
تأمّل در اين احاديث و ملاحظه آنها در كنار احاديثى كه در ذيل آياتى آمده كه از ياوران اسلام در آينده تاريخ پيشگويى كرده اند ، مانند:«فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ ؛مائده : آيه ۵۴ .به زودى، خدا گروهى [ديگر] را مى آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند»و«وَ إِن تَتَوَلَّوْاْ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ؛محمّد: آيه ۳۸ .و اگر روى برتابيد، [خدا] جاى شما را به مردمى غير از شما خواهد داد»، پژوهشگر را به اين نتيجه و جمع بندى مى رساند كه طرح برادرىِ دينى كه در سپيده دم اسلام ، يكى از مقدّمات اصلى پيروزى مسلمانان وتأسيس حكومت اسلامى به رهبرى پيامبر صلى الله عليه و آله بود ، در آخر زمان با قوّت بيشترى تجديد خواهد شد و به خواست خداوند متعال ، زمينه را براى تشكيل حكومت جهانى اسلام به رهبرى مهدى آل محمّد ـ عجّل اللّه تعالى فرجه ـ و تحقّق وعده الهىِ«لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ؛توبه : آيه ۳۳ . نيز ، ر . ك : فتح : آيه ۲۸ ، صف : آيه ۹ .تا آن را بر هر چه دين است، پيروز كند»، فراهم خواهد ساخت.در دانش نامه امام مهدى عليه السلام به تفصيل به اين موضوع خواهيم پرداخت ، إن شاء اللّه .


هفت . مبناى «عقد اخوّت» چيست؟

در پايان ، يكى از مسائلى كه شايسته است در اين جا مورد بررسى قرار گيرد ، اين است كه عقد اخوّت كه در جامعه ما اخيرا بين پاره اى از متديّنان رواج يافته ، آيا ريشه اى در احاديث اسلامى دارد يا خير؟
محدّث نورى رحمه الله در كتاب مستدرك الوسائل ، در بيان اعمال عيد غدير ، از صاحب كتاب رياض العلماء ، در ذكر صورت اجازه يكى از علما چنين نقل كرده است :
و عقد بينى و بينه الإخاء فى ذلك اليوم المبارك ، الّذى وقع فيه النصّ من سيّد الأنام صلى الله عليه و آله على الخصوص بالإخاء فى ذلك المقام .ميان من و او در اين روز فرخنده ، پيمان برادرى بسته شد ، آن گونه كه از آقاى مردمان صلى الله عليه و آله نصّ ويژه اى داير بر پيمان برادرى در اين مقام ، رسيده است.
سپس صاحب مستدرك مى گويد:
قلت: لم نعثر على النصّ الذى أشار إليه ، و لا على كيفيّة هذا العقد فى مؤلّف إلّا فى كتاب زاد الفردوس لبعض المتأخّرين ، قال فى ضمن أعمال هذا اليوم المبارك: وينبغى عقد الأُخوّة فى هذا اليوم مع الإخوان ، بأن يضع يده اليمنى على يمنىأخيه المؤمن ، و يقول: «واخيتك فى اللّه ، و صافيتك فى اللّه ، و صافحتك فى اللّه ، و عاهدت اللّه و ملائكته و كتبه و رسله و أنبياءه والأئمّة المعصومين عليهم السلام ، على أنّى إن كنت من أهل الجنّة و الشفاعة ، و اُذن لى بأن أدخل الجنّة ، لا أدخلها إلّا و أنت معى» ، فيقول الأخ المؤمن: «قبلت» ، فيقول: أسقطت عنك جميع حقوق الأُخوّة ، ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزيارة .مستدرك الوسائل: ج ۶ ص ۲۷۸ و ۲۷۹ ح ۶۸۴۳ .
من ، حديثى را كه او به آن اشاره كرده و نيز چگونگى پيمان برادرى را ، جز در زاد الفردوس كه از مؤلّفات يكى از متأخّران است ، نيافتم . وى در ضمن اعمال اين روز فرخنده ، گفته است : شايسته است كه در اين روز ، با برادران ، عقد اخوّت بسته شود ، بدين گونه كه دست راست را بر دستِ راست برادر مؤمنش بگذارد و بگويد : «با تو در راه خدا ، پيمان برادرى مى بندم و با تو در راه خدا ، يك رو (خالص) شدم و در راه خدا ، با تو مصافحه كردم و با خداوند و فرشتگانش و كتاب هايش و پيامبرانش و فرستادگانش و امامان معصوم عليهم السلام ، عهد بستم بر اين كه اگر از اهل بهشت و شفاعت شدم و اجازه يافتم كه وارد بهشت شوم ، داخل آن نشوم ، مگر اين كه تو همراهم باشى» و آن يكى پاسخ دهد : «پذيرفتم» . سپس ادامه دهد : «همه حقوق برادرى را از تو ساقط كردم ، جز شفاعت ، زيارت و دعا را» .
محدّث قمى رحمه الله ضمن نقل صيغه اخوّت از منبع ياد شده ، مى افزايد :
و محدّث فيض نيز در خلاصة الأذكار ، صيغه اخوّت را قريب به همين نحو ، ذكر نموده است .
و آن گاه آورده :
پس قبول نمايد طرف مقابل از براى خود يا موكّل خود به لفظى كه دلالت بر قبول نمايد . پس ساقط كنند از همديگر ، جميع حقوق اخوّت را ، ماسِواى دعا و زيارت .مفاتيح الجنان : ص ۲۹۱ .
در اين باره ، چند نكته ، قابل تأمّل و بررسى است:


الف ـ برادرىِ اسلامى ، نيازى به اجراى صيغه عقد ندارد

پيوند برادرى (اخوّت) در امّت اسلامى ، مورد تأكيد قرآن و احاديث اسلامى است و همان طور كه اشاره كرديم ، آثار شرعى و حقوق اجتماعى ويژه اى دارد كه ترتّب آن ، نيازى به اجراى صيغه عقد اخوّت ندارد ، در عين حال كه قابل اسقاط هم نيست.


ب ـ صيغه عقد اخوّت ، از اهل بيت عليهم السلام نرسيده است

در هيچ حديثى به اجراى صيغه عقد اخوّت ، توصيه نشده و آنچه محدّث نورى نقل كرده ، به تصريح خود وى ، روايت شده از اهل بيت عليهم السلام نيست. در جريان ايجاد برادرى ميان مسلمانان در سال اوّل هجرت نيز چيزى به عنوان صيغه عقد اخوّت وجود نداشته است . ظاهرا اين صيغه ، ساخته كسى است كه از باب خيرخواهى ، براى تقويت دوستى و برادرى ميان مسلمانان ، آن را انشا كرده است.
همچنين متنى كه صاحب رياض العلماء ، بدان اشاره كرده ، چنان كه محدّث نورى آورده ، يافته نشده ، و اگر چنين متنى وجود داشت ، بى ترديد ، لااقل در شرايط كنونى از طريق جستجوى رايانه اى دستيابى به آن ، ممكن بود . شايد مقصود وى از متن مورد اشاره ، همان حديثى است كه دلالت دارد پيامبر خدا در روز عيد غدير ، امام على عليه السلام را به برادرى برگزيد .



ج ـ صيغه عقد اخوّت ، ايراد محتوايى دارد

آنچه به عنوان صيغه عقد اخوّت مطرح شده ، از نظر محتوا نيز بى اشكال نيست ؛ زيرا :
اوّلاً همان طور كه اشاره كرديم ، حقوق برادرىِ دينى كه در احاديث اسلامى مورد تأكيد قرار گرفته ، قابل اسقاط نيست .
ثانيا با عنايت به اين كه آينده انسان ، قابل پيش بينى نيست ، تعهّد شرعى به اين كه شخص متعهّد ، بدون همراهى او به بهشت نرود ، در صورتى كه همراه ، مستحقّ شفاعت نباشد ، صحيح نيست.


د ـ مكروه بودن اجبار خود بر چيزى

آخرين نكته ، اين است كه از منظر احاديث اهل بيت عليهم السلام ، ايجاد تعهّدات وجوبى براى خود ، نه تنها ممدوح نيست ، بلكه مذموم است.ر . ك : وسائل الشيعة: ج ۲۳ ص ۳۰۳ (باب ششم : كراهة إيجاب الشى ء على النفس دائما) .بنا بر اين ، حاصل بررسى هاى انجام شده نشان مى دهد كه ايجاد تعهّد شرعى با صيغه عقد اخوّت مورد اشاره ، اگر مذموم نباشد ، بى ترديد ، اقدامى در خور ستايش نخواهد بود.