بهتان

بهتان

واژه «بهتان»، مصدر و از ريشه «بهت» است كه بر گفتن سخنى يا انجام دادن كارى دلالت دارد كه موجب مات و مبهوت و متحيّر نمودن كسى مى شود...

بُهتان ، در لغت

واژه «بهتان»، مصدر و از ريشه «بهت» است كه بر گفتن سخنىشاهد آن در قرآن، آيه : « قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ »(بقره : آيه ۲۵۸) .يا انجام دادن كارىشاهد آن در قرآن، آيه : « وَ يَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ ... بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ » (انبيا : آيه ۴۰) .دلالت دارد كه موجب مات و مبهوت و متحيّر نمودن كسى مى شود . از همين رو ، به سخن دروغى كه در آن، كار خلافى به كسى نسبت داده شود ، بهتان گويند ؛ چون معمولاً آن شخص از شنيدن چنين نسبتى در تحيّر و شگفتى مى مانَد .
ابن فارس در اين باره مى گويد :
الباءُ وَ الهاءُ وَ التّاءُ أصلٌ واحِدٌ و هُوَ كَالدَّهشِ وَ الحَيرَةِ ؛ يُقالُ : بُهِتَ الرَّجُلُ يُبهَتُ بَهَتا ، وَ البَهتَةُ الحَيرَةُ ، فَأَمَّا البُهتانُ فَالكَذِبُ ، يَقولُ العَرَبُ : يا لَلبَهيتَة ، أى يا لَلكَذِب .معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۳۰۷ مادّه «بهت» .
با و ها و تا ، داراى يك ريشه معنايى است و آن، حيرت و سرگردانى است . گفته مى شود : بُهِتَ الرجل يُبْهَتُ بَهَتا و بهتانا، يعنى: آن مرد، مبهوت و متحيّر شد . «البَهْتَة» يعنى : حيرت ؛ امّا بُهتان به معناى دروغ است . عرب مى گويد : «يا لَلبَهيتَة !» يعنى : عجب دروغى !
همچنين ابن منظور در معناى بهتان آورده است :
بَهَتَ الرَّجُلَ يَبهَتُهُ بَهتا وَ بَهَتا وَ بُهتانا ، فَهُوَ بَهّاتٌ أى قالَ عَلَيهِ ما لَم يَفعَلهُ فَهُوَمَبهوتٌ ... قالَ أبو إسحاقَ : البُهتانُ الباطِلُ الَّذى يُتَحَيَّرُ مِن بُطلانِهِ ، وَ مِنَ البَهتِ : التَّحَيُّرُ .لسان العرب : ج ۲ ص ۱۲ مادّه «بهت» .
[عبارت] «بَهَتَ الرجلَ يَبْهَتَه بَهتا و بَهَتا و بُهتانا ، فهو بَهّات» يعنى: به آن فرد، چيزى نسبت داد كه انجامش نداده است . به آن مرد، «مبهوت (بهتان زده شده)» مى گويند ... . ابو اسحاق مى گويد : بُهتان ، به معناى امر باطلى است كه از نادرستى آن، انسان حيرت مى كند ، و از معانى بهت است معناى : تحيّر (سرگردانى) .
و نيز راغب مى گويد :
قالَ اللّهُ عز و جل : بقره : آيه ۲۵۸« فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ »بقره : آيه ۲۵۸ .أي دُهِشَ و تَحَيَّرَ . و قَد بَهَتَهُ ، قالَ عز و جل : نور : آيه ۱۶« هَـذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ »نور : آيه ۱۶ .، أى كَذِبٌ يُبهِتُ سامِعَهُ لِفظاعَتِهِ .مفردات ألفاظ القرآن : ص ۱۴۸ مادّه «بهت» .
خداوند عز و جل فرموده است :« فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ »: يعنى مبهوت و متحيّر شد . و «قد بَهَتَه» [يعنى: او را مبهوت و متحيّر كرد] . خداى عز و جل فرموده است :« هَـذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ »، يعنى: دروغى است كه از شدّت زشتى اش، شنونده را مبهوت و حيرت زده مى كند .


فرق «بهتان» و «تهمت»

گفتنى است كه برخى «بهتان» و «تهمت» را مترادف مى پندارند، در صورتى كه «تهمت» ، اسم مصدر است از مادّه «وهم» ، به معناى پندار و سوء ظن . ابن منظور در تبيين معناى «تهمت» مى گويد :
التُّهَمَةُ أصلُهَا الوُهَمَةُ مِنَ الوَهمِ ، وَ يُقالُ : «اِتَّهَمتُهُ» اِفتِعالٌ مِنهُ . [قالَ ]الجَوهَرِىُّ : اِتَّهَمتُ فُلانا بِكَذا ، وَ الاِسمُ التُّهَمَةُ ـ بالتحريك ـ . [قالَ ]ابنُ سَيِّدَةَ : التُّهَمَةُ : الظَّنُّ ... [قالَ] سيبوَيهِ : اِتَّهَمَ الرَّجُلَ وَ أَتهَمَهُ وَ أَوهَمَهُ : أدخَلَ عَلَيهِ التُّهَمَةَ أى ما يُتَّهَمُ عَلَيهِ ... .لسان العرب : ج ۱۲ ص ۶۴۴ مادّه «وهم» .
تهمت، اصل آن، «وُهْمَة» است از مادّه «وَهم» . گفته مى شود : «اِتَّهَمْتُهُ» كه از باب «افتعال» است . جوهرى مى گويد : «اتّهمتُ فلانا بكذا [يعنى: فلانى را به فلان چيز، متّهم كردم . اسم آن ، «التهمة» است . ابن سيّده مى گويد : تهمت به معناى گمان است ... . سيبويه مى گويد : «اِتَّهَمَ الرجل وَ اَتْهَمَهُ وَ اَدْهَمَه» يعنى : بر او تهمت وارد كرد ، يعنى آنچه را بر او اتّهام بسته مى شود ... .
بنا بر اين ، در «بهتان» ، دروغ بودنِ نسبت ، براى نسبت دهنده روشن است؛ امّا در «تهمت»، به دروغ بودن آن اطمينان ندارد؛ بلكه سوء ظن ، منشأ آن نسبت است . از اين رو ، ما احاديث «تهمت» را در مبحث «ظن» ، مطرح خواهيم كرد .


بهتان، در قرآن و حديث

واژه «بهتان» در قرآن و حديث، در همان معناى لغوى آن به كار رفته است ، يعنى نسبت ناروا دادن به كسى كه نسبت دهنده ، علم به بى گناهى او دارد . قرآن ، در اشاره به اين معنا مى فرمايد :
« وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُواْ فَقَدِ احْتَمَلُواْ بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِينًا .احزاب : آيه ۵۸ .
و كسانى كه مردان و زنان را بى آن كه مرتكب چيزى (عمل زشتى) شده باشند، آزار مى رسانند ، قطعا بهتان و گناه آشكارى به گردن گرفته اند»
.
بر پايه نقل كلينى رحمه الله، امام صادق عليه السلام در بيان فرق ميان غيبت و بهتان مى فرمايد :
الغيبَةُ أن تَقولَ فى أخيكَ ما سَتَرَهُ اللّهُ عَلَيهِ ، وَ أَمَّا الأَمرُ الظّاهِرُ فيهِ مِثلُ الحِدَّةِ وَ العَجَلَةِ فَلا ، وَ البُهتانُ أن تَقولَ فيهِ ما لَيسَ فيهِ .ص ۱۰۶ ح ۸ .
غيبت، آن است كه در باره برادرت چيزى بگويى كه خداوند، آن را پوشيده داشته است ؛ امّا ]سخن گفتن از [آنچه در او آشكار است (مانند تندخويى و شتابكارى) ، غيبت نيست . و بهتان، آن است كه در باره اش چيزى بگويى كه در او نيست .
گفتنى است كه در اسلام، نسبت دادن زنا و لواط به شخص مسلمان، بدون دليلو حجّت شرعى ـ كه عبارت است از شهادت چهار گواه عادل ـ ، حتّى با علم به صحّت آن ، بهتان محسوب مى شود . قرآن كريم مى فرمايد :
«لَّوْلَا جَاءُو عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُواْ بِالشُّهَدَاءِ فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ... وَ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ .نور : آيه ۱۳ ـ ۱۶ .
چرا چهار گواه بر ]صحّت] آن [بهتان] نياوردند ؟ پس چون گواهان [لازم را ]نياورده اند ، اينان اند كه نزد خدا دروغگويان اند ... و [گر نه] چرا وقتى آن را شنيديد، گفتيد : براى ما سزاوار نيست كه در اين [موضوع ]سخن بگوييم . [خداوندا!] منزّهى تو ! اين، بهتانى بزرگ است»
.
بر اين اساس ، كسى كه مى داند مسلمانى مرتكب اين گناه شده، ولى نمى تواند چهار شاهد عادل براى اثبات ادّعاى خود بياورد، حق ندارد به او نسبت زنا بدهد ، و اگر چنين نسبتى داد ، طبق نصّ صريح قرآن بايد با خوردن هشتاد تازيانه مجازات شود :
«وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُواْ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُواْ لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ .نور : آيه ۴ .
و كسانى كه به زنان شوهردار، نسبت زنا مى دهند ، سپس چهار گواه نمى آورند ، هشتاد تازيانه به آنها بزنيد ، و هيچ گاه شهادتى را از آنها نپذيريد ، و اينان اند كه خود ، فاسقان اند»
.
بنا بر اين ، مى توان گفت كه كاربرد واژه «بهتان» در قرآن و احاديث براى «نسبت دادن زنا و لواط به مسلمان» ، فراتر از معناى لغوى آن است ، و به عبارت روشن تر ، از نظر اسلام ، غيبت ، در اين دو مورد ، به دليل آن كه به آبروى مسلمان، ضربه اساسى وارد مى كند و او را از حيثيت اجتماعى به كلّى ساقط مى نمايد ، بهتان محسوب شده است .
گفتنى است كه در قرآن كريم، كلمه «بهتان» ، شش بارنساء : آيه ۲۰ و ۱۱۲ و ۱۵۶ ، نور : آيه ۱۶ ، احزاب : آيه ۵۸ ، ممتحنه : آيه ۱۲ .به كار رفته است . همچنين واژه هايى مانند : «افتراء» ،آل عمران : آيه ۹۴ ، نساء : آيه ۴۸ ، انعام : آيه ۲۱ و ۹۳ و ۱۳۸ و ۱۴۰ ، اعراف : آيه ۸۹ و... .«اِفك» ،نور : آيه ۱۲ ، فرقان : آيه ۴ ، عنكبوت : آيه ۱۷ ، سبأ : آيه ۴۳ و... .«كذب» ،آل عمران : آيه ۷۵ و ۷۸ و ۹۴ و ... .«رَمْى»نساء : آيه ۱۱۲ ، نور : آيه ۴ و ۶ و ۲۳ .و «تقوُّل»حاقّه : آيه ۴۴ ، طور : آيه ۳۳ .نيز در اين كتاب آسمانى در مفهوم «بهتان» كاربرد دارند .
نكته قابل توجّه، اين كه: واژه «بهتان» در قرآن ، تنها در مورد دروغ بستن به انسان به كار رفته است و همچنين است چهار مورد از مشتقّات واژه «رمى»نساء : آيه ۱۱۲ ، نور : آيه ۴ و ۶ و ۲۳ .در صورتى كه واژه «افتراء» در اكثر قريب به اتّفاق موارد، و كلمه «تقوُّل» ،حاقّه : آيه ۴۴ ، طور : آيه ۳۳ .دو بار در دروغ بستن به خدا به كار رفته ؛ امّا واژه هاى «افك» و «كذب» ، هم در مورد دروغ بستن به خداوند متعال و هم در دروغ بستن به انسان ، در قرآن به كار رفته اند .
و اينك توضيحى كوتاه در باره ره نمودهاى قرآن و احاديث در مورد اين رفتار ناشايست :نساء : آيه ۱۱۲ ، نور : آيه ۴ و ۶ و ۲۳ .حاقّه : آيه ۴۴ ، طور : آيه ۳۳ .


۱ . مصاديق «بهتان» در قرآن

هر چند قرآن و احاديث، هرگونه بهتان و نسبت ناروا دادن به انسان هاى بى گناه را نكوهيده شمرده اند ، امّا در قرآن به چند نمونه از نسبت هاى ناروا اشاره شده كه مى توان از آنها به عنوان نكوهيده ترين مصاديق بهتان ياد كرد :


الف ـ نسبت دادن گناه خود به ديگرى

نسبت ناروا به ديگرى، دو گونه است : گاهى نسبت دهنده ، خود، مرتكب آن گناهنشده و گاهى خود، آن را انجام داده و ناجوان مردانه ، انجام آن را به ديگرى نسبت مى دهد . بى ترديد ، نوع دوم از بهتان ، نكوهيده تر و گناه آن، سنگين تر است . قرآن از اين نوع بهتان، چنين ياد كرده است :
«وَمَن يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا .نساء : آيه ۱۱۱ و ۱۱۲ .
و هر كس گناهى مرتكب شود ، فقط آن را به زيان خود، مرتكب شده است و خدا داناى سنجيده كار است ، و هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود ، سپس آن را به بى گناهى نسبت دهد، قطعا بهتان و گناه آشكارى بر دوش كشيده است»
.
جالب توجّه است كه در شأن نزول اين آيه آمده است كه شخص بى گناه ، يك يهودى بوده كه از سوى شخصى به ظاهر مسلمان به دزدى متّهم شد، در صورتى كه نسبت دهنده، خود، اين گناه را انجام داده بود .ر. ك: ص ۱۰۹ (بهتان / فصل يكم / زشت ترين بهتان) .


ب ـ نسبت ناروا دادن به همسر پيامبر صلى الله عليه و آله

يكى ديگر از مصاديق بهتان ، نسبت ناروا دادن به يكى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله است كه قرآن از آن به عنوان «إفك»مبدأ اين شايعه اين بود كه يكى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله در يكى از جنگ ها از لشكر اسلام عقب افتاد و با يكى از مردان مسلمان به قافله پيوست . شمارى از مسلمانان، وى را به كار ناشايست متّهم كردند ؛ ولى خداوند متعال، در آياتى از سوره نور، آنها را به شدّت، نكوهش كرد و از دامن زدن به اين شايعه ناروا منع نمود . بيشتر مفسّران، شأن نزول اين آيات را عايشه دانسته اند كه مورد اتّهام گروهى از منافقان به سركردگى عبد اللّه بن ابى سلول قرار گرفت ؛ ولى برخى از احاديث و برخى از تفاسير، مصداق آيات ياد شده را ماريه قبطيه مى دانند كه از جانب عايشه مورد افترا قرار گرفت (ر . ك : تفسير القمّى : ج ۲ ص ۹۹ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۱۵۴ ح ۱۰ ـ ۱۲) .ياد كرده و خانواده پيامبر صلى الله عليه و آله را از اين نسبت، مبرّا دانسته و مسلمانان را از دامن زدن به اين شايعه بى اساس، به شدّت منع و به مقابلهبا آن، دعوت كرده است :
« وَ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ .نور : آيه ۱۶ .
چرا وقتى آن را شنيديد، نگفتيد : «براى ما سزاوار نيست كه دراين [موضوع ]سخن بگوييم . [خداوندا! ]منزّهى تو ! اين، بهتانى بزرگ است»؟) .
اين آيه در واقع از مسلمانان مى خواهد كه نه تنها خود، اين شايعه را گسترش ندهند، بلكه لازم است براى پيشگيرى از گسترش آن ، تلاش كنند و در ادامه آيات ، كسانى كه به اين گونه شايعات دامن مى زنند، تهديد شده اند :
« إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَـحِشَةُ فِى الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِى الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ .نور : آيه ۱۹ .
كسانى كه دوست دارند زشتى در باره كسانى كه ايمان آورده اند، شيوع پيدا كند ، براى آنان در دنيا و آخرت، عذابى دردآور خواهد بود . و خدا[ست كه ]مى داند و شما نمى دانيد»
.


ج ـ نسبت ناروا دادن به همسر براى تصاحب مهريّه وى

يكى از سنّت هاى غلط دوران جاهليت، اين بود كه برخى از مردان ، هنگام ازدواج مجدّد ، همسران سابق خود را به زنا متّهم مى كردند تا مهر آنان را تصاحب كنند . قرآن ، اين عمل را گناهى آشكار دانست و بدين سان از آن نهى نمود :
« وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَءَاتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلَا تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا .نساء : آيه ۲۰ .
و اگر خواستيد همسرى [ديگر] به جاى همسر [پيشين خود] ستانيد و به يكى از آنان مال فراوانى داده باشيد ، چيزى از آن را پس مگيريد . آيا مى خواهيد آن [مال] را به بهتان و گناه آشكار بگيريد ؟»
.



د ـ نسبت دادن فرزند نامشروع به شوهر

يكى ديگر از سنّت هاى جاهليت، اين بود كه برخى از زنان، فرزندان نامشروع خود را به شوهران خود منتسب مى كردند كه خداوند متعال به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا هنگام بيعت زنان ، ضمن تعهّد گرفتن از اجتناب آنان شمارى از گناهان كه در آن دوران رايج بوده ، از ايشان بخواهد از گناه ياد شده نيز بپرهيزند :
« يَاأَيُّهَا النَّبِىُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئا وَ لَا يَسْرِقْنَ وَ لَا يَزْنِينَ وَ لَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَ لَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِى مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ .ممتحنه : آيه ۱۲ .
اى پيامبر ! چون زنان باايمان نزد تو آيند كه با تو بيعت كنند [با اين شرط] كه چيزى را با خدا شريك نسازند و دزدى نكنند و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و بچه حرام زاده اى را كه پس انداخته اند، با بهتان، به شوهر نبندند و در [كار] نيك از تو نافرمانى نكنند ، با آنان بيعت كن و از خدا برايشان آمرزش بخواه ، كه خدا آمرزنده اى مهربان است»
.


۲ . سنگينى گناه بهتان و مجازات آن

از نظر احاديث اسلامى ،ر.ك: ص ۱۱۷ (بهتان / فصل دوم: نكوهش بهتان زننده و بهتان).گناهِ بهتان ، سنگين تر از كوه هاى زمين ، و سنگين تر از آسمان و كُرات آن ، بلكه سنگين تر از همه چيز است ، و تنها گناه «شرك به خدا» است كه سنگينى آن مى تواند با سنگينى گناه بهتان ، برابرى كند :
البُهتانُ عُدِلَ بِالشِّركِ بِاللّهِ .ر.ك : ص ۱۸ ح ۱۶ .
بهتان زدن ، همسنگ شرك ورزيدن به خداست .
از اين رو ، بهتان زننده ، يكى از بدترين انسان ها شمرده شده ، و نه تنها درقيامت ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى دوزخ است ، بلكه در همين جهان نيز ، عذاب وجدان ، خواب راحت را از او سلب خواهد كرد .ص۱۳۳ (بهتان / فصل چهارم: جزاى بهتان زننده).


۳ . مبارزه ريشه اى با بهتان

در فصل سوم ، امورى مانند : بغض (دشمنى)، نفاق (دورويى) ، تجاوز به حقوق مالى ديگران ، دروغگويى و هم نشين ناشايسته به عنوان ريشه و خاستگاه هاى بهتان مطرح شده ؛ ولى بى ترديد، ريشه اصلى اين رذيله ، مانند ساير رذايل اخلاقى و رفتارى ، خودخواهى است. بنا بر اين ، براى مبارزه اساسى با اين رفتار ناپسند ، علاوه بر تلاش براى مقابله با ريشه ها و خاستگاه هاى مورد اشاره ، مجاهده با خودخواهى ـ كه اساس فتنه هاست ـ نيز ضرورى است .


۴ . وظيفه شنونده بهتان

نخستين وظيفه شنونده بهتان ، توجّه به اين نكته است كه بيشتر آنچه در باره ديگران مى شنود ، واقعيت ندارد :
ما رَأَتهُ عَيناكَ فَهُوَ الحَقُّ ، وَ ما سَمِعَتهُ اُذُناكَ فَأَكثَرُهُ باطِلٌ .ص ۱۴۰ ح ۴۸.
آنچه چشمانت ببينند، آن حق است و آنچه گوش هايت بشنوند، بيشترش نادرست است .
بر اين اساس، مؤمن نبايد نسبت به بدگويى هايى كه در باره ساير مسلمانان و خصوصا اشخاص مورد اعتماد مى شنود ، ترتيب اثر دهد :
مَن عَرَفَ مِن أخيهِ وَثيقَةَ دينٍ وَ سَدادَ طَريقٍ ، فَلا يَسمَعَنَّ فيهِ أقاويلَ الرِّجالِ .ص ۱۴۰ ح ۴۹.
اى مردم ! هر كس برادر خود را به استوارى در دين و درستىِ راه، شناخت ، ديگر هرگز نبايد به گفته هاى مردم در باره او گوش سپارد .
وظيفه دوم شنونده بهتان ، نهى بهتان زننده از اين رفتار زشت و دفاع از آبروىمسلمان است ، چنان كه قرآن مى فرمايد :
« وَ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ .نور : آيه ۱۶ .
و چرا وقتى آن را شنيديد، نگفتيد : «براى ما سزاوار نيست كه در اين [باره] سخن بگوييم . [خداوندا!] تو منزّهى ! اين بهتانى بس بزرگ است»؟»
.
و در حديثى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره دفاع از آبروى مسلمان آمده :
مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخيهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ البَتَّةَ .ثواب الأعمال : ص ۱۴۵ ، الأمالى، طوسى : ص ۲۳۳ ح ۴۱۴ ، الجعفريّات : ص ۱۹۸ ، النوادر، راوندى : ص ۱۰۱ ح ۶۲ ، بحار الأنوار : ج ۷۵ ص ۲۵۴ ح ۳۸ .
هر كس از آبروى برادر مسلمانش دفاع كند، بهشت بر او واجب مى شود .


۵ . وظيفه شخص مورد بهتان

پيش از اين كه انسان ، مورد بهتان قرار گيرد ، براى پيشگيرى از آن بايد از كارهايى كه موجب سوء ظن و تهمت مى شوند ، اجتناب كند . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است :
أولَى النّاسِ بِالتُّهَمَةِ مَن جالَسَ أهلَ التُّهَمَةِ .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۳۹۵ ح ۵۸۴۰ ، معانى الأخبار : ص ۱۹۶ ح ۱ ، الأمالى، صدوق : ص ۷۳ ح ۴۱ ، بحار الأنوار : ج ۷۵ ص ۹۰ ح ۳ .
سزاوارترينِ مردم به اين كه در حقّ او گمان بد برده شود، كسى است كه با افراد متّهم [و بدنام ]هم نشينى كند .
و در حديثى ديگر، از امام على عليه السلام آمده است :
مَن وَقَفَ نَفسَهُ مَوقِفَ التُّهَمَةِ فَلا يَلومَنَّ مَن أساءَ بِهِ الظَّنَّ .الأمالى، صدوق : ص ۳۸۰ ح ۴۸۳ ، تحف العقول : ص ۳۶۸ ، بحار الأنوار : ج ۷۵ ص ۹۰ ح ۴ .
كسى كه خود را در موضع تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمان بد مى برد، سرزنش كند .
همچنين اگر پيشگيرى از بهتان ، به هزينه مالى نياز دارد ، براى حفظ آبرو ،پرداخت چنين هزينه هايى توصيه شده است .ص ۱۴۵ ح ۵۴.
امّا اگر به هر دليل ، كسى مورد اتّهام قرار گرفت ، مقابله و درگيرى با بهتان زننده ، توصيه نشده؛ بلكه بايد مطابق ره نمودى كه از امام رضا عليه السلام نقل شده، عمل نمود:


اِصبِر عَلى بُهتِ السَّفيهِوَ لِلزَّمانِ عَلى خُطوبِهِ
وَ دَعِ الجَوابَ تَفَضُّلاًوَكِلِ الظَّلومَ إلى حَسيبِهِ.ر.ك : ص ۱۴۲ ح ۵۰ .
در برابر بهتان زدن هاى مردمان نابخردو بر ناملايمات روزگار، شكيبا باش
بزرگوارانه از جواب دادن به او در گذرو كار ستمكار را به حسابرسش وا گذار.

پاداش شكيبايى بر بهتان، به اندازه اى بزرگ است كه در قيامت، موجب مى شود كفه حسنات كسانى كه در محاسبه اعمال، كم آورده اند، سنگين تر از كفه سيّئات آنها شود و موجب نجاتشان مى گردد .ر. ك : ص ۱۴۳ ح ۵۲ .


۶ . حكم بهتان زدن به اهل بدعت

برخى از احاديث به حسب ظاهر دلالت دارند كه به منظور مبارزه با اهل بدعت ، بهتان زدن به آنها ، جايز ، بلكه لازم است . حديثى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره نقل شده، اين است :
إذا رَأَيتُم أهلَ الرَّيبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدى ، فَأَظهِرُوا البَراءَةَ مِنهُم ، وَ أَكثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فيهِم وَ الوَقيعَةِ ، وَ باهِتوهُم كَى لا يَطمَعوا فِى الفَسادِ فِى الإِسلامِ وَ يَحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لا يَتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم ، يَكتُبِ اللّهُ لَكُم بِذلِكَ الحَسَناتِ ، وَ يَرفَع لَكُم بِهِ الدَّرَجاتِ فِى الآخِرَةِ .الكافى : ج ۲ ص ۳۷۵ ح ۴ ، بحار الأنوار : ج ۷۴ ص ۲۰۲ ح ۴۱ .
پس از من، هر گاه شكّاكان و بدعت گذاران را ديديد ، از آنان بيزارى نشان دهيد وبسيار به آنان ناسزا گوييد و در باره شان بدگويى و افشاگرى كنيد و آنان را مبهوت [و محكوم ]سازيد تا به تباه كردن اسلام، طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت هايشان چيزى نياموزند . براى اين كار ، خداوند برايتان ثواب ها مى نويسد و در آخرت بر درجات شما مى افزايد .
برخى از فقها دلالت اين حديث را بر جواز بهتان زدن به اهل بدعت ، پذيرفته اند.الدرّ المنضود، گلپايگانى : ج ۲ ص ۱۴۹ .شيخ انصارى رحمه اللهدر توضيح اين حديث مى فرمايد :
جقوله باهتوهمج محمول على اتّهامهم وسوء الظنّ بهم بما يحرم اتّهام المؤمن به ، بأن يقال : لعلّه زان ، أو سارق ، وكذا إذا زاد ذكر ما ليس فيه من باب المبالغة . ويحتمل إبقاؤه على ظاهره بتجويز الكذب عليهم لأجل المصلحة ، فإنّ مصلحة تنفير الخلق عنهم أقوى من مفسدة الكذب .المكاسب : ج ۲ ص ۱۱۸ .
[جمله «باهِتُوهُم» كه در حديث فوق آمده،] به اين معناست كه : آنان را متّهم كنيد و به ايشان گمان بد بريد، به چيزى كه متّهم كردن مؤمن به آن، حرام است. مثلاً گفته شود كه : شايد زناكار باشد يا دزد باشد و امثال اينها و بالاتر از اينها كه در آن مبالغه نباشد. و احتمال دارد كه آن [جمله] را بر ظاهرش ابقا كرد، يعنى اين كه به خاطر مصلحت ، دروغ بستن بر آنها جايز باشد ؛ زيرا مصلحت دور كردن و رماندن مردم از اين گونه افراد، قوى تر از مفسده دروغ است .المكاسب : ج ۲ ص ۱۱۸ .
ليكن علّامه مجلسى رحمه الله در توضيح حديثِ ياد شده، مى گويد :
وَ الظاهر أنّ المراد بالمباهتة إلزامهم بالحجج القاطعة و جعلهم متحيّرين لا يحيرون جوابا كما قال تعالى :«فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ»بقره : آيه ۲۵۸ .، ويحتمل أن يكون من البهتان للمصلحة فإنّ كثيرا من المساوى يعدّها أكثر الناس محاسن خصوصا العقائدالباطلة ، وَ الأوّل أظهر ، قال الجوهرى : بهته بهتا أخذه بغتةً .مرآة العقول : ج ۱۱ ص ۸۱ .
ظاهرا مراد از «مباهته» ، محكوم كردن آنها با دلايل قاطع است، به طورى كه حيران بمانند و از عهده پاسخ بر نيايند ، چنان كه خداى متعال مى فرمايد :«پس آن كس كه كفر ورزيده بود، مبهوت ماند». احتمال هم دارد كه به معناى بهتان زدن مصلحتى باشد ؛ زيرا بيشتر مردم، بسيارى از بدى ها و معايب را حسن و خوبى مى شمارند ، بويژه عقايد باطل را . وجه اوّل ، ظهور بيشترى دارد . جوهرى مى گويد : «بَهَتَهُ بَهْتا» يعنى: او را غافلگير كرد .
به نظر مى رسد كه مقصود از «باهتوهم» در حديث ياد شده ، تجويز نسبت دادن كار خلافى كه اهل بدعت انجام نداده اند ، به آنها نيست ؛ زيرا اين گونه رفتار ، نه تنها به زيان آنها نباشد ، بلكه با تلاش آنها براى اثبات بى گناهى خود و روشن شدن واقع براى مردم ، وسيله اى است براى مظلوم نمايى بدعت گزاران و بى اعتبار جلوه دادن سخن منتقدان ، كه در نهايت به سود آنان تمام خواهد شد .
بنا بر اين ، در باره جمله ياد شده، يا بايد معناى نخست علّامه مجلسى رحمه الله را پذيرفت و يا مى توان گفت كه مقصود از اين بهتان ، بهتان اصطلاحى است، نه بهتان لغوى؛ يعنى در مواردى كه غيبت اهل ايمان ، بهتان محسوب مى شود ، در باره بدعت گذاران ، حكم بهتان را ندارد؛ بلكه به منظور مبارزه با بدعت ، اظهار خلافكارى هاى آنان ، لازم است .المكاسب : ج ۲ ص ۱۱۸ .