نقد و بررسی خطبۀ قاصعه نهج‌البلاغه در پرتو نظریۀ منطق گفتگویی باختین

نشریه : پژوهشنامه نهج البلاغه

نویسنده : پديدآورنده : الهه ستاری
پديدآورنده : حسن مجیدی

سال 1399 / شماره پیاپی 29 / صفحه 117-131

چکیده :

تحلیل متون کهن و متون دینی در پرتو نظریه‌های جدید زوایا و ظرفیّت‌های جدید این متون را کشف و برای شناخت بهتر و جامع متون به‌کار می‌آید. نظریه "منطق گفتگویی و مکالمه‌گرایی باختین" ازجمله نظریاتی است که برای متون چند سویه با ابعاد مختلف به‌کار می‌رود؛ متـونی که از تک‌بعدی و رویکرد ذهنی انفرادی فراتر می‌رود و به رویکرد عینی و جمع‌گرایانه وارد می‌شود. بسیاری از خطبه‌های نهج‌البلاغه در ارتباط با زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی متفاوتی شکل گرفته و ایراد شده است؛ وجود این زمینه‌ها در شکل‌گیری خطبه‌ها سبب شده تا متن خطبه از شاخصه‌های مختلف گفتگویی با شخصیّت‌های متعدّد و متنوع همراه با سبک‌ها و شیوه‌های بیانی متنوعی ایراد گردد. این مقاله با رویکرد جامعه‌شناختی، در تلاش است یکی از اجتماعی‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه را که متأثّر از شرایط دوران امام(ع) به‌وجود آمده بر پایه نظریة منطق گفتگویی باختین مورد بررسی قرار دهد. روش به‌کاررفته در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی و آماری است. نتیجۀ پژوهش نشان می‌دهد این خطبه از شاخصه‌های منطق گفتگویی چون گفتار دو سویه، مؤلفه‌های خطابی (نظیر امر، ندا، پرسش و غیره)،کروتروپ و کارناوال برخوردار است و وجود چنین شاخصه‌هایی سبب پویایی بیش‌ازحد خطبه و ارتباط آن با شخصیّت‌های مختلفی که در متن خطبه نقش دارند، گردیده است و به‌ طورکلی صبغه‌ای اجتماعی و جمعی به خطبه بخشیده است که در تعامل با پیش‌زمینه‌های تاریخی، دینی، فرهنگی شرایط عصر امام(ع) پدید آمده است.

کلیدواژه‌های مقاله :نهج‌البلاغه خطبه قاصعه تحلیل جامعه‌شناختی باختین منطق گفتگویی