طرحوارههای تصوری «دنیا» در خطبهها و حکمتهای نهجالبلاغه بر اساس الگوی طرحوارههای ایوانز و گرین
سال
1399 / شماره پیاپی
24 /
صفحه
۱۲۷-۱۴۸
چکیده :
در سه دهۀ اخیر، رویکرد زبانشناسی شناختی (cognitive linguistics) بهطور خاص مورد توجه زبانشناسان قرار گرفته است. در این رویکرد ساختارهای اطلاعاتی ذهن، نقش اساسی در تعامل با جهان دارد و سازماندهی،پردازش و انتقال اطلاعات توسط زبان صورت میگیرد. از این منظر، استعاره و تصاویر ذهنی از مهمترین مقولههای ساختاری زبان به شمار آمدهاند. همچنین استعاره نهتنها ابزار زیباییشناسی، بلکه ابزاری فرازبانی شمرده شده که نظام مفهومی انسان را شکل و به اندیشه، رفتار و زبان او جهت میدهد. ایوانز و گرین نیز طرحوارههای تصوری را زیرمجموعهای از «تجسم و ساختار مفهومی» معرفی کردهاند. در جستار حاضر، پس از تعریف استعاره و برشمردن تفاوتهای دو نگاه سنّتی و نوین به این مقوله، به تعریف طرحوارههای تصوری پرداخته شد و طرحوارههای تصوری دنیا در پیکرۀ خطبهها و حکمتهای نهجالبلاغه در چهارچوب معناشناسی شناختی بر اساس مدل انتخابی «طرحوارههای تصوری ایوانز و گرین» مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه آنکه بر اساس انواع کلی طرحوارههای ارائهشده در این الگو، طرحوارههای حرکتی، ظرفبودگی، نیرو، اتحاد، فضا، تعادل، همسانی و شیء(موجودیت) در بافت متنی خطب و حِکَم نهجالبلاغه وجود دارد. از این میان، بیشترین بسامد طرحوارهها، مربوط به طرحوارۀ حرکتی است؛ همچنین بیشترین کاربست طرحوارهها، مربوط به دنیای مذموم بوده است.
کلیدواژههای مقاله :نهجالبلاغه، دنیا، معنیشناسی شناختی، طرحوارههای تصوری، الگوی ایوانز و گرین