مبانى فقه الحديثى آيه‏الله ميرزا مهدى اصفهانى( 2) - صفحه 19

مواضع صحيح و درست آنان، راهى ميانه و معتدل را بر مى گزينيم، زيرا كه آن را راه مستقيم و درست مى دانيم. بنابر اين چنين مى گوييم:
ملاك اعتبار و صحت در اينجا، مراجعه مستقيم به كتاب و سنّت و دقّت در عناوين اخذ شده از آن دو منبع است، همچون آيه نَفْر و مقبوله عمربن حنظله، كه اكنون اندكى به اين دو، مى پردازيم:
الف) آيه نَفر: و ما كانَ المؤمنُونَ لِيَنفرُوا كافّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلّ فِرقَة مِنهُم طائِفَةٌ ليتفَقّهوُا فِى الدّين و ليُنذروا قومهم اذا رَجَعُوا اليهم لعلّهم يَحذَرونَ (توبه، 122)
«و شايسته نيست كه مؤمنان، همگى كوچ كنند. پس چرا از هر فرقه اى از آنان، دسته اى كوچ نمى كنند تا در دين آگاهى پيدا كنند، و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند، بيم و هشدار دهند، باشد كه آنان از كيفر الهى بر حذر باشند»
همان گونه كه از آيه فوق فهميده مى شود، بايد عدّه اى از هر گروهى نسبت به فراگيرى احكام الهى اقدام كنند و در آن تخصّص يابند.
ب) مقبوله ۱ آن، مورد عمل نباشد. (ر.ك: در اية الحديث، ص 75، 76؛ تلخيص مقباس الهداية، ص 49) عمربن حنظله: ۲
مرحوم علامه مامقانى چنين استظهار كرده اند كه حديث وى، مورد قبول علما قرار گرفته و به مضمون آن عمل كرده اند، بلكه آن را ملاك فقه و تفقّه دانسته و تمامى شرايط آن را مورد استنباط شرعى خود قرار داده اند. در كتب فقه مثال ابن حنظله زيادند. حال چگونه مى توان گفت كه وى ثقه و مورد اعتماد نيست؟! (ر.ك: تلخيص مقباس الهدايه، ص 49) حديثى است كه در كتب احاديث شيعه، بدين ترتيب از وى نقل شده است:
عن عمربن حنظله، قال: سألت ابا عبدالله عليه السلام ، عن رجلين من اصحابنا يكون بينهما منازعة فى دينٍ أو ميراث، فتحاكما الى السلطان أو الى القضاة أيحلّ ذلك؟ فقال: مَن

1.ـ مقبول در مقابل مردود: حديثى كه علما مضمون آن را قبول فرموده و طبق آن عمل كرده باشند. نوعا اين اصطلاح دراحاديثى كه به صحت اصطلاحى موصوف نيست،به كارمى رود.مردود، خبرى است كه به واسطه عدم اطمينان به صدق

2.ـ عمربن حنظله عِجلى كوفى، كنيه وى ابوصخره است، گفته شده در باره وى علماى رجال جرح و تعديل نداشته اند (دراية الحديث،ص ۷۵)برخى علماى ديگرنيز وى را ثقه دانسته اند (ر.ك: جامع الرواة، ج ۱، ص ۶۳۳)

صفحه از 30