احادیث داستانی سخن گفتن امام کاظم(ع) به فارسی

امام کاظم(ع) با شخصی خراسانی سخن گفت و به این صورت امام بودن خود را ثابت کرد.

الکافی ـ به نقل از ابو بصیر ـ:

به امام کاظم(ع) گفتم: فدایت گردم! امام چگونه شناخته می شود؟

فرمود: «با ویژگی هایی. نخستین آنها، این است که پیش تر در موردی، از پدر او اشاره ای به او شده تا همین اشاره بر مردم حجّت باشد. از او می پرسند و او پاسخ می دهد و اگر در موردی خاموشی ورزند، او سخن آغاز می کند (پاسخ سؤالی را که در ذهن دارند، می دهد) و خبر از فردا می دهد و با مردم با هر زبانی سخن می گوید».

سپس به من فرمود: «ای ابو محمّد! پیش از آن که بلند شَوی، نشانه ای را به آگاهی تو می رسانم». طولی نکشید که مردی از اهالی خراسان بر ما وارد شد. او با امام(ع) با زبان عربی سخن گفت و امام(ع) به فارسی پاسخ او را داد. مرد خراسانی به امام گفت: قربانت گردم! به خدا سوگند، آنچه مانع از این شد که با تو به زبان خراسانی سخن بگویم، این بود که گمان می کردم تو زبان خراسانی را نیکو نمی دانی.

امام(ع) فرمود: «سبحان اللّه! اگر من نمی توانستم به خوبی پاسخ تو را بدهم، دیگر فضل من بر تو در چه بود؟».

سپس به من فرمود: «ای ابو محمّد! سخن هیچ یک از مردم یا پرنده یا چرنده و نه هیچ جانداری بر امام، پوشیده نیست. هر که این ویژگی ها را نداشته باشد، امام نیست».

الکافی عن أبی بصیر:

قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ(ع): جُعِلتُ فِداک، بِمَ یعرَفُ الإِمامُ؟

فَقالَ: بِخِصالٍ: أمّا أوَّلُها فَإِنَّهُ بِشَیءٍ قَد تَقَدَّمَ مِن أبیهِ فیهِ بِإِشارَةٍ إلَیهِ لِتَکونَ عَلَیهِم حُجَّةً، ویسأَلُ فَیجیبُ، وإن سُکتَ عَنهُ ابتَدَأَ، ویخبِرُ بِما فی غَدٍ، ویکلِّمُ النّاسَ بِکلِّ لِسانٍ.

ثُمَّ قالَ لی: یا أبا مُحَمَّدٍ، اُعطیک عَلامَةً قَبلَ أن تَقومَ، فَلَم ألبَث أن دَخَلَ عَلَینا رَجُلٌ من أهِل خُراسانَ، فَکلَّمَهُ الخُراسانِی بِالعَرَبِیةِ، فَأَجابَهُ أبُو الحَسَنِ(ع) بِالفارِسیةِ، فَقالَ لَهُ الخُراسانِی: وَاللّهِ، جُعِلتُ فِداک ما مَنَعَنی أن اُکلِّمَک بِالخُراسانِیةِ غَیرُ أنّی ظَنَنتُ أنَّک لاتُحسِنُها! فَقالَ: سُبحانَ اللّهِ! إذا کنتُ لا اُحسِنُ اُجیبُک فَما فَضلی عَلَیک؟!

ثُمَّ قالَ لی: یا أبا مُحَمَّدٍ، إنَّ الإِمامَ لا یخفی عَلَیهِ کلامُ أحَدٍ مِنَ النّاسِ ولا طَیرٍ ولا بَهیمَةٍ ولا شَیءٍ فیهِ الرّوحُ، فَمَن لَم یکن هذِهِ الخِصالُ فیهِ فَلَیسَ هُوَ بِإِمامٍ.[۱]


[۱]الکافی: ج ۱ ص ۲۸۵ ح ۷، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص ۵۲.