کاربست مطالعات زبان شناختی بر فهم نوین نهج البلاغه-مطالعه موردی جلوه گفتاری زبان
سال
1399 / شماره پیاپی
67 /
صفحه
145-168
چکیده :
مطالعات میان رشتهای از موضوعات جدید در علم محسوب میشود که برآیند پیچیدگی مسائل و غیرخطی بودن روابط اجتماعی میان حوزههای مختلف معرفت است که شناخت آنها را از طریق روشهای رشتهای تقریباً غیر ممکن ساخته است. علوم انسانی نیز به جهت آن که غیر خطی بودن روابط در آنها بارزتر است، نیاز بیشتری به استفاده از روش میان رشتهای برای پیشبرد اهداف خود دارد. یکی از این روشها بهرهگیری از مطالعات شناختی و به ویژه زبانشناسی شناختی است. در این رشته، نظریه نوین «استعاره مفهومی» ارائه شده است که میتوان از این نظریه در مطالعات دینی استفاده نمود. در پژوهش حاضر ابتدا به معرفی این نظریه ضرورت کاربست آن در مطالعات نهجالبلاغه پرداخته میشود؛ سپس با بررسی مفهوم «گفتار» در نهجالبلاغه بر اساس نظریه استعاره مفهومی، به تأثیر این دیدگاه بر نحوه فهم گزارههای دینی اشاره میشود. پرسش اصلی این است که مفهوم «گفتار» در نهجالبلاغه، چگونه مفهومسازی شده و بر درک چه حوزههایی از معارف اثرگذار بوده است. به همین منظور ابتدا تمام عبارات مشتمل بر واژه«قول» استخراج و حوزههای مبدأ استعاره مفهومی آن بررسی گردید. بررسی عبارات استعاری مرتبط با این واژه بیانگر آن است که اولاً «گفتار» در نهجالبلاغه، با استفاده از چند مفهوم مبدأ مانند شئ، ظرف مکان و... ساختاربندی شده و با بررسی عبارات استعاری حاوی مفهوم گفتار مشخص شد که این جلوه از زبان در نهجالبلاغه، برای تبیین مفاهیم انتزاعی مانند آثار و تبعات سخن، اطاعت، اهمیت گفتار به موقع، دروغ، مجادله، انطباق قول و فعل و ... به کاررفته است؛ ثانیاً توسیع معنایی درباره مفهوم«گفتار»در نهجالبلاغه در پرتو نظریه استعاره معاصر، رخ داده است.
کلیدواژههای مقاله :نهجالبلاغه، زبان شناسی شناختی، استعاره مفهومی، توسیع معنایی، گفتار