تاريخ : شنبه 1401/12/20 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 76124
حل معمای شرک در دعای فرج

حل معمای شرک در دعای فرج

محمدکاظم اسماعیلی در واکنش به سخنان یک پژوهشگر آیینی درباره شرک‌ بودن دعای فرج نوشت: این دعا در منابع معتبر شیعه نقل شده است و با استنادات قرآنی و روایی فراوان می‌توان ثابت کرد که مضامین آن شرک‌آلود نیست.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدکاظم اسماعیلی، پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت در یادداشتی با عنوان «حل معمای شرک در دعای فرج» در واکنش به سخنان یک جامعه‌شناس درباره شرک‌ بودن دعای فرج نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنا

چند سال قبل و در بحبوحه کرونا یکی از دوستان، مطلبی از یک پژوهشگر مناسک آئینی برای بنده فرستاد؛ او گفته بود: «چند ماه است که هر روز و هرشب در شبکه‌های مختلف صداوسیما «دعای فرج» (متنی که در مفاتیح الجنان آمده) خوانده می‌شود؛ دعایی که چند عبارت آن [در بهترین حالت] مشکوک به شرک است و با بنیان‌های اعتقادی تشیع اعتدالی همخوانی ندارد. چگونه می‌توان عبارات «یا محمد و یا علی یا علی و یا محمد اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران» را با آموزه‌ توحید قابل جمع دانست؟

کلیپی هم با تصاویری از بیمارستان‌ها و بیماران کرونایی و نوای حزین علی فانی که این دعا را می‌خواند ساخته‌اند که هر شب از تلویزیون پخش می‌شود. اما با لحن سوزناک‌ و موسیقی محزون نمی‌شود مشکل اعتقادی را پوشاند. عجیب‌تر از پخش مکرر این دعا، سکوت علما و نخبگان دینی در قبال این رویه است. سکوتی که عملاً بر آن صحه می‌گذارد.»

بنده بعد از دیدن این مطلب، تحقیقاتی را پیرامون آن در منابع مختلف دنبال کردم و دیدم این دعا، دست کم در چهار منبع از منابع مهم ادعیه شیعه با کمی اختلاف جزئی، آمده است.(مزار الکبیر ابن مشهدی، ۵۹۱ ؛ جمال الاسبوع سید بن طاووس، ۲۸۰؛ مزار شهید اول، ۲۱۰، المصباح کفعمی، ۱۶۷) از این جهت خیالم راحت شد که این دعا، قرن‌ها است در میراث مکتوب شیعی وجود دارد و دانشمندان شیعه آن را نقل کرده‌اند.

در بحث اعتبار آن هم، سخن استاد سید علیرضا حسینی شیرازی، از اساتید برجسته رجال، به ذهنم رسید، که بارها می‌فرمود: اعتماد به یک راوی، شرط اعتبار یک روایت نیست بلکه وثوق به صدور روایت از معصوم کافی است. بنابراین سند اگر ضعیف باشد اما قراین دیگری حاکی از اعتبار آن باشد، کافی است.

همچنین در ادعیه و مستحبات، اگر با ادله معتبری ثابت شده باشد و با مبانی دینی سازگار باشد و انسان به امید درک ثواب، آن را انجام دهد، طبق قاعده «تسامح در ادله سنن» خدای متعال آن ثواب را به او عطا خواهد کرد.

فارغ از بحث اعتبار، چیزی که خیلی ذهنم را قلقلک می‌داد و معمای این دعا بود این بود که آیا واقعا این جملات شرک است؟ یعنی یک عمر مطالب شرک‌آلود را با آه و ناله تکرار کردم؟ دائما این کلمات در ذهنم مانور می‌دادند که اگر کلام کفرآمیز باشد نه تنها خدا ثوابی نمی‌دهد بلکه عذاب را هم به دنبال دارد بنابراین با تحقیقات بیشتر به نتایجی رسیدم که برخی از آنها به شرح زیر است:

۱. در مرحله نخست باید معیار توحيد و شرك روشن شود، تا این دعا را با آن بسنجیم. شرك را در اصطلاح، همتا و همتراز قرار دادنِ غیر، برای خدا، تعریف می‌کنند. شرک افزون بر آن که برای ذات خداوند همتایی قرار دهند، گونه‌ای دیگر هم دارد: كمك‌طلبيدن، عبادت و واسطه قرار دادن بدون اذن، در برابر مخلوقِ خداوند است.

خداوند درباره مشرکان، می‌فرماید: «آن‌ها كه غيرخدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه (اينها را نمى‌پرستيم مگر به‌خاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند)، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند، داورى مى‌كنند‏»(زمر، ۳). بنابراين مشرکان چون بدون اذن الهی بت‌ها را برای تقرب به خدا واسطه قرار می‌دادند، مشرک نامیدند. از این رو اگر کسی ادعای درخواست از غیر را، با اذن الهی داشته باشد و در حقیقت اشتباه کند، مشرک نیست، نهایت آن است که دچار کار لغو شده است؛ در این دعا نیز ما ادعای اذن الهی در استغاثه به پیامبر و امیر مؤمنان را داریم. از این رو بر فرض اشتباه، کار لغو است و از دایره شرک خارج است.

عدم برخورد گزینشی با آیات و روایات

۲. در بهره‌گیری از آیات قرآن و روایات به صورت گزینشی نباید برخورد کرد، بلکه مجموع آیات باید در نظر گرفته شود. با مراجعه و تأمل در آیات قرآن با دو دسته از آیات روبه‌رو هستیم؛ دسته نخست: آیاتی است که رفع گرفتارى و سختى‌ها را منحصر به خداوند متعال می‌داند، مانند آیات:«و اگر خدا به تو زيانى برساند، كسى جز او برطرف كننده آن نيست‏.»(انعام، ۱۷). همچنین«جز خدا براى آنان دوستانى [ديگر] نيست كه آنها را يارى كنند.»(شوری: ۴۶‏» و«آيا خدا كفايت‏‌كننده بنده‏اش نيست؟»(زمر، ۳۶). طبق آیات یادشده خداوند در این موضوعات برای بنده کافی است و نیازی به غیر ندارد که برخی با گزینش این آیات، حکم به شرک می‌دهند. دسته دیگر، آیاتی است كه استمداد و درخواست از غیر را شرک نمی‌داند که برخی از نمونه‌های قرآنی آن را ذکر می‌کنم:

الف. حضرت سلیمان برای آوردن تخت بلقیس از اطرافیان خود، طلب می‌کند و می‌فرماید: «ای بزرگان! کدام یک از شما، تخت او را برای من می‌آورد پیش از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند؟»(نمل، ۳۸) اگر درخواست از غیر خدا کاری شرک‌آلود بود هرگز حضرت سلیمان چنین کاری را انجام نمی‌داد.

‌ب. افرادی از حضرت عیسی، تقاضای زنده کردن مردگان یا شفای بیماران را می‌نمودند که حضرت عیسی آنان را به خدا ارجاع نمی‌داد بلکه انجام این امور را به خود نسبت می‌دهد و می‌فرماید:«من از گِل براى شما [چيزى‏] به شكل پرنده مى‏‌سازم، آنگاه در آن مى‌‏دمم، پس به اذن خدا پرنده‌‏اى مى‏‌شود؛ و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‏‌بخشم؛ و مردگان را زنده مى‏‌گردانم‏.»(آل عمران، ۴۹) که آیه ۱۱۰ مائده نیز شبیه آن است.

‌ج. قوم بنى اسرائيل، دفع بلا و رفع گرفتارى‌ها را از شخص حضرت موسى(ع) به دليل عهد او با خدا كه رسالت و نبوت بود، طلب مى‌كردند، آنان اعتقاد داشتند، عذاب الهی توسط شخص حضرت موسی قابل برطرف شدن است. از این رو می‌گفتند:«اگر اين عذاب را از ما برطرف كنى، حتماً به تو ايمان خواهيم آورد»(اعراف، ۱۳۴) در این میان خداوند به شرک‌ بودن چنین عقیده‌ای اشاره نفرموده و حضرت موسی قدرت خود بر این کار را نفی نکرده است.

‌د. آیه‌ای دیگر طلب یاری آن فرد پیرو حضرت موسی در برابر آن قبطی است(قصص، ۱۵) که اگر استغاثه و فريادخواهى از غير خداوند متعال شرك بود، حضرت موسى(ع) او را نهی می‌کرد و از عمل شرک‌آلود بر حذر می‌داشت.

مراجعه به ولی الهی با اذن خداست

پس مراجعه به ولی الهی که خداوند به او اذن در انجام کارهای ویژه و رفع نیاز مردم داده نه تنها شرک نیست، بلکه خداوند چنین عملی را تأیید کرده است؛ چنانكه ما به پزشك مى‌گوييم: بيمارى مرا مداوا كن و اين رفتار ما، با گفتار خداوند متعال در قرآن منافات ندارد که می‌فرماید: «چون بيمار شوم او مرا شفا مى‌دهد.»(شعراء، ۸۰) زیرا در این امور با اذن الهی است و در عرض حاکمیت الهی نیست.

۳. در روایات نیز از خواندن غیر خدا و درخواست یاری و نصرت با اذن الهی سخن گفته شده است:

الف. زمانی که اصحاب پیامبر به جنگ مسیلمه کذاب می‌رفتند شعار مسلمانان «یا محمدا» بود.(البدایه و النهایه، ۹/۴۶۹) همچنین در جنگ ذی قار که پس از بدر واقع شد، شعار مسلمانان «یا محمد» بوده است.(ابن حمدون، تذکره الحمدونیه، ۳/۱۸) و از پیامبر اکرم(ص) استمداد می‌طلبیدند. آیا می‌توان گفت که همه اصحاب رسول الله کافر شدند؟

‌ب. در روایتی دیگر امام صادق(ع) گونه‌ای از نماز حاجت را به یکی از اصحاب خود آموزش می‌دهند که در قسمتی از آن می‌فرماید:محاسن را در دست چپ بگیر و بگو «يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ‏ حَاجَتِي وَ إِلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الرَّاشِدِينَ حَاجَتِي وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِي حَاجَتِي‏»که در این دعا به صورت خطاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد خطاب قرار داده است.(کافی ، ۳/۴۷۷)

‌ج. در زمان خلافت عمر در جريان طلب باران به عموی پيامبر(ص) متوسل شده و گفته است: «خدايا ما به واسطه پيامبران به‌سوی تو متوسل می‌شديم. پس ما را سيراب می‌نمودی حال به‌واسطه عموی پيامبرمان به‌سوی تو متوسل می‌شويم پس ما را سيراب نما.»(صحیح بخاری،۲/۳۳)

‌د. امیرمؤمنان پس از غسل رسول خدا(ص) خطاب به حضرت عرضه داشتند:«اذکرنا عند ربک»(نهج البلاغه، ۳۵۵، خ۲۳۵) و پیامبر را به عنوان واسطه در پیشگاه خداوند قرار داد.

‌ه. در برخی منابع مکتوب نیز این گونه گزارش شده است که اگر از چیزی محزون شدی آخر سجده‌ات چنین بگو:«يَا جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ تُكَرِّرُ ذَلِكَ- اكْفِيَانِي مَا أَنَا فِيهِ‏ فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ‏ وَ احْفَظَانِي بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِنَّكُمَا حَافِظَانِ.»(کافی، ۲/۵۵۹)

۴. بخشی دیگر از اشکال، مربوط به «اکفیانی فانکما کافیان» بود، فرد کفایت‌کننده کسی است که نیاز محتاج را برطرف می‌سازد و محتاج به فرد دیگری نخواهد بود.

با کاوش در آیات قرآن، با دو دسته از آیات روبرو شدم آیاتی که خداوند کفایت‌کننده برخی امور و دسته دیگر این امور را به غیر خدا نیز نسبت داده است، از باب نمونه، خداوند خود را در سرپرستی(نساء، ۴۵) و نصرت و یاری (فرقان، ۳۱) کافی می‌داند ولی پیامبر و امیرمؤمنان را سرپرست مؤمنان(مائده، ۵۵) و حواریون را یاران حضرت عیسی معرفی می‌کند(آل عمران، ۵۲و ۸۱). در آیهای دیگر، خداوند خود را در هدایتگری کافی می‌داند (فرقان، ۳۱) ولی در آیاتی دیگر، امامانی را برای هدایت مردم برگزیده است(انبیاء،۷۳، رعد، ۷) امدادهای غیبی را نیز به خود نسبت می‌دهد(آل عمران، ۱۲۴)و در آیه‌ای دیگر، امداد و یاری  غیر خود را نیز تأیید می‌کند.(آل عمران، ۴۹، مائده، ۱۱۴) چنانکه خداوند قبض روح را گاه به خود (زمر، ۴۲) و گاه به ملائکه تحت امر خود نسبت می‌دهد(سجده، ۳۲؛ انفال، ۵۰).

بنابراین مفهومِ کفایتِ از امور، در راستای امر خداوند برای دیگران نیز به کار می‌رود و اگر کسی معتقد شد، مشرک نمی‌شود و دیگران به واسطه و اذن الهی چنین اموری را انجام می‌دهند.

۵. بخش دیگری که مورد پرسش قرار می‌گیرد بحث حیات برزخی است که آیا پیامبر و امیرمؤمنان مگر در برزخ، حیاتی دارند که ما آنان را صدا می‌زنیم؟

با تأمل در آیات قرآن، زندگانی برزخی به راحتی اثبات می‌شود، از باب نمونه آیاتی که نسبت به عذاب آل فرعون سخن می‌گوید: «فرعونيان را عذاب سخت فروگرفت. [اينك هر] صبح و شام بر آتش عرضه مى‏‌شوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [فرياد مى‏‌رسد كه:]«فرعونيان را در سخت‏‌ترين [انواع‏] عذاب درآوريد.»(غافر، ۴۵ و ۴۶)در این آیه از آتشی سخن گفته شده است که هر صبح و شام بر آنان عرضه می‌شود که آتش در برزخ است و هنگامی که قیامت به پا می‌شود، از عذابی دردناک تر خبر می‌دهد. همچنین خداوند در مورد شهیدان به حیاتشان در برزخ شهادت داده است:«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»(آل عمران، ۱۶۹؛ شبیه این آیه، بقره، ۱۵۴) در حالی که مقام رسول خدا(ص) به یقین بالاتر از مقام شهداء است و امیرمؤمنان نیز به مقام شهادت نائل شده است. همچنین همه مسلمانان در تشهد و سلام نماز خويش بر رسول اعظم(ص) به نحو خطاب سلام مى‌کنند که اگر آن حضرت سلام ما را نشنود، سلام دادن به آن حضرت لغو خواهد بود.

توحید در دعای فرج موج می‌زند

اما آن چه در این دعا مورد غفلت قرار گرفته، خطاب دعا، نسبت به خداوند است و در برخی فرازها توحید و یگانگی موج می‌زند: «خدایا اعتماد ما فقط به توست و فقط به تو امید و تکیه داریم و فقط به تو درد دل می‌کنیم و فقط به تو در سختی‌ها و در خوشی‌ها اعتماد و تکیه داریم» کسی که این اعتقاد را در حق خداوند دارد، به جز خداوند برای هیچ کس دیگر تأثیر استقلالی قائل نمی‌شود. پس آنجا که می‌گوید«يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ»از این رو ست که این بزرگواران بندگان شایسته و مقرّب خداوند هستند و با اذن الهی آنان را واسطه قرار می‌دهیم.

همچنان که در برخی از ادعیه، این استعانت و یاری طلبی دیده می‌شود: امام صادق (علیه السلام) برای رفع حوائج، دعائی را تعلیم نمودند، که فرازی از آن این گونه است:« يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ‏ حَاجَتِي‏، وَ إِلى‏ أَهْلِ بَيْتِكَ الرَّاشِدِينَ حَاجَتِي‏»(کافی، ۶/۶۲۱؛ من لایحضره الفقیه، ۱/۵۶۱) هم چنين دعايى كه در كتاب «مفتاح الفلاح» روايت شده است:«پروردگارا! شب خود را به روز آوردم در حالى كه نه فرد مورد اعتماد و نه ملجأ و پناهى دارم جز آنان که به واسطه‌شان بر تو توسل نمودم از آل رسول که على، فاطمه، حسن، حسین و... باشند»(مفتاح الفلاح شیخ بهائی، ۹۷).

منبع :ایکنا
خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :