تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3 صفحه 7

«لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ» ۱

مقدمه

اى درون پرور برون آراىوى خردبخش بى خرد بخشاى
در دهان هر زبان كه گردانستاز ثناى تو اندرو جانست
همه ملل و امم، كه در نواحى و اقطار عالم پراكنده اند، هر يك تاريخى مخصوص به خود دارند و مبدأ آن از زمان پادشاهان بزرگ يا پيغامبران عاليقدر مى باشد و چون ميان اقوام و ملل در كيفيت تاريخ اختلاف زيادى است كه با فاصله زمان درازى كه با زمان ما دارند، با مطالب نادرست و افسانه آميخته شده است، لذا قبول آن قصص جز از كتاب معتمد و يا خبرى كه با شرايط ثقه توأم باشد، درست نيست.
يكى از شقوق معارف قرآن مجيد، قصص و تاريخ پيمبران سلف و اسم پيشين مى باشد. پس از پيدايش علم تفسير و توضيح معانى و مطالب قرآن، مفسران با استناد به احاديث و اخبار و روايات منقول از ائمه اطهار عليهم السلام و صحابه، به شرح و بسط بيشتر قصص انبياء پرداخته اند.
در قرن چهارم مفسرين در باب قصص قرآن به تحقيق و مطالعه برخاسته اند. بعضى از مفسران شيوه قدما پيش گرفتند و بر اساس روايات نخستين مفسرين

1.يوسف (۱۲): آيه ۱۱۱.

تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج3 صفحه 8

نوشتند؛ ولى برخى ديگر به تأويلات عجيب مبادرت كردند. ۱
نخستين بار قصص قرآن به فارسى در ترجمه تفسير طبرى، كه در نيمه قرن چهارم هجرى به وسيله جمعى از علما و فقهاى ماوراء النهر صورت پذيرفت، در دسترس مسلمانان قرار ۲ گرفت. پس از آن در تفسير اسفراينى كه به تفسير شاهپور ۳ نيز شناخته شده و سپس در تفسير ۴ زاهد و سرانجام در تفسير ۵ سور آبادى، قصص قرآن به فارسى آورده شد و مسلمانان پارسى زبان از آن تفاسير برخوردار شدند، در نيمه اول قرن ششم هجرى تفسير كبير روض الجنان و روح الجنان تصنيف عالم بزرگ شيعه، الشيخ جمال الدين ابوالفتوح حسين بن على بن محمد بن احمد بن الحسين بن احمد الخزاعى الرازى معروف به تفسير ابوالفتوح رازى در بيست مجلد به زبان فارسى فراهم آمد.
اين تفسير كبير، كه بر مذاق و مشرب تشيع تهيه و تدوين شده، در بر دارنده سرگذشت عبرت انگيز پيمبران پيشين از آدم ابوالبشر تا پيغامبر آخر الزمان است كه در خلال تفسير آيات قرآنى جاى جاى ترجمه احوال و شرح قصص و تاريخ انبياء به چشم مى خورد و مصنف دانشمند و عاليقدرش در گزارش تاريخ حيات پيغمبران و دعوت ايشان از مردمان و نقد مسائل تاريخى، صحيح را از سقيم و يقين را از گمان و ظنّ بيرون آورده، نظر واقعى خود را بيان داشته است.

1.رجوع شود به كتاب الحضارة الاسلامية، ج ۱، ص ۳۲۷ به بعد.

2.تفسير كبير محمد بن جرير طبرى، موسوم به جامع البيان فى تفسير القرآن است كه در زمان سلطنت منصور بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعيل سامانى (جلوس ۳۵۰ ق) توسط گروهى از علماى ماوراء النهر ترجمه شده است.

3.تاج التراجم فى تفسير القرآن للأعاجم، معروف به تفسير اسفراينى، تاليف شاهپور عماد الدين ابوالمظفر طاهر بن محمد الاسفراينى (متوفا به سال ۴۷۱ق).

4.لطايف التفسير يادرواجكى از ابونصر احمد بن الحسن بن احمد الدارانى در سال ۵۱۹ق.

5.تفسير سور آبادى از ابوبكر عتيق بن محمد نيشابورى.