1912 ـ تفسير يقين
۶۸۳۳.المحاسن:جبرئيل نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا! خداوند تبارك و تعالى مرا با هديه اى به سوى تو فرستاده كه پيش از تو آن را به هيچ كس نداده است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آن هديه چيست؟ جبرئيل گفت: صبر و بهتر از آن... رسول خدا فرمود: گفتم: تفسير يقين چيست؟
گفت: شخصى كه يقين دارد، براى خدا چنان كار مى كند كه گويى او را مى بيند ؛ زيرا اگر او خدا را نمى بيند، خدا كه او را مى بيند و به يقين مى داند كه آنچه به او رسيده نمى شد كه نرسد و آنچه به او نرسيده امكان نداشت كه برسد. همه اينها شاخه هاى توكّل و پلكان زهدند.
۶۸۳۴.امام على عليه السلام :اسلام همان تسليم [در برابر خدا ]است و تسليم همان يقين و يقين همان تصديق و تصديق همان اقرار و اقرار همان به جا آوردن و به جا آوردن همان عمل كردن.
1913 ـ نشانه هاى اهل يقين
۶۸۳۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه اهل يقين شش چيز است:به حقانيّت خدا يقين پيدا كرده و لذا به او ايمان آورده است، يقين پيدا كرده كه مرگ راست است و لذا از آن بر حذر است، يقين پيدا كرده كه رستاخيز راست است و از اين رو از رسوايى [در آن روز ]مى ترسد، يقين پيدا كرده كه بهشت راست است و از اين رو مشتاق آن است، يقين پيدا كرده كه دوزخ راست است و از اين رو براى نجات از آن مى كوشد و يقين پيدا كرده كه حساب راست است و از اين رو از خود حساب مى كشد.
۶۸۳۶.امام على عليه السلام :كوتاهى آرزو، اخلاص در عمل و بى رغبتى به دنيا، دليل بر داشتن يقين است.
۶۸۳۷.امام على عليه السلام :كسى كه يقين دارد از دوستان جدا مى شود و در خاك جاى مى گيرد و با حساب رو به رو مى شود و آنچه از خود برجاى مى گذارد به كارش نمى آيد و به آنچه پيش مى فرستد نيازمند است، سزاوار است كه آرزو را كوتاه كند و در كار و عمل بكوشد.
۶۸۳۸.امام على عليه السلام :كسى كه يقين دارد خداوند سبحان او را مى بيند و با اين حال او را نافرمانى مى كند، بى گمان خداوند را بى مقدارترين بينندگان قرار داده است.
ر.ك : ايمان ، باب 194 ؛ تقوا ، باب 1867 .
1914 ـ عوامل تباه كننده يقين
۶۸۳۹.امام على عليه السلام :يقين را شكّ و چيره آمدن هوس، تباه مى سازد.
۶۸۴۰.امام على عليه السلام :مجادله كردن در دين، يقين را ازبين مى برد.
۶۸۴۱.امام على عليه السلام :معاشرت با دنياپرستان دين راعيبناك و يقين را سست مى كند.
۶۸۴۲.امام صادق عليه السلام :انسان آزمند از دو خصلت محروم و دو خصلت پيوسته با اوست: از قناعت محروم است و از اين رو آسايش ندارد و از خرسندى محروم است و از اين رو يقين را از دست داده است.
ر.ك : شك ، باب 1059 .
1915 ـ سستى يقين
۶۸۴۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من براى امّت خود از چيزى جز سستى يقين، نمى ترسم.
۶۸۴۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از سستى يقين است كه با به خشم آوردن خداوند متعال مردم را خشنود گردانى و براى روزى اى كه خداوند متعال به تو داده است آنان را بستايى و براى آنچه خداوند به تو نداده است، مردم را نكوهش كنى.