۱۹۲۲.امام صادق عليه السلام :اگر ديدى كه يكى از دو لنگه در، زلفين ۱ دارد، آيا گمان مى برى آن زلفين بى خود و بى جهت نصب شده است؟ نه ، بلكه بى شكّ پى مى برى كه تعبيه شده تا با لنگه ديگر جفت و بسته شود . لذا لنگه ديگر را فراهم مى آورى تا از اجتماع آنها سودى حاصل شود . به همين صورت است، وجود حيوان نر . گويى فردى از يك جفت است كه براى فردِ ماده مهيّا شده است . پس نر و ماده با هم جفت مى شوند، زيرا كه دوام و بقاى نسل در اين است . پس هلاك و نوميد و نگونبخت بادا اين مدّعيان فلسفه ! چگونه ديده دلشان، اين آفرينش شگفت را نمى بيند چندان كه وجود تدبير و آگاهى و قصد را در آن انكار مى كنند؟
۱۹۲۳.امام صادق عليه السلامـ به مفضل بن عمر ـ: اى مفضّل ! درباره كارهايى چون خوردن و خوابيدن و ... كه در وجود انسان نهاده شده است بينديش . اگر انسان [تنها] با انديشيدن به نيازش به آسودگى بدن و تجديد قوا به سوى خواب مى رفت، چه بسا كه در اين كار سنگينى و تنبلى مى كرد تا جايى كه بدنش فرسوده و نابود مى شد .
4 . برهم زدن تصميمها ودرهم شكستن اراده ها
۱۹۲۴.امام على عليه السلامـ وقتى از ايشان سؤال شد : دليل بر اثبات صانع چيست؟ ـفرمود : سه چيز : دگرگونى حالات ، سست و ناتوان شدن اعضاى بدن، و برهم خوردن خواست واراده.
۱۹۲۵.امام صادق عليه السلامـ در پاسخ به اين سؤال كه: خدايت را به چه شناختى؟ ـفرمود : به درهم شكستن تصميم و برهم خوردن خواست و اراده . تصميم گرفتم و تصميمم را درهم شكست، و اراده كردم اما اراده ام را برهم زد .
638 ـ نسبت دادن آفرينش به طبيعت
۱۹۲۶.امام صادق عليه السلامـ در پاسخ به مفضّل كه عرض كرد : مولاى من ! عده اى مى گويند آفرينش كار طبيعت است ـفرمود : از آنان بپرس كه آيا اين طبيعت داراى علم است و توانايى انجام چنين كارهايى را دارد يا نه ؟ اگر جواب دهند كه آرى علم و قدرت دارد ، در اين صورت چه چيز مانع از آنها مى شود كه آفريدگار را اثبات كنند (چرا به وجود آفريدگارى با اين خصوصيات قايل نباشند)؟؛ زيرا طبيعت ساخته و آفريده اوست . و اگر گفتند كه طبيعت اين كارها را بدون آگاهى و قصد انجام مى دهد ، با توجه به اين كه در كارهاى آن درستى و حكمت (اتقان) مشاهده مى كنى معلوم مى شود كه اين فعل (طبيعت) كار آفريدگار حكيم است و آنچه را كه آنان طبيعت مى نامند همان قانونى است كه خداوند در آفرينش و عالم هستى جارى كرده است .
ر.ك : عنوان 271 «شناخت (2)» .