823
منتخب ميزان الحكمة

1275 ـ خدا همه جا هست

قرآن:

«و هر جا كه باشيد او با شماست و خدا به آن چه مى كنيد بيناست».

حديث:

۴۱۶۲.امام على عليه السلامـ در وصف خداوند سبحان ـفرمود : او در هرجا و در هر زمانى و با هر انس و جنّى هست.

۴۱۶۳.التوحيدـ به نقل از ابوجعفر۱ـ: از امام صادق عليه السلام درباره آيه «و او خداست در آسمانها و زمين» سؤال كردم ؟ حضرت فرمود : همين طور است. او در همه جا هست. عرض كردم: ذات او در همه جا هست؟ فرمود: واى بر تو! مكانها داراى حدّ و اندازه هستند. بنابراين، اگر بگويى: خداوند به ذات خود در جايى هست، لازم آيد كه بگويى: در اندازه و امثال اين چيزها جا دارد. اما او از خلقش جداست و علم و قدرت و احاطه و اقتدار و پادشاهيش همه آنچه را آفريده، در ميان گرفته است.

1276 ـ صفات ذات و صفات فعل

۴۱۶۴.امام صادق عليه السلام :پروردگار ما ذاتش نور است،ذاتش زنده است، ذاتش داناست، ذاتش صمد است.

۴۱۶۵.امام رضا عليه السلام :مشيّت و اراده از صفات فعلند؛بنابراين هر كس خيال كند كه خداوند متعال هميشه مريد و خواهنده بوده است موحّد نيست.

1277 ـ معيار شناخت صفات ثبوتيه و سلبيه

۴۱۶۶.امام على عليه السلام :آغاز دين شناخت خداست و اوج شناخت او باور كردن و اعتراف به وجود اوست و كمال تصديق او يگانه دانستن اوست و كمال يگانه دانستنش، خالص داشتن اوست [از جسميت و عرضيّت و لوازم اين دو ]و كمال خالص دانستن او نفى صفات از اوست؛ چرا كه هر صفتى گواه بر اين است كه با موصوف فرق مى كند و هر موصوفى گواه بر اين است كه با صفت متفاوت است. پس، هر كه خدا را وصف كند برايش قرين و همتا آورده است و هركه برايش قرين آورد، او را دو تا دانسته است و هركه او را دوگانه بداند برايش جزء قائل شده و هركه او را داراى جزء بداند وى را نشناخته است و هر كه او را نشناسد به او اشاره كند و هركه به او اشاره كند، محدودش[به حدّ و جهتى ]كرده است و هر كه برايش حد تعيين كند او را به شمار درآورده است وهر كه بگويد: «او در چيست؟» خدا را در جايى گنجانده است و هر كه بگويد: «او بر فراز چيست؟» جايى را از او تهى دانسته است. هستى دارد اما هستيش حادث نيست. وجود دارد اما از عدم برنيامده است. با هر چيزى هست اما نه به نحوى كه قرين او باشد و سواى هر چيزى است اما نه آن گونه كه از آن جدا و بر كنار باشد. فاعل است اما نه اين كه فعاليت كند و ابزارى به كار گيرد. بينا بوده پيش از آن كه آفريده اى باشد كه متعلق بينايى او واقع شود. يگانه و تنها بود آن گاه كه نه كسى و چيزى بود كه با آن خو گيرد يا از نبودش احساس تنهايى كند.

1.شيخ صدوق رحمه الله مى گويد: به گمانم او محمّد بن نعمان باشد.


منتخب ميزان الحكمة
822

1275 ـ هُوَ في كُلِّ مَكانٍ

الكتاب :

(وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) . ۱

الحديث :

۴۱۶۲.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في صِفَةِ اللّهِ سُبحانَهُ ـ:وإنَّهُ لَبِكُلِّ مَكانٍ ، وفي كُلِّ حِينٍ وأوانٍ ، ومَعَ كُلِّ إنسٍ وجانٍّ. ۲

۴۱۶۳.التوحيد عن أبي جَعفَرٍ۳ : سَألتُ أبا عبدِ اللّه عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عَزَّ وجلَّ : «وهُوَ اللّهُ في السَّماواتِ وفي الأرضِ»۴ ـ : كذلِكَ هُوَ في كُلِّ مَكانٍ . قُلتُ : بِذاتِه ؟ قالَ : وَيحَكَ ! إنَّ الأماكِنَ أقدارٌ ، فإذا قُلتَ : في مَكانٍ بِذاتِهِ لَزِمَكَ أن تَقولَ : في أقدارٍ وغَيرِ ذلكَ ، ولكِنْ هُوَ بائنٌ مِن خَلقِهِ ، مُحيطٌ بِما خَلَقَ عِلما وقُدرَةً وإحاطَةً وسُلطانا ومُلكا . ۵

1276 ـ صِفاتُ الذّاتِ وصِفاتُ الفِعلِ

۴۱۶۴.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :رَبُّنا نورِيُّ الذّاتِ ، حَيُّالذّاتِ ، عالِمُ الذّاتِ ، صَمَدِيُّ الذّاتِ . ۶

۴۱۶۵.الإمامُ الرِّضا عليه السلام :المَشيئَةُ والإرادَةُ مِن صِفاتِ الأفعالِ، فمَن زَعَمَ أنَّ اللّهَ تَعالى لَم يَزَلْ مُريدا شائيا فلَيسَ بِمُوَحِّدٍ . ۷

1277 ـ مِيزانُ مَعرِفَةِ صِفاتِ الثُّبُوتِيِّةِ والسَّلبِيَّةِ

۴۱۶۶.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :أوَّلُ الدِّينِ مَعرِفَتُهُ ، وكمالُ مَعرِفَتِهِ التَّصديقُ بِهِ ، وكمالُ التَّصديقِ بِهِ تَوحيدُهُ ، وكَمالُ تَوحيدِهِ الإخلاصُ لَهُ ، وكمالُ الإخلاصِ لَهُ نَفيُ الصِّفاتِ عَنهُ ؛ لِشَهادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أ نَّها غَيرُ المَوصوفِ ، وشَهادَةِ كُلِّ مَوصوفٍ أ نَّهُ غَيرُ الصِّفَةِ ، فمَن وَصَفَ اللّهَ سُبحانَهُ فقَد قَرَنَهُ ، ومَن قَرَنَهُ فقَد ثَنّاهُ ، ومَن ثنّاهُ فَقَد جَزَّأهُ ، ومَن جَزَّأهُ فقَد جَهِلَهُ ، (ومَن جَهِلَهُ فقَد أشارَ إلَيهِ) ۸ ، ومَن أشارَ إلَيهِ فقَد حَدَّهُ ، ومَن حَدَّهُ فقَد عَدَّهُ ، ومَن قالَ : «فيمَ ؟» فقَد ضَمَّنَهُ ، ومَن قالَ : «عَلامَ ؟» فقَد أخلى مِنهُ ، كائنٌ لا عَن حَدَثٍ ، مَوجودٌ لا عَن عَدَمٍ ، مَعَ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُقارَنَةٍ ، وغَيرُ كُلِّ شَيءٍ لا بِمُزايَلَةٍ ، فاعِلٌ لا بِمَعنَى الحَرَكاتِ والآلَةِ ، بَصيرٌ إذ لا مَنظورَ إلَيهِ مِن خَلقِهِ ، مُتَوحِّدٌ إذ لا سَكَنَ يَستَأنِسُ بِهِ ولا يَستَوحِشُ لِفَقدِهِ . ۹

1.الحديد : ۴ .

2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۵ .

3.قال الصدوق رضوان اللّه عليه: أظنّه محمّد بن نعمان .

4.الأنعام : ۳ .

5.التوحيد : ۱۳۳/۱۵

6.التوحيد : ۱۴۰/۴

7.التوحيد : ۳۳۸/۵.

8.هذه الجملة ليست في غير واحد من النسخ المخطوطة العتيقة ولا في شرحَي ابن ميثم وابن أبي الحديد ، والظاهر أ نّها زيادة من النسّاخ . (كما في هامش بحار الأنوار : ۷۷/۳۰۰) .

9.نهج البلاغة : الخطبة ۱ .

  • نام منبع :
    منتخب ميزان الحكمة
    المساعدون :
    الحسيني، سيد حميد؛ شيخي، حميد رضا؛ الطباطبايي، محمد كاظم
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1380 ش
    الطبعة :
    الاولی
عدد المشاهدين : 323418
الصفحه من 1425
طباعه  ارسل الي