305
ميراث محدث اُرموي

ميراث محدث اُرموي
304

[ حسن بن حمزه در معالم العلماء]

و در معالم العلماء به شاعر بودن عالم نامبرده و بعضى تصنيفات او تصريح كرده است چنان كه در ص 31 نسخه چاپى گفته :
210 . أبو محمد الحسن بن حمزة العلويّ الطبريّ المرعشى له تصانيف كالمبسوط و المفتخر و الغيبة .
و در آخر كتاب در «فصل في المقتصدين ( از شعراء )» گفته :
و المقتصدون ثلاث فرق ، منهم السادات نحو : زيد بن علي بن الحسين عليهم السلام و الشّريف الرّضي الموسوي رضى الله عنه ـ و قالوا : إنه أفصح قريش ؛ لأنّه مكثر مجيد ـ ، و الشريف الأجل المرتضى علم الهدى رضى الله عنه .
پنج نفر ديگر را شمرده ، پس گفته : الحسن بن حمزة المرعشي الطبري .
آن گاه سه نفر ديگر را نام برده است .
نگارنده گويد : از ملاحظه اين موارد مقام عظمت صاحب عنوان برمى آيد ؛ چه اقوال او را در جزو اقوال مفيد و كلينى ، و شاعريّت او را در جزو شاعريت علم الهدى و رضى معرفى كرده است ، و كفاه فخرا و عظمةً .
و راجع به برادر اين در ص [116] اين كتاب گفته :
748 . محمد بن حمزة الحسيني ، من كتبه المجالس ، و يقال : له ثلاثة أحمال من الكتب ۱ .

فائدة جليلة [ ترضى و ترحم از مؤلف كتاب است يا راوى اول ]

از عالم جليل شيخ الإسلام زنجانى پرسيدم : ترضى و ترحم كه در حق روات و مشايخ مى شود ، از كه مى باشد؟ از مؤلف يا راوى اول ؟ مانند اين عبارت :
ابن الشيخ في أماليه ، عن والده رحمه الله ، قال : أخبرني محمد بن محمد ، قال : أخبرني أبو جعفر محمد بن الحسين بن سفيان البزوفري رحمه الله . . الخ .
توضيح اين كه : « رحمه الله » بزوفرى از مفيد است يا ابن الشيخ ؟
فرمود :
اگر [ در ] عبارت « عن » مى بود ظهور داشت در اين كه ترحم از صاحب كتاب است ، ليكن در موقع « قال » امر بر خلاف اين است ؛ براى اين كه « قال » ظهور در حكايت دارد . بنا براين لفظ مخصوص راوى از شيخ خواهد بود كه نسبت به شيخ خود اظهار تعظيم مى كند و طلب رحمت مى نمايد .
حاصل اين كه : در « قال » ظهورى هست نسبت به اين كه ترحم از ناقل و راوى متوسط است و در « عن » امر بر خلاف است . بنا براين ترضى در سند ندبه از ابن أبي قرة و در أمالي ابن الشيخ از مفيد خواهد بود ، و بديهى است كه ترضى و ترحم مطلقا مفيد تعظيم و تجليل است ، بلكه بنا بر نقل صاحب روضات از خواجويى قدس سره عديل تعديل و اماره تعويل است مخصوصا اگر از اجلاّ صادر شود مانند مفيد و ابن أبي قره و مخصوصا اگر در ما قبل و ما بعد اين شخص بزرگان ديگر باشد ، و ترضى و ترحم به اين مختص باشد مانند اين مورد كه ما قبل مفيد و ما بعد پدر محمد كه على بن الحسين بن سفيان باشد ( بديهى است اين امر دوم در صورتى جارى خواهد بود كه بنا را بر وجود اين ترحم از صاحب كتاب بگذاريم نه از راوى از شيخ ، چنان كه آن شق دوم را اختيار كرديم ، پس در اين جا نسبت به مفيد نخواهد بود ) و مخصوصا اگر مكرر شود.
اگر بگويى كه اين استظهار بى مورد است .
خواهيم گفت : در اين صورت نيز مدعا حاصل است ؛ چه در اين موقع مترحم و مترضى ابن المشهدى و سيد ابن طاووس و ابن الشيخ خواهد بود و تخصيص ايشان محمد بزوفرى را به ترحم و ترضى با وجود بزرگان مسلم التعظيم در سند مفيد ، نهايت تجليل كه بالاتر از توثيق است از ايشان در حق اين شخص خواهد بود ؛ چه كشف از اين خواهد كرد كه او مقام بزرگى را دارا بوده است كه از بين ايشان بالاختصاص لايق تعظيم خاص شده است .
ممكن است بگوييم كه : اين تخصيص براى اين بوده است كه چون بقيه بزرگان سند ، در كتب رجال عنوان شده بوده اند ، لذا از تجليلشان ساكت مانده اند ، ليكن چون صاحب عنوان بر عكس بوده ، لذا خواسته اند به جلالت او اشاره كنند .
بنا بر اين ، در مقام دوم ـ يعنى اگر بنا بر وجود ترضى و ترحم از صاحب كتاب گذاشته
شود ـ جلالت بيشتر ثابت خواهد شد : يكى روايتِ مانند ابن أبي قره و مفيد از او و ديگرى اعتنا و توجه ابن المشهدى و ابن طاووس و ابن الشيخ به او ؛ چه در صورت اول مى توان گفت كه : تخصيص مفيد يا ابن أبي قره او را به ترضى و ترحم براى اين بوده است كه شيخ بلا واسطه ايشان مثلاً بوده است ؛ چنان كه عادت و سيره قدماء بر اين جارى است كه شيخ بلا واسطه خود را مخصوص به طلب رحمت و امثال اين مى كنند ، ليكن در صورت دوم اين را نمى توان گفت ، پس ادلّ بر مقصود خواهد بود .

1.معالم العلماء ، ص ۱۱۶ ؛ و به نقل از وى در أمل الآمل ، ج ۲ ، ص ۲۷۱ .

  • نام منبع :
    ميراث محدث اُرموي
    المساعدون :
    الاشكوري، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1385
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 73619
الصفحه من 384
طباعه  ارسل الي