247
تبليغ بر پايه قرآن و حديث

۲۶۷.امام على عليه السلام :آن كه خود را پيشواى مردم سازد ، پيش از تعليم ديگرى بايد به ادب كردن خويش پردازد ، و پيش از آن كه به گفتار تعليم فرمايد ، بايد به كردار ادب نمايد ، و آن كه خود را تعليم دهد و ادب اندوزد ، شايسته تر به تعظيم است از آن كه مردمان را تعليم دهد و ادبشان آموزد.

۲۶۸.امام على عليه السلام :و همانا ياد خدا را مردمانى است كه آن ياد آنان را جايگزين زندگى (جهان فانى) است. نه بازرگانى سرگرمشان ساخته ، و نه خريد و فروخت ياد خدا را از دل آنان انداخته . روزهاى زندگانى را بدان مى گذرانند ، و نهى و منع خدا را [ در آنچه حرام فرموده] به گوش بى خبران مى خوانند . به عدل فرمان مى دهند ، و خود از روى عدالت كار مى كنند ، و از كار زشت باز مى دارند ، و خود از زشتكارى به كنارند.

۲۶۹.امام على عليه السلام :اندرزى كه گوش از آن سنگينى نمى كند و هيچ سودى با آن همسنگ نيست ، اندرزى است كه زبان گفتار از آن خاموش است و زبان عمل ، بدان گوياست.

۲۷۰.امام على عليه السلامدر خطبه اش ـ: اى مردم! به خدا من شما را به طاعتى برنمى انگيزم، جز كه خود پيش از شما به گزاردن آن برمى خيزم و شما را از معصيتى باز نمى دارم، جز آن كه خود پيش از شما آن را فرو مى گذارم.

۲۷۱.امام على عليه السلامدر توصيف مبلّغ كامل ـ: جامه آرزوهاى دنيايى برون كرده ، دل از همه چيز پرداخته و به يك چيز روى آورده . از كوردلان به شمارْ نه ، و پيروان هوا را شريك و يار ، نه . كليد درهاى هدايت گرديد و قفل درهاى هلاكت. راه خود را به چشم دل ديد و آن را كه خاصّ اوست، رفت [ و به چپ و راست ننگريد] . نشانه راهش را شناخت ، و خود را در گرداب هاى گمراهى غرقه نساخت ، و در استوارترين دستاويز و سخت ترين ريسمان ها چنگ انداخت . به حقيقت چنان رسيد كه گويى پرتو خورشيد بر او دميد .
و خود را در فرمان خدا گذاشت و بر گزاردن برترين وظيفه ها همّت گماشت ، چنان كه هر مشكلى كه پيش آيد ، باز نمايد و در آن نمانَد ، و هر فرعى را به اصل آن بازگردانَد . چراغ تاريكى هاست، راهگشا در تيرگى هاست ، كليدِ درهاى بسته است و دشوارى ها را از پيش بردارد . راهنماى گمراهان است و در بيابان نادانى شان فرونگذارد . اگر سخن بگويد ، شنونده را نيك بياگاهاند ، و اگر خاموش باشد ، خواهد تا از گزند ، ايمن مانَد . بى ريا طاعت خدا را گُزيد و خدايش خاصّ خود گردانيد . پس، او گوهرهاى دين را معدن است ، و كوهى است كه زمين ، بدو از لغزش در مأمن است. عدل را بر خود گماشته، و نخستين نشانه آن اين كه هوا و هوس را از دل برداشته حق را ستايد و به كار بند.


تبليغ بر پايه قرآن و حديث
246

۲۶۷.الإمام عليّ عليه السلام :مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ إماما ، فَليَبدَأ بِتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ ، وَليَكُن تَأديبُهُ بِسيرَتِهِ قَبلَ تَأديبِهِ بِلِسانِهِ ؛ ومُعَلِّمُ نَفسِهِ ومُؤَدِّبُها أحَقُّ بِالإِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ ومُؤَدِّبِهِم . ۱

۲۶۸.عنه عليه السلام :إنَّ لِلذِّكرِ لَأَهلاً أخَذوهُ مِنَ الدُّنيا بَدَلاً ، فَلَم تَشغَلهُم تِجارَةٌ ولا بَيعٌ عَنهُ ، يَقطَعونَ بِهِ أيّامَ الحَياةِ ، ويَهتِفونَ بِالزَّواجِرِ عَن مَحارِمِ اللّهِ في أسماعِ الغافِلينَ ، ويَأمُرونَ بِالقِسطِ ويَأتَمِرونَ بِهِ ، ويَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ويَتَناهَونَ عَنهُ . ۲

۲۶۹.عنه عليه السلام :إنَّ الوَعظَ الَّذي لا يَمُجُّهُ سَمعٌ ولا يَعدِلُهُ نَفعٌ : ما سَكَتَ عَنهُ لِسانُ القَولِ ، ونَطَقَ بِهِ لِسانُ الفِعلِ . ۳

۲۷۰.عنه عليه السلامفي خُطبَةٍ لَهُ: أيُّهَا النّاسُ ، إنّي وَاللّهِ ما أحُثُّكُم عَلى طاعَةٍ إلاّ وأسبِقُكُم إلَيها ، ولا أنهاكُم عَن مَعصِيَةٍ إلاّ وأتَناهى قَبلَكُم عَنها . ۴

۲۷۱.عنه عليه السلامفي صِفَةِ المُبَلِّغِ الكامِلِ: قَد خَلَعَ سَرابيلَ الشَّهَواتِ ، وتَخَلّى مِنَ الهُمومِ إلاّ هَمّا واحِدا انفَرَدَ بِهِ . فَخَرَجَ مِن صِفَةِ العَمى ومُشارَكَةِ أهلِ الهَوى ، وصارَ مِن مَفاتيحِ أبوابِ الهُدى ومَغاليقِ أبوابِ الرَّدى . قَد أبصَرَ طَريقَهُ ، وسَلَكَ سَبيلَهُ ، وعَرَفَ مَنارَهُ ، وقَطَعَ غِمارَهُ ، وَاستَمسَكَ مِنَ العُرى بِأَوثَقِها ، ومِنَ الحِبالِ بِأَمتَنِها ، فَهُوَ مِنَ اليَقينِ عَلى مِثلِ ضَوءِ الشَّمسِ .
قَد نَصَبَ نَفسَهُ للّهِِ سُبحانَهُ في أرفَعِ الاُمورِ ؛ مِن إصدارِ كُلِّ وارِدٍ عَلَيهِ ، وتَصييرِ كُلِّ فَرعٍ إلى أصلِهِ . مِصباحُ ظُلُماتٍ ، كَشّافُ عَشَواتٍ ، مِفتاحُ مُبهَماتٍ ، دَفّاعُ مُعضِلاتٍ ، دَليلُ فَلَواتٍ . يَقولُ فَيُفهِمُ ويَسكُتُ فَيَسلَمُ . قَد أخلَصَ للّهِِ فَاستَخلَصَهُ ، فَهُوَ مِن مَعادِنِ دينِهِ وأوتادِ أرضِهِ . قَد ألزَمَ نَفسَهُ العَدلَ . فَكانَ أوَّلَ عَدلِهِ نَفيُ الهَوى عَن نَفسِهِ . يَصِفُ الحَقَّ ويَعمَلُ بِهِ . ۵

1.نهج البلاغة : الحكمة ۷۳ ، بحار الأنوار : ۲ / ۵۶ / ۳۳

2.نهج البلاغة : الخطبة ۲۲۲ ، بحار الأنوار : ۶۹ / ۳۲۵ / ۳۹

3.غرر الحكم : ۳۵۳۸ ، عيون الحكم والمواعظ : ۱۵۵ / ۳۳۷۲

4.نهج البلاغة: الخطبة ۱۷۵، غرر الحكم: ۳۷۸۱ وليس فيه «أيّها النّاس»، بحار الأنوار: ۴۰/۱۹۱/۷۵

5.نهج البلاغة : الخطبة ۸۷ ، بحار الأنوار : ۲ / ۵۶ / ۳۶

  • نام منبع :
    تبليغ بر پايه قرآن و حديث
    المساعدون :
    حسينی، سيد حميد؛ نصيری، علي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1422 ق / 1380 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 70367
الصفحه من 490
طباعه  ارسل الي