27
گزيده غررالحكم و دررالكلم

۷۶.اَلذُّنُوبُ الدّاءُ وَ الدَّواءُ الاِستِغفارُ وَ الشِّفاءُ أن لا تَعُودَ ؛ (1890)

۰.گناه، درد است، آمرزشْ خواهى داروى آن است و تكرار نكردن ، درمانِ آن .

۷۷.اَلصَّبرُ صَبرانِ : صَبرٌ عَلى ما تَكرَهُ وَ صَبرٌ عَمّا تُحِبُّ ؛ (1892)

۰.صبر دو گونه است : صبر بر آنچه ناخوشايندش مى دانى و صبر بر آنچه دوستش دارى .

۷۸.إكمالُ المَعرُوفِ أحسَنُ مِنِ ابتِدائِهِ ؛ (1899)

۰.تمام كردن نيكى، بهتر از شروع كردن آن است .

۷۹.اَلصَّديقُ الصَّدوُقُ مَن نَصَحَكَ فِي عَيبِكَ وَ حَفِظَكَ فِي غَيبِك وَ آثَرَكَ عَلى نَفسِهِ ؛(1904)

۰.دوست راستين، كسى است كه تو را در [برطرف كردن] عيب هايت پند دهد ، هنگام غيبتت هواى تو را داشته باشد و تو را بر خود ترجيح دهد .

۸۰.اَلحَزمُ النَّظَرُ فِى العَواقِبِ و مُشاوَرَةُ ذَوِى العُقُولِ ؛ (1915)

۰.دورانديشى، عاقبت نگرى و رايزنى با خردمندان است .

۸۱.اَلدَّهرُ يَومانِ : يَومٌ لَكَ وَ يَومٌ عَلَيكَ فَإذا كانَ لَكَ فَلا تَبطَر وَ إذا كانَ عَلَيكَ فَاصطَبِر ؛(1917)

۰.دنيا دو روز است : روزى به سود تو و روزى به زيان تو . هرگاه به سود تو بود ، سركشى نكن و وقتى به زيان تو بود، شكيبايى پيشه كن .

۸۲.اَلعِلمُ خَيرٌ مِنَ المالِ ، اَلعِلمُ يَحرُسُكَ وَ أنتَ تَحرُسُ المالَ ؛ (1923)

۰.دانش، برتر از ثروت است ؛ [زيرا] دانش تو را پاس مى دارد ، امّا ثروت را تو مى پايى .


گزيده غررالحكم و دررالكلم
26

۶۹.اَلإخوانُ فِى اللّهِ تَعالى تَدُومُ مَوَدَّتُهُم لِدَوامِ سَبَبِها ؛ (1795)

۰.كسانى كه براى خدا برادرى مى ورزند ، دوستى شان مى پايد؛ زيرا عامل آن دوستىْ پايدار است .

۷۰.اَلكُيِّسُ مَن كانَ يَومُهُ خَيرا مِن أمسِهِ وَ عَقَلَ الذَّمَّ عَن نَفسِهِ ؛ (1797)

۰.زيرك، كسى است كه امروزش از ديروزش بهتر باشد و زبان مردم را از نكوهش خويش دربند كشد .

۷۱.اَلتَّقَرُّبُ إلَى اللّهِ تَعالى بِمَسأَلَتِهِ وَ اِءلَى النّاسِ بِتَركِها ؛ (1801)

۰.تقرّب به خداوند، به خواهش از اوست و تقرّب به مردم، به ترك خواهش .

۷۲.إخوانُ الصِّدقِ زِينَةٌ فِى السَّرّاءِ وَ عُدَّةٌ فِى الضَّرّاءِ ؛ (1805)

۰.برادران راستين در شادى ، زينت و در سختى ، ساز و سامان هم اند .

۷۳.اَلمُرُؤَةُ اجتِنابُ الرَّجُلِ ما يَشينُهُ وَ اكتِسابُهُ ما يَزينُهُ ؛ (1815)

۰.مردانگى در اين است كه مرد از آنچه او را بيالايد، دورى جويد و آنچه او را بيارايد، به دست آورد .

۷۴.اَلحاسِدُ يَرى أنَّ زَوالَ النِّعمَةِ عَمَّن يَحسُدُهُ نِعمَةٌ عَلَيهِ ؛ (1832)

۰.حسود ، نابودى نعمتِ كسى را كه به او رشك مى برد، براى خود نعمتى مى داند .

۷۵.اَلعامِلُ بِجَهلٍ كَالسَّائِرِ عَلى غَيرِ طَريقٍ فَلا يَزيدُهُ جِدُّهُ فِى السَّيرِ إلاّ بُعدا عَن حاجَتِهِ ؛ (1847)

۰.كسى كه جاهلانه دست به كارى مى زند ، به رهروى مى مانَد كه بى راهه مى رود. پس تلاشش در رفتن جز دورى از خواسته اش سودى ندارد .

  • نام منبع :
    گزيده غررالحكم و دررالكلم
    المساعدون :
    ربانی، هادی
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1425 ق / 1383 ش
    الطبعة :
    الاولی
عدد المشاهدين : 29741
الصفحه من 129
طباعه  ارسل الي