147
سياست نامه امام علي (ع)

همه اينها تصويرى از دين در ذهن و زبانْ رقم زده بود كه عمل بر اساس كتاب و سنّت (به دور از مجامله ها و مداهنه ها) را بسى دشوار مى ساخت . امام على عليه السلام مى دانست كه آب رفته را به جوى بازگرداندن ، همان و سر بركشيدن فتنه ها ، همان! گزاردن حق ، همان و سر بركشيدن باطلْ مداران حق ستيز ، همان! از اين روى ، از پذيرش ، تن مى زد و بر آن تأكيد مى ورزيد ، تا مگر فردا و فرداها در برابر سركش ها حجّتى باشد . چنين است كه حضرت در جايى فرمود :
دَعوني وَالتَمِسوا غَيري ، فَإِنّا مُستَقبِلونَ أمرا لَهُ وُجوهٌ وألوانٌ ، لا تَقومُ لَهُ القُلوبُ ولا تَثبُتُ عَلَيهِ العُقولُ . و إنَّ الآفاقَ قَد أغامَت ، وَالمَحَجَّةُ قَد تَنَكَّرَت ، وَاعلَموا أنّي إن أُجِبتُكُم رَكِبتُ بِكُم ما أعلَمُ ، ولَم اُصغِ إلى قَولِ القائِلِ وعَتبِ العاتِبِ ، وإن تَرَكتُموني فَأَنَا كَأَحَدِكُم ، ولَعَلّي أسمَعُكُم وأطوَعُكُم لِمَن وَلَّيتُموهُ أمرَكُم ، وأَنَا لَكُم وَزيرا ، خَيرٌ لَكُم مِنّي أميرا . ۱
مرا واگذاريد و ديگرى را به دست آريد كه ما به استقبال امور چند پهلو و رنگارنگ مى رويم . دل ها در آن ، بر جا نمى ماند و خِرَدها بر آن ، استوار نمى گردد . گستره زندگى را ابرهاى فتنه ، پوشانده و راه روشن ناشناخته شده است ؛ و بدانيد اگر من درخواستِ شما را پذيرفتم،با شما چنان رفتار مى كنم كه [ خود ]مى دانم و به سخنِ سخنسرايان و ملامتِ سرزنش كنندگان ، گوش نمى دهم ، واگر مرا واگذاريد ، همچون يكى از شمايم و شايد براى كسى كه كار خود را بدو مى سپاريد ، بهتر از ديگران ، فرمانبردار و شنوا باشم . اگر من وزير شما باشم ، بهتر است تا امير شما باشم .
كلام مولا بسى گويا روشنگر و ژرف است . آنچه به استقبال آن مى رويم ، گونه گون است و داراى رويه ها : امواجى كه در پيش داريم ، توفان هايى كه آغاز خواهد شد ، عدالتى كه من بر آن پاى خواهم فشرد ، فريادهايى كه در پى آن برخواهد آمد و . . .

1.نهج البلاغة : خطبه ۹۲ ، مناقب آل أبى طالب : ۲ / ۱۱۰ .


سياست نامه امام علي (ع)
146

ژرفاى جان ، فرياد كرده است ، اكنون در برابر چنين رويكردى شگرف كه همگان با تمام وجود و با جان و دل ، آهنگِ پذيرش زمامدارى او را دارند ، و در انتخابى آزاد و مستقيم ، بر حاكميت و حكومت او تأكيد مى ورزند ، نمى پذيرد و صريحا عدم تمايل خود را به پذيرش اين مسئوليت ، اعلام مى كند .
چرا؟! آيا به واقعْ امام عليه السلام ، پذيرفتن حكومت را خوش نمى داشت و به حاكميت ديگرى تمايل داشت؟! يا با اين گونه موضعگيرى ، نوعى تعارف سياسى براى جلب توجّه بيشتر مردم ، طرح مى كرد؟! يا اين دو گونه برخورد در زندگانى وى ، دليل يا دلايل ديگرى دارد؟
اندكْ آشنايى با بينش ، روش و منش على عليه السلام ، ترديدى باقى نمى گذارد كه او از تعارفات سياستمدارانه به دور است و از نَفْس حكومت ، بيزار . على عليه السلام ، نه در پى حكومت بود و نه در انديشه سلطه بر مردم . او به حكومت ، چونان ابزارى براى استواردارى حق و گسترش عدل و اقامه قسط مى انديشيد . آيا شرايط سياسى ، اجتماعى و فرهنگى آن روزگار ، براى دست يافتن به چنين اهدافى از حكومت ، آماده بود؟ اكنون و از پسِ 25 سال دگرگونى هاى سياسى ، اجتماعى و فكرى و ديگرسانى هاىِ روحى و ذهنى ، صحابيان و همراهان نيز دگرگونه شده اند ، با انديشه هايى ديگر ، و معيارها و ملاك هايى ديگر براى زندگانى و . . .
نسل حاضر كه ميداندارِ صحنه سياست و آخرين هنگامه هاست نيز در شرايطى قرار دارد كه نه با معيارها و ملاك هاى استوار دين آشناست ، و نه با چگونگى اوضاع عصر رسالت ، و نه با سيره پيامبر صلى الله عليه و آله ؛ ونه از على عليه السلام و جايگاه والاىِ او در دين و شأن عظيم او آگاهى درستى دارد . آنچه در ربع قرن بر دين رفته ، تفسير و تأويل هايى است كه از متون دينى شده ، و دگرسانى هايى است كه در احكام ، پديد آمده است .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 84644
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي