169
سياست نامه امام علي (ع)

فرمود : «پس چرا از همراهى من ، سر باز مى زنيد؟» .
سعد گفت : من رفتن به اين جنگ را خوش نمى دارم ، مبادا مؤمنى كشته شود . اگر به من شمشيرى دهى كه مؤمن را از كافر باز شناسد ، همراه تو خواهم جنگيد !
اسامه گفت : تو گرامى ترين بنده خدا نزد منى ؛ ولى با خداوند عهد بسته ام كه با اهل ايمان نجنگم . . . .
و عبد اللّه بن عمر گفت : من نسبت به اين جنگ ، شناختى ندارم و از تو مى خواهم مرا بر امرى كه از آن ، آگاهى ندارم ، وادار نسازى .
آن گاه اميرمؤمنان به آنان فرمود : «هر گرفتار فتنه اى سرزنش نگردد . آيا بر بيعت با من استواريد؟».
گفتند : بلى .
فرمود : «بازگرديد . اميد است كه خداوند ، مرا از شما بى نياز كند» . ۱

۴۵.تاريخ الطبرى ـ به نقل از ابو مليح ، در گزارش پاره اى از رخدادهاى هنگام بيعت با امام ـ :على عليه السلام روانه مسجد شد و بر منبر رفت ، در حالى كه عبايى و لباسى بلند [ در بر ]و عمامه اى از خز [ بر سر] داشت و كفش هايش را به دست گرفته بود . مردم با وى بيعت كردند ، در حالى كه بر كمان ، تكيه زده بود . سعد را آوردند .
على عليه السلام به وى فرمود : «بيعت كن» .
گفت : بيعت نمى كنم تا مردم ، بيعت كنند. سوگند به خداوند كه از سوى من آسيبى به تو نرسد .
فرمود : «رهايش كنيد» .
ابن عمر را آوردند. فرمود : «بيعت كن» .
گفت : بيعت نمى كنم تا مردم بيعت كنند .

1.الجمل : ۹۵ .


سياست نامه امام علي (ع)
168

على عليه السلام به آنان فرمود : «آيا نمى دانيد كه عثمان ، پيشوايى بود كه بر پيروى و اطاعت با او بيعت كرديد ؟ اگر درستكار بود ، چرا او را يارى نكرديد؟ و اگر بدكار بود ، چرا با او نجنگيديد؟ اگر كارهاى عثمان ، درست بود ، شما ستم كرديد ؛ زيرا پيشواى خود را يارى نكرديد ؛ و اگر بدكار بود ، [ باز هم] ستم كرديد ؛ زيرا كسى را كه امر به معروف و نهى از منكر كرد ، يارى نكرديد و ستم كرديد كه ميان ما و دشمن ما به آنچه كه خداوند شما را بدان فرمان داده ، به پا نخاستيد زيرا خداوند فرمود : با آن [ طايفه اى] كه تعدّى مى كند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد . سپس آن گروه را باز گرداند و چيزى به آنان نبخشيد . ۱

۴۳.المستدرك على الصحيحين ـ پس از نقل روايت هايى در باب بيعت مردم با امير مؤمنان عليه السلام ـ :امّا سخن كسانى كه گمان برده اند كه عبداللّه بن عمر ، ابو مسعود انصارى ، سعد بن ابى وقّاص ، ابو موسى اشعرى ، محمّد بن مسلمه انصارى و اسامة بن زيد ، از بيعت كناره گيرى كردند. در حقيقت ، اين سخن كسانى است كه بر حقيقت اين رخدادها سرپوش مى نهند . . . [ در ادامه اين گزارش ، علل كناره گيرى آنان را توضيح مى دهد و سپس مى گويد :] بر پايه اين علل و مانند آن بود كه گروهى از جنگيدن به همراه على عليه السلام و جنگيدن با دشمنانش كناره گيرى كردند . ۲

۴۴.الجمل ـ به نقل از ابو مخنف ـ :به اميرمؤمنان ، هنگام حركت به سوى بصره خبر رسيد كه سعد بن ابى وقّاص ، ابن مسلمه ، اسامة بن زيد و ابن عمر ، از حركتْ باز نشسته اند . [ پيكى] به سوى آنان فرستاد و هنگامى كه حضور يافتند ، خطاب به آنان فرمود : «سخنان ناخوشايندى از شما به من رسيده كه آن را خوش نمى دارم . من شما را بر حركت به سوى بصره وادار نمى كنم ؛ امّا مگر بر بيعت خود با من استوار نيستيد؟» .
گفتند : چرا .

1.وقعة صفّين : ۵۵۱ .

2.المستدرك على الصحيحين : ۳ / ۱۲۴ / ۴۵۹۶ ، همان : ۱۲۷ / ۴۶۰۵ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 84749
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي