235
سياست نامه امام علي (ع)

مى شمارد ، اقتدار تو را مى گستراند ، ما را مانند خوشه گندم ، درو مى كند ، و چون اسپند مى كوبد و خوار مى كند و مرگ را به ما مى چشانَد. اين بُسر بن ارطاه است كه به سوى ما آمد ، مردان ما را كشت و ثروت هاى ما را گرفت. اگر سرسپارى نبود ، عزّت و سربلندى در ميان ما حاكم بود. پس اگر او را عزل كنى ، تو را سپاس گوييم؛ وگرنه ، به خداوند شِكوه بريم.
معاويه گفت: مرا منظور دارى و تهديد مى كنى؟! تصميم گرفته ام تو را بر شتر سركش سوار كنم و به سوى بُسر برگردانم تا فرمانش را درباره تو به اجرا گذارد.
سوده خاموش شد و چنين سرود:
درود خداوند بر بدنى كه قبر ، او را در برگرفت/
و عدالت در آن قبر ، دفن شد.
او با حقيقت، هم قسم شد و چيزى را جايگزين آن نمى كرد/
او با ايمان و حقيقت ، همراه بود.
معاويه پرسيد: اين شخص كيست اى سوده؟
سوده گفت: به خدا سوگند ، اين امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام است. نزد او آمدم تا درباره مردى كه او را سرپرست [ گرفتن ]ماليات ها كرده بوده و ستم كرده بود ، گفتگو كنم. او را ايستاده يافتم كه قصد نماز[ خواندن ]داشت. وقتى مرا ديد ، باز ايستاد و با روى گشاده و مهر و مدارا به سوى من آمد و گفت: خواسته اى دارى؟
گفتم: بلى؛ و جريان را به وى گفتم.
گريست و گفت: «بار خدايا! تو گواهى كه من به آنها فرمان ستمگرى بر بندگانت و رها كردن حقوق تو را ندادم». آن گاه از جيب خود ، قطعه اى چرم درآورد و در آن چنين نوشت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ قَدْ جَآءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِى الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَـحِهَا ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن


سياست نامه امام علي (ع)
234

آن گاه رويش را به سوى آسمان مى كرد و مى فرمود: «بار خدايا! تو مى دانى كه من نه آنان را به ستم كردن بر بندگانت فرمان دادم و نه به كنار گذاردن حقوق تو».
سخنرانى ها ، موعظه ها و سفارش هاى او به كارگزارانش هنگامى كه آنان را به سوى كارها روانه مى كرد ، بسيار است و از بازگو كردنش صرف نظر كردم تا كتابم طولانى نشود؛ گرچه تمامى آنها زيباست. ۱

۱۳۵.دعائم الإسلام:على عليه السلام ، اشعث بن قيس را احضار كرد. وى از سوى عثمان ، فرماندار آذربايجان بود و صد هزار درهم به دست آورد. برخى گويند آن را عثمان به وى بخشيد و برخى ديگر گويند كه آن را در كارش به دست آورد.
امام على عليه السلام فرمان داد آن را آماده سازد؛ ولى وى سر باز زد و گفت: اى امير مؤمنان! اين ثروت را در دوران حكومت تو به دست نياورده ام.
[ امام] فرمود: «به خدا سوگند ، اگر آن را در بيت المال مسلمانان حاضر نسازى، اين شمشير را چنان بر تو فرود آورم كه هر چه خواست ، از تو باز ستانَد».
پس اشعث ، اموال را آورد و امام ، آنها را از او گرفت و در بيت المال قرار داد. [ اين جستجو و پيگيرى را] نسبت به كارگزاران عثمان ، پى گرفت و هر چه از ثروت در دستشان بود، باز ستاند و در آنچه از ميان برده بودند ، آنها را ضامن كرد. ۲

۱۳۶.الفصول المهمة ـ از سوده دختر عماره همدانيه كه پس از مرگ على عليه السلام بر معاويه وارد شد ، گزارش شده ـ :معاويه شروع به سرزنش او كرد ، به سبب كنايه هايش بر معاويه در ايّام جنگ صفين. سپس به سوده گفت: نياز تو چيست؟
سوده گفت: به درستى كه خداوند از تو درباره امور مسلمانان و آنچه به تو واگذارده ، پرسشگر است. همواره از سوى تو كسى نزد ما مى آيد كه مقامت را بزرگ

1.الاستيعاب : ۳ / ۲۱۰ ، همان : ۲۱۱ / ۱۸۷۵ .

2.دعائم الإسلام : ۱ / ۳۹۶ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 84676
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي