261
سياست نامه امام علي (ع)

[ على عليه السلام ] فرمود: «اى دارنده خرما! خرمايت را بستان و درهمش را برگردان كه او خدمتگزارى است و اختيارى ندارد».
خرمافروش، على عليه السلام را عقب راند. مسلمانان به وى گفتند: مى دانى چه كسى را عقب راندى؟ گفت: نه . گفتند: امير مؤمنان را!
آن گاه، خرماى كنيزك را بر روى خرماها ريخت و درهم را به وى بازگرداند.
[ سپس خطاب به على عليه السلام ] گفت: دوست دارم از من خشنود باشى.
[ على عليه السلام ]فرمود: «خشنودى من از تو وقتى است كه حقوق مردم را كامل بپردازى». ۱

۲۰۲.مكارم الأخلاق ـ به نقل از مختار تمّار ـ :من شب ها را در مسجد كوفه سپرى مى كردم و در ميدان، فرود مى آمدم و از بقّال ها نان تهيه مى كردم (وى از مردمان بصره بود). روزى بيرون آمدم كه ناگهان مردى خطاب به من گفت: «لباست را بالا گير كه براى پاكيزگى آن، بهتر است و با تقواى پروردگار، سازگارتر».
پرسيدم: اين كيست؟
گفته شد: على بن ابى طالب عليه السلام .
به دنبالش حركت كردم. او به سمت بازار شتران مى رفت. وقتى بدان جا رسيد، ايستاد و فرمود: «اى بازرگانان! بپرهيزيد از سوگند ناروا، كه متاع را از ميان مى بَرَد و بركت را نابود مى سازد».
سپس از آن جا گذشت تا به خرمافروشان رسيد. در اين هنگام، كنيزكى در برابر خرمافروشى گريه مى كرد. پرسيد: «تو را چه مى شود؟».
گفت: كنيزى هستم كه خانواده ام مرا فرستاده اند تا برايشان با يك درهم، خرما خريدارى كنم. وقتى خرما را نزد آنان بُردم، نپسنديدند. آن را برگرداندم و اين مرد، نمى پذيرد.

1.فضائل الصحابة : ۲ / ۶۲۱ / ۱۰۶۲ ، ربيع الأبرار : ۴ / ۱۵۳ .


سياست نامه امام علي (ع)
260

نزديك پوشاك نخست تا خورده بود . به همراه او تازيانه اى بود كه با آن در بازارها قدم مى زد و بازاريان را به پرواى الهى و داد و ستد درست ، فرمان مى داد و مى فرمود: «پيمانه و ترازو را كامل كنيد» و مى فرمود: «در گوشت نَدَميد». ۱

۲۰۰.مكارم الأخلاق ـ به نقل از عبد اللّه بن عباس ـ :هنگامى كه [ ابن عباس ]از بصره بازگشت و اموال را آورد و وارد كوفه شد، امير مؤمنان را در بازار، ايستاده ديد كه فرياد مى كرد: «اى مردم! از اين پس، هر كه را مشاهده كنم كه اسبله ماهى، ماهى در آب مرده و مارماهى مى فروشد، با اين تازيانه او را ادب مى كنم»؛ و تازيانه او «سبتيّه» ناميده مى شد.
ابن عباس گويد: بر او سلام كردم و او پاسخم را داد و سپس فرمود: «اى ابن عباس! مال ها چه شد؟».
گفتم: اين جاست، اى امير مؤمنان! و آن را نزد او بردم. مرا نزديك خود گرفت و به من خوشامد گفت.
آن گاه، جارچى نزد او (على عليه السلام ) آمد كه شمشير وى را به هفت درهم براى فروش، اعلام دارد و فرمود: «اگر در بيت المال مسلمانان، به اندازه بهاى چوب مسواك اراكْ بهره اى داشتم، آن را نمى فروختم».
شمشير را فروخت و پيراهنى براى خود به چهار درهم خريد و دو درهم را صدقه داد و با يك درهم، سه روز مرا ميهمان كرد. ۲

۲۰۱.فضائل الصحابة ـ از ابو مطر بصرى ـ :وى على عليه السلام را ديد كه نزد خرمافروشان آمد . كنيزكى نزد خرمافروش مى گريست . پرسيد: «تو را چه شده است؟».
كنيز گفت: خرمايى را به يك درهم به من فروخت؛ ولى آقايم آن را برگرداند و [ خرمافروش] آن را بازپس نمى گيرد.

1.الطبقات الكبرى : ۳ / ۲۸ ، تاريخ دمشق : ۴۲ / ۴۸۴ ، تاريخ الإسلام : ۳ / ۶۴۵ .

2.مكارم الأخلاق : ۱ / ۲۴۹ / ۷۴۰ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 84717
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي