311
سياست نامه امام علي (ع)

كشته شد و جنگ ميان على عليه السلام و معاويه در گرفت ، [ عبيد اللّه ]به سوى معاويه رفت و همچنان ، به جهت علاقه اش به عثمان با او بود و در جنگ صفّين ، او و مالك بن مسمع ، به همراه معاويه بودند .
عبيد اللّه ، نزد معاويه اقامت گزيد و همسرى در كوفه داشت. سپس چون دورى اش به درازا كشيد ، برادرِ زنش او را به همسرى مردى به نام عكرمة بن خبيص درآورد. گزارش اين كار ، به عبيد اللّه رسيد . از شام آمد و نزد على عليه السلام از عكرمه شكايت كرد.
على عليه السلام به وى فرمود: «دشمن ما را يارى رساندى و خود را به هلاكت انداختى؟» .
عبيد اللّه گفت: آيا اين ، مرا از عدالت تو محروم مى سازد؟
فرمود: «نه» .
آن گاه داستانش را براى على عليه السلام تعريف كرد . على عليه السلام زنش را به وى باز گردانْد و


سياست نامه امام علي (ع)
310

۳۰۳.الكامل فى التاريخـ در گزارش از عبيد اللّه بن حرّ جُعفى۱ـ : چون عثمان

1.عبيد اللّه بن حرّ جُعفى، از دليرمردانِ قهرمان و از ياران عثمان بود. هنگامى كه عثمان كشته شد، به معاويه تمايل پيدا كرد و گفت: خداوند مى داند كه من عثمان را دوست مى دارم و در حال مرگ هم او را يارى مى رسانم. از اين رو، به سوى شام رفت و در نبرد صفّين، همراه معاويه حضور يافت و با او بود تا على عليه السلام كشته شد. او پس از قيام امام حسين عليه السلام ، از كوفه بيرون رفت تا مبادا امام وارد كوفه شود و او در آن جا باشد و مى گفت: به خدا سوگند، نمى خواهم او را ببينم و او مرا ببيند. هنگامى كه امام حسين عليه السلام در قصر بنى مقاتل (يكى از منزلگاه هاى ميان مكّه و كوفه) فرود آمد و خيمه او را ديد، يكى از يارانش را به سوى او فرستاد تا عبيد اللّه را براى يارى كردن، فراخواند؛ ولى او به دعوتْ پاسخ نداد. امام حسين عليه السلام كفش هايش را به پا كرد و برخاست و بر او وارد شد و سلام كرد و نشست. سپس او را براى قيام، دعوت كرد؛ ولى پاسخ نداد. پس از كشته شدن امام حسين عليه السلام ، عبيد اللّه بر ابن زياد وارد شد. ابن زياد، او را به جهت يارى نكردن سپاه يزيد در برابر حسين عليه السلام ، سرزنش كرد. پس اشكش را نگه داشت و بيرون آمد تا به سرزمين كربلا رسيد. جايگاه نبرد را نظاره كرد ، براى آنان طلب مغفرت كرد و چنين سرود : «فرمانرواى نيرنگبازِ به تمامْ نيرنگباز مى گويد:/ چرا با شهيد پسر فاطمه عليهاالسلام نبرد نكردى؟! دريغا كه او را يارى نكردم!/ بدانيد كه هر كس كارى را محكم انجام ندهد، پشيمان است. ومن از آن رو كه از ياورانش نبودم/ مادام كه زنده ام ، افسوس مى خورم. خداوند، جان هاى آنانى را كه بر يارى اش نيرومند شد/ از باران هميشگى اش سيراب سازد. بر مزارهاى آنان و جايگاه نبردشان ايستادم/ نزديك بود كه جان، كالبد تهى كند، و چشم ها اشكريزان بود. به جانم سوگند، آنان دليرمردانى در نبرد بودند/ وبه سوى جنگ مى شتافتند، براى يارى از پيشواى بزرگ. آنان در يارى زاده دختر پيامبرشان/ با شمشيرهايشان شريك شدند، چونان شيران بيشه، دلير و نيرومند. اگر كشته شدند، پس هر جانِ پاكى/ بر زمين از روى اندوه و غم، بايد خود را قربانى كند. بينندگان، بهتر از آنان به هنگام مرگ نديدند/ بزرگواران و درخشندگانِ بزرگ! آيا آنان را از روى ستم مى كُشيد و دوستى ما را اميد داريد؟/ راهى را كه با ما سازگار نيست، رها ساز. به جانم سوگند كه با كشتن آنان، ما را به خشم آورديد/ و چه بسيار كسانى از ما كه كارِ شما را زشت مى شمارند! بارها تصميم گرفتم كه با سپاه انبوه/ به سمت گروه ستمگر و دور از حق، حركت كنم. پس دست برداريد؛ و گرنه با تيره هايى بر شما هجوم آورم/ كه سخت تر باشد بر شما از هجوم ديلميان». آن گاه او وفرزندانش به پا خاستند وبه جنگ وغارت روكرد ونه تنها اموال خصوصى را غارت كرد، بلكه به غارت اموال عمومى نيز پرداخت. قيامش در زمان مختار و مصعب، ادامه يافت و كار به همكارى وى با عبدالملك مروان كشيد و در رويارويى با سپاه مصعب، كشته شد . (تاريخ الطبرى : ۶ / ۱۲۸ ـ ۱۳۸)

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 84743
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي