در خانه متوكل رسيد اجازه خواست ، وى را اجازه ندادند ، و او در آنجا ماند هر گاه اراده ميكرد به نزد خليفه برود ، او را راه نميدادند تا آنگاه كه متوكل كشته شد ، و او به آرزوى خود نرسيد و فرمايش امام عليه السلام به صحت پيوست.
روايت عبدالعظيم از موسى بن محمّد در طرق متعددى آمده كه از جمله آنها در كافى « باب نكت و نتف في التنزيل » نقل شده است.
39 ـ هشام بن حكم
يكى از محدثين بزرگ و روات شيعه هشام بن حكم است ، او از دانشمندان و متكلمين و صاحب نظران بشمار ميرود ، وى از جمله كسانى است كه در موضوع امامت بحث هاى مفصلى با مخالفين دارد ، عمال خلفاى جور همواره او را مورد آزار و اذيت قرار ميدادند ، محدثين قشرى و پوسيده مخالفين اتهامات ناروايى به افكار و عقائد وى گرفته اند ، و او را به داشتن افكار مخالف قرآن متهم نموده اند.
هشام ، اول كسى است كه از نظر عقلى در موضوع امامت سخن گفته ، مذاكرات مفصل و احتجاجات او در كتب مضبوط است ، حضور صادق عليه السلام فوق العاده به او علاقه داشت و وى را با اينكه بسيار جوان بود بر ساير اصحاب خود برترى ميداد . علت آن نيز همين شهامت و شجاعتى بود كه او در برابر مخالفين اهل بيت عصمت و طهارت از خود نشان ميداد ، و همواره مدافع حقوق خاندان پيغمبر عليه السلام بود.
هشام از همان آغاز زندگى خود مورد توجه بوده و اهل بيت به نظر تجليل به او نگاه ميكردند ، شيعيان و پيروان آل عصمت نيز او را تعظيم و تكريم مينمايند گفتار او را در موضوع امامت با علماى مخالفين در كتب و مؤلفات خود ذكر كرده اند ، علماى رجال و حديث از صدور اول تاكنون مقام و موقعيت دينى و مذهبى او را ستوده اند ، و