117
مسند حضرت عبد العظيم حسني (ع)

حضرت صادق عليه السلام در نزد هشام ديديم ، و او هداياى اهل شام را براى او مى آورد و هشام نيز هداياى اهل عراق را به او ميداد على بن منصور گفت : اين مرد شامى دل پاكى داشت.
سليمان بن جعفر جعفرى گويد : از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم درباه هشام چه مى فرماييد ؟ فرمود : خداوند او را رحمت كند ، وى بنده ناصحى بود ، اصحاب ، او را از جهت حسديكه بر وى داشتند او را اذيت كردند.
داود بن قاسم جعفرى ۱ گويد : به حضرت جواد عرض كردم : درباره هشام بن حكم چه ميفرمائيد ؟ حضرت فرمود : خداوند او را رحمت كناد وى همواره مدافع اين طرف بود ، يعنى وى هميشه از خاندان عصمت و طهارت دفاع ميكرد و دشمنان آنها را با منطق و استدلال از ميدان بحث و مناظره بيرون مى نمود ، و با نيروى علم و تحقيق حقانيت آنان را روشن مى ساخت.
علامه حلى در خلاصه گويد : هشام بن حكم از مواليان كنده بود و در محله بنى شيبان در كوفه منزل داشت ، و در سال 199 ، به بغداد منتقل شد ، او از حضرت صادق و كاظم عليهماالسلام روايت مى كند و در نقل اخبار ثقه و مورد اعتماد است . از امام صادق و

1.ابو مالك ضحاك حضرمى از اصحاب حضرت صادق عليه السلام است ، شيخ و نجاشى گويند وى اهل كوفه بوده و محضر امام صادق را درك كرده است ، عده از علماى رجال گفته اند : او زمان آن جناب را درك نكرده و از اصحاب حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام است ، اين راوى از ثقات مشايخ و صاحب تأليف ميباشد.


مسند حضرت عبد العظيم حسني (ع)
116

همين است ؟! پس از آن فرمود : اى برادر اهل شام ، اما حمران با تحريف مطالب و مغالطات بر تو غلبه يافت ، و حرف حقى از تو پرسيد و تو نفهميدى ، ابان بن تغلب حقى را به باطلى آميخت و تو را از ميدان بيرون كرد ، زراره بوسيله « قياس » بر تو پيروزى يافت ، طيار مانند پرنده اى است كه مينشيند و برميخيزد ، ليكن تو مانند مرغ پر بريده هستى و قادر به قيام نيستى.
اما هشام بن سالم ، او نيز ميل دارد بنشيند و بپرد ، ولى هشام بن حكم با منطق با شما تكلم كرد.
اى برادر اهل شام خداوند حق و باطل را در اين دنيا به هم آميخته ، و تشخيص آنها براى مردمان عادى مشكل است ، بهمين جهت پيغمبرانى را مبعوث فرموده است تا بين حق و باطل را فرق گذارند و آنها را از هم جدا سازند ، علت بعثت انبياء نيز براى همين موضوع بوده ، اگر حق واضح و روشن بود و باطل هم مشخص و نمايان ، در اين صورت احتياجى به پيغمبر ووصى نبود.
مرد شامى عرض كرد : رستگارند كسانيكه با شما مجالست دارند ، حضرت صادق فرمود : پيغمبر با جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل مجالست داشت و آنها اخبار غيبيه را از طرف خداوند به آن حضرت ميرسانيدند مرد شامى عرض كرد : مرا از شعيان خود قرار ده و به من علم بياموز حضرت به هشام فرمود : او را دانش بياموز و من دوست دارم او شاگرد شما باشد.
على بن منصور ۱ و ابو مالك ۲ حضرمى گويند : ما مرد شامى را بعد از وفات

1.حمزة بن طيار كوفى از اصحاب حضرت باقر و صادق عليهماالسلاماست ، بين علماى رجال در كلمه « طيار » اختلاف است ، بعضى اين لفظ را صفت براى حمزه آورده اند و جمعى گفته اند : طيار صفت محمّد پدر حمزه است ، در رجال شيخ « حمزه الطيار » ضبط شده ولى در رجال كشى « حمزه بن الطيار » آمده است. علامه او را در قسم اول خلاصه عنوان كرده ، ابن داود وى را مدح نموده ، كشى نيز رواياتى درباره او نقل كرده است از آن جمله از هشام بن حكم روايت كرده كه حضرت صادق عليه السلام از من پرسيد ابن طيار در چه حال است ؟ گويد : عرض كردم : او درگذشت ، حضرت فرمود : خداوند او را رحمت كند و او را به سرور و خوشحالى و خرمى برساند ، او دشمنان ما اهل بيت را از ما دور ميكرد ، و از ما دفاع مى نمود.

2.على بن منصور ابو الحسن كوفى از متكلمين و اصحاب هشام بن حكم است وى كتابى در توحيد و امامت تاليف كرده و بعضى نوشته اند كه اين كتاب از تأليفات هشام بوده ، وى آن را جمع كرده است.

  • نام منبع :
    مسند حضرت عبد العظيم حسني (ع)
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1382 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 30475
الصفحه من 312
طباعه  ارسل الي