۹۴.عاصم بن بهدله گويد :شريح قاضى به من گفت : خانه اى را به هشتاد دينار خريدم و در اين باره نوشته اى هم رد و بدل نمودم ـ سندى كه حدود و مشخصات منزل در آن يادداشت شده بود ـ و چند نفر عادل را هم شاهد گرفتم ، در اين موقع قضيه منزل به اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام رسيده بود ، حضرت غلام خود قنبر را براى احضارم فرستاد و من هم خدمت آن حضرت رسيدم ، هنگامى كه بر او وارد شدم فرمود : اى شريح ! شنيده ام خانه اى خريده اى و نامه اى رد و بدل كرده اى و گواهانى گرفته اى و پولهايى خرج نموده اى .
شريح گويد : عرض كردم : صحيح است .
فرمود : اى شريح ! از خدا بترس ، همانا در همين زودى كسى پيش تو خواهد آمد كه در نامه ات نظر نخواهد كرد ، و از گواه و بيّنه ات نمى پرسد ، تو را از منزلت بيرون كرده و به قبرستان تسليمت مى كند ، اكنون بنگر كه اين خانه را از غير مالكش نخريده باشى ، و بهاى آنها را از غير حلال نداده باشى كه در اين صورت در دنيا و آخرت زيان خواهى كرد .
اى شريح ! اگر مى خواستى خانه اى بخرى ، مى بايست در نزد من حاضر گردى تا برايت نامه اى مى نوشتم كه در آن صورت خانه را به دو درهم نمى خريدى .
گويد : عرض كردم : چه مى خواستى بنويسى ؟
فرمود : نامه اى به اين مضمون برايت مى نوشتم :
به نام خداوند بخشنده مهربان ، اين است آنچه خريده است بنده ذليل از مردى كه قريباً از جاى خود كوچ مى كند ، او در دنياى فريبنده منزلى خريده كه از او رخت خواهد بست ، و حدود اربعه اين منزل بترتيب ذيل است : حد اول منتهى است به آفتها ، دوم منتهى است به مرض ها ، سوم منتهى است به مصيبت ها ،
چهارم منتهى است به پرتگاه و شطان فريب دهنده ، و از همين حد چهارم درب اين خانه گشوده مى شود ، اين بنده مفتون به آرزوها از بنده اى كه مشرف به مرگ است خانه اى را خريد و خود را از قناعت بيرون كرد و در سايه طالبان دنيا درآمد ، اين خريدار از حالات گذشتگان بى اطلاع بود ، اين شخص از اجسام پوسيده پادشاهان و قطعات از هم پاشيده ستمگران مانند كسرى ، قيصر ، تبّع ، و حمير عبرت نگرفت . آنها كه ثروتها را روى هم انباشتند ، و اموال را روز به روز افزودند ، ساختمانهاى رفيع و بناهاى محكم ساختند ، آنها را زينت داده و آراستند ، ثروتها را براى فرزندان ذخيره كردند ، اين ثروتمندان براى عرض اعمال در پيشگاه پروردگار حاضر شوند تا فصل خصومت گردد ، در آنجا به باطل گروندگان زيان خواهند ديد ، و عقل سليم به اين مطالب و گفتارها شاهد است ، هرگاه كسى از اسارت هواى نفس بيرون گردد ، و با چشمهاى عبرت بين به زوال دنيا نظر افكند ، و به منادى زهد كه فرياد مى زند گوش فرا دهد ، و حق بسيار واضح است براى كسى كه دو چشم بينا داشته باشد ، كوچ نمودن از دنيا از دو روز بيرون نيست ـ امروز يا فردا از دنيا خواهى رفت ـ از اعمال شايسته توشه برداريد ، و آرزوها را نزديك كنيد ، كوچ كردن و فانى شدن نزديك است .