139
تفسير قرآن ناطق

بدون دستور ، عمل كنى . در دستان تو ، مالى از اموال خداوند عز و جل است و تو ، خزانه دار آن هستى تا آن را به من ، تسليم كنى .
امام عليه السلام در نامه خويش ، حاكم را امينِ پاسخگويى مى داند كه بايد چونان خزانه دارى ، نگهبان بيت المال باشد . على عليه السلام ، در پايان نامه ، جمله اى مى نويسد كه نشانگر ادبِ امامت و درس فروتنى براى مسئولان حكومت اسلامى است . ايشان مى نويسد :
لَعَلّى ألّا أكونَ شَرَّ وُلاتِكَ لَكَ . 1 اميدوارم براى تو ، بدترينِ زمامداران نباشم .
يكى از كارگزاران مولا عليه السلام ، اعتماد ايشان را ناديده گرفت و ثروتِ بسيارى را از بيت المال ، به يغما بُرد و گريخت . امام عليه السلام در نامه اى به آن كارگزار ـ كه بازتاب سوز دلِ اوست ـ ، به صراحت ، امامت را امانت الهى دانسته و مسئولان حكومتى اش را شريك امانت خداوندى معرّفى كرده ، مى نويسد :
أمّا بَعدُ فَإنّى كُنتُ أَشرَكتُكَ فِى أمانَتِي وَ جَعَلتُكَ شِعَارِي وَ بِطَانَتِي وَ لَم يَكن رَجُلٌ مِن أهلِى أَوثَقَ مِنكَ فِى نَفسِى لِمُواساتِي وَ مُوَازَرَتِي وَ أداءِ الأمانَةِ إلَىَّ ... . فَلَمّا أمْكَنَتْكَ الشِّدَّةُ فِي خِيانَةِ الاُمَّةِ أسْرَعتَ الكَرَّةَ وَ عَاجَلتَ الوَثبَةَ وَ اختَطَفتَ مَا قَدَرْتَ عَلَيهِ مِنْ أموالِهِمُ الْمَصُونَةِ لِأرامِلِهِمْ وَ أيْتامِهِمُ اخْتِطافَ الذِّئبِ الأَزَلِّ دَامِيَةَ الْمِعزَى الْكَسِيرَةَ . 2 تو را در امانت خود ، شريك كردم و يار و همراز خود شمردم و هيچ يك از افراد خاندان من ، در غمخوارى و يارى و امانتدارى در نزد من ، همانند تو نبود ... . چون مجال بيشتر در خيانت به امّت به دستت افتاد ، شتابان ، حمله نمودى و تند ، برجَستى و هر چه برايت ميسّر بود ، از اموالى كه براى بيوه زنان و يتيمان نهاده بودند ، برگرفتى و رُبودى ، آن سان كه گرگ تيزچنگ ، بزِ مجروح را مى رُبايد .

1.همان جا .

2.همان ، نامه ۴۱ .


تفسير قرآن ناطق
138

بِالعَدلِ وَ اُمِرَ النّاسُ أن يَتَّبِعُوهُم . 1 امام ، بايد آنچه را كه نزد اوست ، به امام پس از خود ، واگذار نمايد . نيز به امامان دستور داده شده است كه به عدالت ، رفتار كنند و به مردم ، دستور داده شده است كه از امامان خود ، پيروى نمايند .
امام ، با توضيح خويش ، مهم ترين نكات محورى در آيه را تبيين فرموده است كه : پيشوايان ، بايد به عدالت ، رفتار كنند و مردم هم بايد از عدالت پيشگان ، پيروى نمايند .

امانتِ امامت

علّامه مجلسى رحمه الله ، در كتاب گران سنگ بحار الأنوار مى نويسد :
إنَّ الأمانَةَ فِى القُرآن الإمامَة . امانت در قرآن ، امامت است . 2
ايشان ، سپس رواياتى را در اين باره ، گرد آورده است . بنا بر اين ، مراد از واژه «امانت» ، همان ، امامت است . از سوى ديگر ، در روايات ، امامت و مسئوليت امّت اسلامى ، امانتى است كه از سوى خداوند به بندگان شايسته اش عطا شده است . امير مؤمنان عليه السلام ، در نامه اى عتاب آلود به اشعث بن قيس ، فرماندار آذربايجان ، فرمان روايى را حرفه و لقمه اى دندانگير نمى داند و مى نويسد :
إنَّ عَمَلَكَ لَيسَ لَكَ بِطُعمَةٍ وَ لكنَّهُ فى عُنُقِكَ أمانَةٌ وَ أنتَ مُستَرعَىً لِمَن فَوقَكَ لَيسَ لَكَ أن تَفتاتَ فى رَعِيَّةٍ وَ لا تُخاطِرَ إلّا بِوَثِيقَةٍ وَ فى يَدَيك مالٌ مِن مالِ اللّهِ عز و جل وَ أنتَ مِن خُزّانِهِ حَتّى تُسَلِّمَهُ اِلَىَّ . 3 كارى كه بر عهده توست ، طعمه تو نيست ؛ بلكه امانتى بر گردن توست و تو بايد پاسخگوى بالادستِ خود باشى . تو را نرسد كه خودسرانه ، به مردم فرمان دهى و در كارهاى دشوار ،

1.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۳ ، ص ۳ ، ح ۳۲۱۷ ؛ الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۷۷ ، ح ۴ .

2.بحار الأنوار ، ج ۲۳ ، ص ۲۷۳ .

3.نهج البلاغة ، نامه ۵ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 114185
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي