155
تفسير قرآن ناطق

قرآن صامت و قرآن ناطق ۱

يكى از بركات ظهور بقيّة اللّه الأعظم عليه السلام ، زُدوده شدن جهل از سراسر جهان و روشن شدن زمين به نور پروردگار است ، ۲ چنان كه در قرآن كريم ، آمده است :
«وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا .۳زمين ، به نور پروردگار خود ، روشن مى شود» .
در روايت هاى بسيارى ، در تفسير آيه «فَـئامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا ؛۴پس به خدا و فرستاده اش و نورى كه فرو فرستاده ايم ، ايمان بياوريد» ، دو معنا براى ايمان به نورى كه پروردگار فرو فرستاده ، ذكر شده است . «قرآن صامت» و «قرآن ناطق» ، دو معنايى است كه در تفسير اين آيه ، وارد شده است ؛ يعنى هم بايد به قرآن ، يعنى كتاب خدا ، ايمان آورد و هم به قرآن ناطق كه همان امام بر حق است ، معتقد بود . امام كاظم عليه السلام مى فرمايد :
الإمامَةُ هِىَ النُّورُ وَ ذلِكَ قَولُهُ عز و جل :«فَـئامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا». قالَ : النُّورُ هُوَ الإمامُ .۵امامت ، نور است ؛ همان كه خداى عز و جل فرموده :«به خدا و فرستاده اش و نورى كه فرو فرستاده ايم ، ايمان بياوريد». نور ، همان امام است .
امام باقر عليه السلام نيز بر اين معنا تأكيد مى كند و مى فرمايد :
النّورُ وَ اللّهِ الأئِمَّةُ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله إلى يَومِ القِيامَةِ ، وَ هُم وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ الَّذى أنزَلَ ، وَ هُم وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ فِى السَّماواتِ وَ فِى الأَرضِ ، وَ اللّهِ ... لَنُورُ الإمامِ فِى قُلُوبِ المُؤمِنينَ أنوَرُ مِنَ الشَّمْسِ المُضِيئَةِ بِالنَّهارِ .۶

1.براى توضيح اين اصطلاح ، ر . ك : ص ۳۵۶ «ترجمان وحى الهى» .

2.ر . ك : الغيبة ، طوسى ، ص ۴۶۸ ، ح ۴۸۴ ؛ دلائل الإمامة ، ص ۴۵۴ ، ح ۴۳۳ .

3.سوره زمر ، آيه ۶۹ .

4.سوره تغابن ، آيه ۸ .

5.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۹۶ ، ح ۶ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۱ ، ص ۲۱۰ ، ح ۸۰۱ .

6.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۹۴ ، ح ۱ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۱ ، ص ۲۱۰ ، ح ۸۰۲ .


تفسير قرآن ناطق
154

( 18 )

۰.وَ مَصابيحِ الدُّجى .

۰.و چراغ تاريكى ها ...

توضيح واژه ها

مَصابيح : جمع «مصباح» ، به معناى چراغ ، چراغدان . ۱
الدُّجى : جمع «دُجيّه» ، سياهى شبِ ابرى كه ماه و ستاره اى در آن ديده نشود ؛تاريكى ، تيرگى . ۲

شرح

مصابيح ، استعاره اى است كه براى امامان عليهم السلام به كار رفته است و آنان را به چراغ هايى تشبيه كرده كه تاريكى ها را مى زُدايند و روشنى بر مى افروزند . چراغ ، در تاريكى به كار مى رود و به هر ميزان كه تيرگى گسترده تر باشد ، نورى قوى تر لازم است ، و هر اندازه آن نور ، پُر فروغ تر باشد ، زيان هاى سياهى ، مانند : ترس ، نادانى ، انتخاب ناآگاهانه و ... كمتر خواهد بود .
امام ، نورى است كه به منبع نورانيتِ خدا ، متّصل است و بدترين نوع تاريكى ، يعنى نادانى را برطرف مى كند ؛ زيرا تمام شايستگى ها به دانش باز مى گردند و ريشه همه شرارت ها نادانى است :
العِلْمُ أصْلُ كُلِّ خَيْرٍ ، الجَهلُ أصْلُ كُلِّ شَرٍّ .۳دانايى ، ريشه هر خوبى و نادانى ، ريشه هر بدى است .

1.«المصباح : السِّراج وهو قرط الَّذى تراه فى القنديل و غيره ... و المصابيح الأقداح الَّتى يُصْطبح بها» (لسان العرب ، ج ۲ ، ص ۵۰۶) .

2.«الدُجىّ : سواد اللّيل مَعَ غيم و أن لا ترى نجما و لا قمرا ... الظلمة واحدتها دجيّة» (لسان العرب ، ج ۱۴ ، ص ۲۵۰) .

3.غرر الحكم ، ح ۸۱۸ و ۸۱۹ ؛ ميزان الحكمة ، ج ۸ ، ص ۳۹۳۲ ، ح ۱۳۶۷۲ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 114136
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي