( 20 )
۰.وَ ذَوِى النُّهى وَ اُولِى الْحِجى .
۰.و خِردمندان و فرزانگان ...
توضيح واژه ها
ذَوِى : جمع «ذو» ، به معناى صاحبِ ، داراىِ ؛ دارنده ـ كه تنها به صورت مضاف به كار مى رود ـ . ۱
النُّهى : جمع «النُّهية» ، به معناى عقل ، شعور ، فهم ، عقل بازدارنده از زشتى ها . ۲
اُولى : جمعى است كه مفرد ندارد ، به معناى دارندگان ، صاحبان . ۳
الحِجى : عقل ، فطنت ، خِرد ، هوش ، تيزهوشى ، زيركى ، بصيرت . اصل آن ، «سِتر» به معناى پوشش است و از آن رو كه عقل ، آدمى را از فساد و تباهى ، باز مى دارد و او را حفظ مى كند ، به آن حِجى مى گويند . ۴
شرح
اين عبارت از «زيارت جامعه» ، پيشوايان معصوم عليهم السلام را با جمله «ذَوى النُّهى و اُولِى الحِجى» مى شناساند . اگر حِجى را به عقل ترجمه كنيم ، «اُولى الحِجى» ، عطف تفسير «ذوى النُّهى» خواهد بود و جمله دوم ، تأكيد بر جمله اوّل است .
امّا اگر جمله دوم را تأكيد جمله اوّل ندانيم ، اين دو جمله را سه گونه مى توان تفسير كرد :
1.«ذو إسم ناقص و تفسيره صاحب ذلك» (لسان العرب ، ج ۱۵ ، ص ۴۵۶) .
2.«النُّهْيَةُ : العقل ، سمَّيت بذلك لأنّها تنهىِ عن القبيح» (لسان العرب ، ج ۱۵ ، ص ۳۴۶) .
3.«اُولى : جمع لا واحد له من لفظه ، واحده ذا للمذكّر وذه للمؤنّث» (الصحاح ، ج ۶ ، ص ۲۵۴۴) .
4.«الحجا : العقل و الفطنة ... و معناه الستر شبه بالحِجى العقل لأنّه يمنع الإنسان من الفساد و يحفظ من التعرّض للهلاك» (لسان العرب ، ج ۱۴ ، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶) .